و هیزم آفتاب را گرد آورد. (همان،ص.۶۹۴)
او در تمام زمانها مترصّد است که از کاروان عشق باز نماند و به دیگران نیز یادآور می‌شود:
همواره گوش به زنگ باید بوده باشی
عشق
خانه به خانه به در می‌کوبد
دور می‌شود. (همان،ص.۵۶)
شاید بتوان عاشقانه‌های شمس لنگرودی را جزئی از بی‌نظیرترین اشعار عاشقانه معاصر به حساب آورد.
۴-۳-۳-۱- ۳- بی کرانی عشق
شمس ناگواریهای راه عشق، شکست‎ها و حوادث آن را مقدّمه‌ای می‌داند برای رسیدن به هدف غایی که عشق بیکران است :

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

پروردگارا
سپاس می‌گزارم
کشتی‌هایم را شکستی
قطب نمایم را گم کردی
و کاشف سرگردان را
به قاره‌ی بی پایانش رساندی. (لنگرودی،۱۳۹۰،ص.۶۳۷)
او اوج دوست داشتن را آنچنان زیبا و با زبان ساده بیان می‌کند که لاجرم بر دل می‌نشیند:
حکایت بارانی بی‌امان است
این گونه که من
دوستت می‌دارم. (همان،ص.۴۵۳)
وسعت عشق در نظر شمس آنقدر زیاد است که پنهان شدنی نیست.
دوستت دارم
وپنهان کردن آسمان
پشت میله‌های قفس
آسان نیست. (همان،ص.۶۱۷)
و بلاخره نتیجه‌ی عشق بی‌کران را شعری می‌داند که سرّ جوشش درونش در آن آشکار است و زندگیش را سرشار از سپیدی عشق می‌کند:
از آتش من جز دودی برنخاست
دودی که زغال نوشتن شعرهای من شد
اشعاری سپید،که از آسمان تو بر من بارید اشعاری سپید
و دره‎ها و و کوره‌های اتاقم را پوشانید. (همان،ص.۶۵۲)
۴-۳-۳-۲- معشوق
۴-۳-۳-۲- ۱- مدح معشوق
در خلال اشعار شمس، اصلا وصفی از چهره‌ی معشوق دیده نمی‌شود. او اغلب به مدح معشوق می‌پردازد و بر این باور است که فقط کلام عاشق می‌تواند مدح معشوق را آنگونه که سزاوار است بجا بیاورد. او از عمق جان سخن می‌گوید و با کوچکترین ابزارهای دنیایی از معشوق بتی می‌سازد در خور ستودن :
برای ستاش تو
همین کلمات روزمره کافی است
همین که کجا می‌روی، دلتنگم.
برای ستایش تو
همین گل و سنگریزه کافی است
تا از تو بتی بسازم. (همان،ص.۶۱۶)
از دیر باز تا‌کنون شعرا طبیعت را در خدمت معشوق به تصویر کشیده‌اند. شمس نیز به این قافله پیوسته و معتقد است ستارگان برای دیدن معشوق بر زمین خم شده‌ و پاره‌هایی از تن خود را دکمه پیراهن معشوق کرده‌اند :
دکمه‌های پیرهنت
خرده‌ریز ستاره‌هایی است
که به دیدار تو از نرده‌ی آسمان خم شدند
و در کف من افتادند. (همان،ص.۵۸۸)
یکی از زیباترین بخش‌های این زمزمه‌ی عاشقانه وقتی است که شاعر معشوق را بهار وجود خودش می‌داند که باعث غلیان عشق واحساسات در شاعر می‌شود .عنوان «نوروز من» برای معشوق می‌تواند تأثیر کلامش را دوچندان کند:
نوروز منی تو
با جان نو خریده به دیدارت می‌دوم
شکوفه‌های توام من

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...