۱۲- مسائل جنسی: اگر چه زناشویی سعادتمندانه فقط تا اندازه‌ای مربوط به روابط لذت‌بخش جنسی است، ولی این روابط یکی از مهمترین علل خوشبختی یا عدم خوشبختی زندگی زناشویی است، زیرا اگر این روابط ‌قانع کننده نباشد، منجر به احساس محرومیت، ناکامی و عدم احساس ایمنی گردد. طبق نتایج تحقیقات انجام شده، مسئله رضایت جنسی از لحاظ اهمیت در ردیف مسائل درجه اول قرار دارد (عطاری و همکاران، ۱۳۸۸).

 

فصل دوم: پیشینه پژوهش

 

۱۳- صمیمت، توجه و علاقه: بدون تردید، مهمترین کیفیت یک ازدواج خوب صمیمیت است. تمایل و توجه، یعنی باور داشتن و این باور را انتقال دادن به زوج. دو نشانه مهم تمایل و توجه به همسر، توجه به رفاه او و آمادگی برای کمک و حمایت از اوست.

 

۲-۱-۲- رویکرد ارتباطی ستیر

 

۲-۱-۲-۱- سیر تاریخی و مبانی مؤثر بر دیدگاه ارتباطی ستیر

 

ستیر در سال ۱۸۵۱ در شیکاگو به عنوان مددکار اجتماعی وارد کار خصوصی شد. کار بی­نظیر او زمانی روی زبان­ها افتاد که با یک بیمار زن جوان مبتلا به اسکیزوفرنی کار می­کرد، مادر آن زن از دست ستیر به دادگاه شکایت کرد، اما ستیر به جای گرفتن حالت تدافعی از مادر

 

دعوت کرد که به درمان بپیوندد، سپس از پدر و پسر ارشد خانواده خواست که به جلسه درمان بیایند که تعادل خانوادگی به دست آید.

 

ستیر تحت تاثیر کارموری بوون[۲۷] و دان جکسون[۲۸] با خانواده­های اسکیزوفرنیک قرار گرفت. ‌بر اساس نظریه ستیر: انسان‌ها دارای پتانسیل رشد و تکامل هستند (سیمون ۱۹۸۹). ستیر را به عنوان استاد ارتباط و مبدع نظریه ارتباطات خانوادگی می­شناسند.۱۳۸۱)

 

۲-۱-۲-۲-نظریات ستیر درباره خانواده

 

اگرچه خانم ستیر در رابطه با خاانواده­ها فعال و رهنمودی بود ولی بر اهمیت همدلی توجه مثبت و صداقت در سیستم­های خانواده تأکید داشت. درمانگر باید طوری رابطه بر قرار سازد که به ایجاد نوعی ارتباط مفید و کار آمد کمک کند. ارتباط مفید به جوی نیاز دارد که بتوان درباره هر چیزی بحث کرد، هر چیزی را پرورش داد وهیچ چیزی در آن وجود نداشته باشد که فرد را عقب نگه دارد این موقعیت درمانی را زمانی ‌می‌توان در خانواده ­ها به وجود آورد که درمانگر بتواند با هر یک از اعضای خانواده همدلانه، دلسوزانه و همنوا رابطه ‌برقرار کنند درمانگر به جای اینکه بی­رهنمود باشد باید فورا به اعضای خانواده رهنمود دهد و آن ها را به سمت احساساتی که در ارتباط­های نامناسبشان حذف ‌شده‌اند هدایت کنند. (گلدنبرگ، گلدنبرگ، ۱۳۸۵).

 

برجستگی کار ویرجینیا ستیر، افزایش عزت نفس افراد در خانواده به منظور ایجاد و تغییر در نظام میان فردی آن ها‌ است. او بین عزت نفس و ارتباط، یک همبستگی مستقیم یافته

 

فصل دوم: پیشینه پژوهش

 

است و عزت نفس پایین را با ارتباط ضعیف همخوان و هم پیوند می­داند. او خانواده را یک نظام کل نگر می­داند. نقش‌ها اثرهای عمده­ای بر کارایی مؤثر خانواده از طریق نفوذ قواعد، فرایندهای ارتباطی و پاسخ به فشارهای روانی دارند. هنگامی که اعضای خانواده از همۀ رویدادهایی که در زمان حال تجربه ‌می‌کنند، آگاه شوند. می‌توانند هم به عنوان فرد و هم به عنوان خانواده رشد کنند. هدف اصلی، یکی سازی رشد هریک از اعضای خانواده با یک پارچگی و سلامت نظام خانواده است (کارسون و همکاران، ترجمه نوابی نژاد، ۱۳۸۴).

 

جایگاه محوری ویرجینیا ستیر در تاریخ جنبش خانواده درمانی موضع بی­همتایی دارد ، چونکه تنها زن و یگانه مددکار اجتماعی است که در میان روانپزشکان مذکر سفید پوست به چشم می‌خورد. در واقع ، شاید او از اکثر همتایان مذکرش زودتر به کار با خانواده ­ها پرداخته

 

باشد. ستیر به همراه آکرمن معمولاً در زمره اولین و پرجاذبه­ترین رهبران این حوزه به شمار می ­آید، با اینکه ستیر به خاطر پیوند آغازینش با MRI طرفدار رویکرد پیام رسانی جلوه می­کرد، کارش در اسالن که مرکزی رشدنگر بود، او تشویق کرد تا چهارچوب انسان گرا را به رویکرد خویش اضافه کند و شماری از فنون رشد افزا (مثلاً آگاهی حسی، رقص ماساژ، و فنون رویارویی گروهی ) را به منظور تحریک احساسها و تصریح الگوهای پیام رسانی خانواده به کار گیرد. ستیر (۱۹۸۶) در آخرین تالیفش رویکرد خود را « الگوی فرایند اعتبار یابی انسان » نامید؛ در این رویکرد، درمانگر و خانواده نیروی خود را به هم درمی آمیزند تا فرایند ذاتی افزایش سلامت روان را در خانواده به تحریک درآورند. ستیر خانواده را یک نظام متوازن می­دانست. مخصوصاً او مایل بود « بهایی » را که نظام برای حفظ توازن کلی آن واحد «می پردازد» تعیین می‌کند؛ یعنی، او نشانه های اختلال در هر عضو را علامتی دال بر وقفه رشد و کمال می­داند که برای نظام خانوادگی ارزش تعادلی دارد، چرا که خانواده باید این انسداد و تحریف رشد را به شکلی در تمامی اعضای آن به وجود آورد تا توازن آن حفظ شود. عامل مهم دیگر در رشد و کمال فرد عبارت است از مثلث روان، بدن، و احساس. قسمتهای بدن غالبا از معنایی استعاری برخوردارند، هر قسمت معمولا ارزشی مثبت یا منفی دارد که صاحبش ارزش آن را تعیین می­ کند. برخی محبوب هستند، سایر قسمتها نامحبوب­اند، و برخی را نیز باید تحریک کرد. ستیز با بهره گرفتن از عملی که آن را ضیافت اندامها می­نامند، درمانجو را ترغیب می­ کند تا از این اجزا آگاهی یافته و یاد بگیرد که از آن ها « به شیوه هماهنگ و یکپارچه » استفاده کند (گلدنبرگ، ۱۳۸۵-۱۹۳-۱۹۵ ).

 

او معتقد است که کاهش کیفیت زندگی و افزایش تعارض زناشویی باعث به ­وجود آمدن نظامهای خانوادگی ناکارآمد می شود. پیامد نظامهای خانوادگی ناکارآمد عزت نفس پایین

فصل دوم: پیشینه پژوهش

 

و رفتار تدافعی است. درحالی که انگیزه اساسی بشر تقویت اعتماد به نفس و دفاع از آن علیه تهدیدات وارد شده است(ستیر،۱۳۸۴).

 

هر خانواده وضعیت و فضای عاطفی منحصر به فرد دارد و روش اداره و نوع عملکرد آن ها با یکدیگر متفاوت است، برای همین دانشمندان و صاحب نظران تقسیم بندهای مختلفی از خانواده ارائه می­ دهند. شرفی) ۱۳۸۱ )خانواده را از حیث کیفیت روابط درونی و میزان استحکام به چهار دسته: خانواده متلاشی[۲۹]، متزلزل[۳۰] ، متعادل [۳۱] و متعالی[۳۲] تقسیم ‌کرده‌است.

 

اما در یک تقسیم بندی کلی تر ویرجینیا ستیر( ۱۹۸۰) بیان می‌کند که ‌می‌توان انواع خانواده را در دو دسته بالنده [۳۳] و آشفته [۳۴] که دارای جو عاطفی سازنده و مغلوب هستند در نظر گرفت(نوابی نژاد،۱۳۸۱).

 

۲-۱-۲-۳- نقش ها در نظریه ستیر

 

ستیر ارتباط تدافعی را به چهار سبک طبقه بندی کرد که او به آن ها«حالت‌های بقا»[۳۵] اطلاق داد:۱-سازشگر[۳۶] ۲-سرزنشگر[۳۷] ۳-ابر منطقی[۳۸] ۴-بی­ربط گو[۳۹] .

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...