• شبکه انرژی[۷۷] : شامل انگیزه ها و هیجانات فردی است که مسیر کلی انجام کارها را هموار می‌کند . این سیستم مشارکت آشکار پایین ترین سطوح انگیزشی و هیجانی سیستم شخصیت را نشان می‌دهد . بخش‌های فرعی آن انگیزش ، نیاز به تعقل، نیاز به قدرت ، سطوح انگیزشی ، استقامت ، اشتیاق، هیجانات ، شادی ، عصبانیت ، غمگینی و افسردگی ، سبک هیجانی، هیجانی بودن و ثبات هیجانی است .

 

    • کارخانه دانش [۷۸]: شامل انباره اطلاعات شخصیتی ، احساسات و تفکرات درباره خود و جهان اطراف و عمل کردن بر اساس آن اطلاعات می‌باشد . شاخه های فرعی آن نیز شامل توانایی و پیشرفت ، هوش کلامی ، هوش فضایی ، هوش هیجانی ، سبک‌های شناختی خوشبینی – بدبینی می‌باشد.

 

    • بازیگر نقش [۷۹]: شامل طراحی فعالیت‌های اجتماعی مهم نظیر رهبری کردن یا اطلاعات از دیگران ، همدلی و تاثیر خوب گذاشتن بر دیگران است . این سیستم به سبک‌های ابراز ، برونگرایی – درونگرایی و توانایی ایفای نقش مربوط می شود.

 

  • مدیر هوشیاری[۸۰]: مرکز خود آگاهی و شامل هشیاری و کنترل خود است. این بخش بر شخصیت که در تفکر خلاق و عملکرد سطوح بالای شخصیت زمانی که ضروری باشد ، نظارت دارد.

اکنون استقامت و اشتیاق ، خوش بینی ، شعور سیاسی و کنترل خود را بررسی می‌کنیم که از نظر برخی از محققان ، جنبه هایی از هوش هیجانی را تشکیل می‌دهند.

 

    • ثبات[۸۱] ( استقامت) و اشتیاق در شبکه انرژی قرار دارند که به هدایت فرد در مواجهه با موانع کمک می‌کند.

 

    • خوش بینی شیوه ای از پیش‌بینی محیط اطراف است که در سیستم دوم یعنی در کارخانه دانش قرار می‌گیرد.

 

      • شعور سیاسی با بازیگر نقش ارتباط دارد. مثلا” اینکه آیا شخص می‌تواند در جلسه ای حمایت سایرین را به دست آورد و جای مشخص برای خود تعیین کند؟

 

  • کنترل خود در شاخه مدیر هوشیار جای می‌گیرد . به عنوان مثال آیا شخص برای اینکه فرد بهتری باشد می‌تواند خود را تغییر دهد؟ که این مهارت در طول زندگی ضروری است.(گلمن/پارسا۱۳۸۳)

گلمن در سال ۱۹۹۵ در توضیح این الگو می‌گوید، این الگو ترکیبی از استعداد های اجتماعی و هیجانی است. الگوی گلمن پنج حوزه ی وسیع آگاهی از هیجان ها، مدیریت هیجان ها، انگیزه دادن به خود، شناسایی هیجان های خود، شناسایی هیجان های دیگران و مدیریت روابط را در بر می‌گیرد. به نظر وی برخی ویژگی های رفتاری مبنی بر انگیزش هستند(مثل تحریک کردن کسی)، برخی مبتنی بر هیجان ها هستند(مثل شناسایی هیجان های دیگران) و بعضی از این ویژگی ها، برقراری ارتباط مناسب با دیگران را کنترل می‌کند(گلمن، ۱۹۹۵؛ به نقل از مایر، ۱۹۹۹). ‌بر اساس این الگو گلمن(۱۹۹۵) به پنج مؤلفه‌ ی خود آگاهی، مدیریت خود، آگاهی اجتماعی، مدیریت روابط و خود انگیزی اشاره می‌کند. او معتقد است که خود آگاهی و مدیریت خود با هوش درون فردی گاردنر و آگاهی اجتماعی و مدیریت روابط با هوش بین فردی گاردنر مطابقت دارد (به نقل از دهکردی، ۱۳۸۶)

 

دانیل گلمن مؤلفه‌ های هوش هیجانی را به شرح زیر بیان می‌کند:

 

” ۱-خود آگاهی[۸۲]: شناختن هیجان هایی که آن را احساس می‌کنیم و دلیلش را می‌دانیم. خود آگاهی، آگاه بودن از حالت روانی خود و تفکر ما درباره ی آن حالت است. و شامل آگاهی هیجانی و خود ارزیابی صحیح و خود باوری است.

 

۲-خود گردانی[۸۳]: تعادل هیجانی را خود گردانی می‌نامند. گاهی از خود گردانی به معنای کنترل احساسات، عواطف و تکانش ها یاد می‌کنند. خودگردانی یک قابلیت زیر بنایی است که در کنترل رفتارهای هیجانی نقش مهمی دارد و شامل خود کنترلی، وظیفه شناسی، قابل اعتماد بودن، انطباق پذیری و نو آوری است.

 

۳-انگیزش(خود انگیزی ): به معنای مولد، اثربخش و خلاق بودن در زمینه کاری است. انگیزش توانایی انرژی دادن به دیگران و هدایت رفتار آنان بر خلاف داشتن روحیه یی ضعیف را دارد. در انگیزش از هیجان ها به عنوان ابزاری برای رسیدن به اهدافی استفاده می شود. و شامل تعهد، رشدگرایی ،ابتکار و خوش بینی است.

 

۴- همدلی[۸۴](آگاهی اجتماعی): توانایی همدردی کردن با احساسات دیگران و شناخت دیدگاه آن ها را همدلی می‌گویند. همدلی توانایی شناخت و نفوذ بر حالت هیجانی دیگران یا آگاهی نسبت به احساسات، نیازها و علایق دیگران است. همدلی به بیان دیگر وارد شدن به حریم احساس دیگران می‌باشد. و شامل شناخت و درک دیگران، بالندگی دیگران، خدمت مداری و هدایت تنوع است.

 

۵-مهارت های ارتباطی[۸۵] یا اجتماعی: توانایی شناخت و همدلی با دیگران، برقرای ارتباط مؤثر، گوش دادن عمیق و پرسیدن سئوالات مهم، تشریک مساعی، مربیگری و مذاکره کردن از اجزای این مهارت محسوب می شود. به عبارت دیگر آگاهی و شناخت نسبت به هیجان ها و احساسات دیگران، مهارت گوش دادن به احساسات دیگران در زمانی که دیگران دچار هیجان و احساسات هستند و نیاز به گوش دادن حرف های آنان را در دارند. و شامل نفوذ گذاری، ارتباطات، مدیریت تضاد، رهبری، تسریع تغییر، پیوند سازی، تشریک سازی، مشارکت و ظرفیت های گروهی است.”

 

کارکرد های هوش هیجانی:

 

هر کودکی که به دنیا می‌آید دارای استعداد های خاصی برای حساسیت هیجانی ، حافظه هیجانی چردازش اطلاعات هیجانی و توان یادگیری هیجانی می‌باشد . این استعداد فطری به وسیله تجارب زندگی بخصوص از طریق مبادلاتی که حاوی پیام‌های هیجانی هستند ، توسعه یافته و یا آسیب می بینند.

 

پیام‌های هیجانی که کودک از والدین ، معلمان و همسالان خود دریافت می‌کند، ظرفیت های هیجانی او را تشکیل می‌دهند . واکنش‌های هیجانی بین کودک و والدین نه تنها در پیشرفت توانایی‌های شناختی او تاثیر می‌گذارند، بلکه در تکامل بخش‌هایی از مغز که مربوط به هوشیاری هیجانی و تنظیم هیجانات می شود، نیز مؤثر است.

 

نتایج حاکی از آن است که افرادی که روابط هیجانی مثبتی را در کودکی تجربه می‌کنند ، در بزرگسالی رفتارهای هیجانی و مهارت‌های اجتماعی سازگارتری را نشان می‌دهند. ( به نقل از جهانیان ۱۳۸۱)

 

در حقیقت قابلیت‌ها ی هیجانی که از نظر گلمن بر پایه هوش هیجانی هستند ، در بر گیرنده نوعی تجلی کفایت خود در مبادلات اجتماعی می ‌باشند که در مبادلات اجتماعی هیجان‌ها را بر می انگیزند . کفایت خود در این جا بدین معنی است که فرد عقیده دارد وی دارای ظرفیت و مهارتهایی برای رسیدن به نتیجه مطلوب می‌باشد. آنچه نتیجه مطلوب است ،منعکس کننده ارزش‌های فرهنگی ‌و اعتقادات است ، که این اعتقادات به وسیله “خود” تبدیل به معانی شخصی شده است. که ممکن است به اثر انگشت بی مانند هر فرد تشبیه نمود که برای تعاملات اجتماعی برانگیزنده هیجان‌ها به کار می رود و در هر فرد متفاوت است.

 

مهارت‌های قابلیت هیجانی مؤلفه‌ هایی هستند که در زندگی اجتماعی آموخته می‌شوند و در رفتار افراد برای زندگی موفقتر بروز می‌کنند . این مهارت‌ها شامل این مواردند:

 

    1. آگاهی از حالات هیجانی خود که شامل این امکان نیز می‌گردد که فرد چندین نوع هیجان را تجربه می‌کند وقتی در سطوح رشد یافته تر ، آگاهی از اینکه ممکن است فرد از احساسات خود به علت پویایی نا خود آگاه یا عدم توجه انتخابی با خبر نباشد.

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...