از سوی دیگر در کشور‏های توسعه یافته یکی از شاخص‏های مهم اقتصادی، شاخص بازار سهام است. به دلیل کارائی بازار سرمایه، اطلاعات به صورت سریع در قیمت‏های سهام تأثیر می‏ گذارد اما در ایران کارائی بازار سرمایه در شکل ضعیف آن وجود دارد. با تمامی نواقص در ساختار بورس اوراق بهادار تهران و عدم آشنایی خانوارها با سرمایه‏گذاری‏های مالی، بازار بورس در حال حاضر یکی از جذاب‌ترین سرمایه‏گذاری‏ها محسوب می‏ شود و مطالعات مرتبط با آن می‏تواند در نهایت منجر به تخصیص بهینه منابع در اقتصاد کشور شود. سرمایه‏گذاران در بورس اوراق بهادار منافع متفاوتی از جمله سود تقسیمی و افزایش قیمت سهام به دست می ‏آورند. سرمایه‏گذاران در بورس از اطلاعات مالی برای ارزیابی و تجزیه و تحلیل سهام استفاده می‏ نمایند. سود تقسیمی یک متغیر اساسی است که هم سرمایه‌گذاران و هم مدیران در بازار سرمایه آن را مد نظر قرار می ‏دهند لذا عوامل مؤثر بر آن در اقتصاد بسیار مهم می‏ باشد (بهرام‏فر و مهرانی، ۱۳۸۳).

 

میلر و مودیلیانی[۴۴] (M&M) فرضیه محتوای اطلاعاتی سودهای تقسیمی را با این دیدگاه بیان کردند، که کدام یک از تصمیمات مدیران ‌در مورد سودهای تقسیمی، اطلاعاتی درباره سودهای آتی شرکت‌ها را ارائه می‌کند. تحقیق لینتر، حکایت از این دارد که مدیران تمایلی به افزایش سودهای تقسیمی ندارند؛ مگر این که باور کنند، سودهای تقسیمی می‌توانند در همان سطح جدید خود باقی بمانند (عاملی، ۱۳۸۸).

 

بعد از گذشت حدود ۵۰ سال از تحقیقات اولیه لینتر (۱۹۵۶)، میلر و مودیلیانی(۱۹۶۱)، سیاست تقسیم سود برای اقتصاددانان مالی به صورت یک معما باقیمانده است. هرچند نظریه های بی شماری مطرح‌شده است، به ویژه آنهایی که تأکید بر مالیات (برنان[۴۵]، ۱۹۷۰)، علامت دهی (میلر و راک، ۱۹۸۵)، کارگزاری (ایستربروک، ۱۹۸۴)، یا توضیحات رفتاری (شفرین و استاتمن[۴۶]، ۱۹۸۴)دارند، اما اتفاق نظر در بین پژوهشگران هنوز مبهم است (فارینها و موریرا، ۲۰۰۷).

 

۲-۱۰ نظریه های تقسیم سود

 

اولین گام‌های نظریه‌پردازی در زمینه تقسیم سود، به پیش‌بینی از اثر پرداخت سود بر قیمت سهام مربوط می‌شود. در طول قرن اخیر، سه مکتب فکری در این زمینه به وجود آمد، نتایج تحقیقات مکتب اول نشان می‌دهد، سود سهام پرداختی اثر مثبت و قابل توجهی بر قیمت سهام دارد. گروه دوم بر این باورند که قیمت‌های سهام همبستگی منفی با میزان سود سهام پرداختی دارد و گروه سوم مدعی‌اند میزان تقسیم سود شرکت در ارزیابی قیمت سهام نامربوط است (اعتمادی و چالاکی، ۱۳۸۴).

 

مقوله نامربوط بودن سود تقسیمی که توسط میلر و مودیلیانی (۱۹۶۱)اظهار شد، نقطه آغازی برای طرح نظریه های مختلف در رابطه با توضیح دلیل اهمیت سود تقسیمی برایسرمایه‌گذاران و شرکت‌ها بشمار می ‏رود (فارینها و موریرا، ۲۰۰۷).

 

نظریه (M&M) بیان می‌کند که ارزش شرکت یا قیمت سهم بستگی به سود مورد انتظار و ریسک شرکت دارد و به چگونگی تقسیم سود مربوط نیست. آن ها عقیده داشتند که چگونگی تقسیم سود تأثیری بر ثروت سهام‌داران ندارد؛ بلکه آن چه که بر تغییر قیمت سهام اثر می‌گذارد، محتوای اطلاعاتی است که در تقسیم سود نمایان می‌شود. یعنی اگر شرکتی درصد سود تقسیمی خود را افزایش دهد، ‌به این معنی است که عملکرد بهتری داشته و عاملی است که موجب تغییر قیمت سهام می‌شود. به عبارت دیگر، تقسیم سود حاوی اطلاعاتی ‌در مورد عملکرد شرکت است و این اطلاعات، عامل تغییر قیمت می‌باشد(بهرام‏فر و مهرانی، ۱۳۸۳).

 

در ادبیات مالی دو فرضیه محتوای اطلاعاتی (پیام‌رسانی) سود نقدی و تئوری نمایندگی مورد آزمون تجربی قرار گرفته و تحقیقات زیادی را به خود اختصاص داده است.

 

فرضیه محتوای اطلاعاتی سود بیان می‌دارد، سود سهام نقدی حاوی اطلاعاتی درباره چشم‌انداز آتی سودهای شرکت است.مدیران شرکت‌ها تمایلی به افزایش سود سهام نقدی ندارند، مگر باور آن ها بر این باشد که می‌توانند سطح جدیدی از سود سهام نقدی را در آینده حفظ کنند. ‌بنابرین‏ توزیع منظم سود سهام نقدی از پایداری سودهای آتی خبر می‌دهد و فرض می‌شود سود سهام نقدی حاوی اطلاعاتی درباره کیفیت سود است.بر این اساس بعید به نظر می‌رسدشرکت‌هایی که کیفیت سود آن ها سؤال برانگیز است بتوانند از سیاست پرداخت منظم سود سهام نقدی که از نظر اقتصادی با اهمیت می‌باشد، حمایت کنند (تهرانی و ذاکری، ۱۳۸۸).

 

همچنین سود سهام نقدی حاوی اطلاعاتی درباره تغییرات سودهای آتی است.وقتی سود سهام نقدی تغییر می‌کند این تغییر از تغییر سودهای آتی خبر می‌دهد.وقتی شرکت‌ها پرداخت سود سهام نقدی را تعهد می‌کنند، به ویژه وقتی این سود محتوای اقتصادی داشته باشد به سرمایه‌گذاران کمک می‌کنند که درباره کیفیت سودهای گزارش‌شده متقاعد شوند. ‌بنابرین‏ حتی اگر تغییر سود نقدی به طور قابل‌اتکایی از تغییرات سودهای آتی پیام‌رسانی نکند، به سرمایه‌گذاران کمک می‌کنند تا متقاعد شوند که سود گزارش‌شده در دوره های آتی حفظ خواهد شد (کردستانی، ۱۳۸۳).

 

مقوله تقسیم سود، از منظر تئوری نمایندگی نیز قابل بحث است. بر اساس نظریات جنسن و مکلینگ[۴۷] (۱۹۷۶) رابطه نمایندگی رابطه‏ای است که بر اساس آن یک یا چند نفر مالک، شخص دیگری را به عنوان نماینده یا عامل از جانب خود منصوب و اختیار تصمیم‏ گیری را به وی تفویض می‏ کنند. مفاهیم ضمنی مستتر در رابطه نمایندگی بیانگر این است که منافع و علایق شخصی نمایندگان الزاماًً با منافع شخصی مالکان همسویی ندارد. ‌بنابرین‏ می‏توان ادعا کرد که فعالیت‏ها و اقدامات مدیران لزوماًً موجب به حداکثر رساندن ثروت و رفاه مالکان نمی‏ شود.

 

در همین راستا، در مدل نمایندگی از خط مشی تقسیم سود به عنوان ابزاری برای هم جهت ساختن منافع مدیران و سهام‌داران استفاده می‏ شود. چرا که با پرداخت سود نقدی به سهامدارن، از یک سود جریان‏های نقدی آزاد و امکان سرمایه‏گذاری در پروژه‏های سرمایه‏گذاری غیر بهینه کاهش می‏یابد، و از سوی دیگر مدیران را در معرض نظارت مکرر به وسیله بازار سرمایه قرار می‏ دهد. از این رو تقسیم سود به عنوان یکی از ساز و کار‏های تقلیل تعارضات نمایندگی، قابل استفاده است(النجار و حسینی[۴۸]، ۲۰۰۹). در واقع پرداخت درصد قابل توجهی از سود یکی از مکانیزم‏های کنترلی سرمایه‏گذاران جهت تعدیل تضاد منافع است؛ زیرا سود سهام نقدی:

 

۱- مدیریت را وادار می‏ سازد تا برای پرداخت سود به اندازه کافی وجه نقد ایجاد نماید.

 

۲- می‏تواند مدیریت را وادار نماید تا برای تأمین مالی پروژه‏های خود به بازار سرمایه مراجعه نماید و اطلاعات بیشتری را در اختیار بازار سرمایه قرار دهد (جهانخانی و قربانی، ۱۳۸۴).

 

‌بنابرین‏ بر اساس تئوری نمایندگی سود تقسیمی نقشی کاهنده در هزینه‏‏های تضاد منافع میان مدیران و سهام‌داران ایفا می‏‏کند(ین و میائو، ۲۰۱۱)و بر این اساس،انتظار بربالا بودن کیفیت سود شرکت است.

 

۲-۱۱ پیشینه تحقیق

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...