فایل شماره 3461 |
با آن که خصوصیسازی در سالهای اخیر، شکل قانونی به خود گرفته است و آزادسازی اجرایی شده است، قیمتگذاری دولتی در بخش بیمههای شخص ثالث، صنعت بیمه را از کارآیی و مثمرثمر بودن انداخته است. بدین ترتیب، همچنان ۵۰ درصد بازار در قالب نظام تعرفه اداره میشود. علاوه بر مشکلات بیمه شخص ثالث، دولت به انحای دیگری نیز بر صنعت بیمه حاکمیت دارد که در ادامه به آن میپردازیم:
بیمه شخص ثالث
بیمه شخص ثالث بخش بزرگی از صنعت بیمه را به خود اختصاص داده است. طبق آمار منتشر شده بیمه مرکزی جمهوری اسلامی ایران، در سال ۱۳۹۱ در بخش تولید حق بیمه، ۴۵ درصد از بازار حق بیمه و در بخش پرداخت خسارت، ۴۸ درصد از خسارات پرداختی مربوط به بیمه شخص ثالث را به خود اختصاص داده است. لیکن با وجود گستردگی حجم فعالیت این رشته، حق بیمۀ بیمه شخص ثالث در داخل صنعت و براساس محاسبات فنی و ارزیابی ریسک و… تعیین نمیشود بلکه آنچه توسط دولت تصویب میشود در مقایسه با تعهدات پذیرفته شدۀ بیمه بسیار کمتر است. خسارت جانی نیز در خارج از صنعت توسط قوه قضائیه و مطابق قانون مجازات اسلامی و دیات، تعیین میگردد. در نتیجه، صنعت بیمه نمیتواند پرتفوی این رشته را براساس اصول و معیارهای فن بیمهگری مدیریت کند. به عبارت دیگر، بیمه شخص ثالث در ایران یک فعالیت بیمهای محسوب نمیشود. در فعالیت بیمهای، بیمهگر قادر است نرخ ریسک را براساس آمار و احتمالات تعیین کند و متعهد پرداخت خسارات در چارچوب تعهدات سرمایه پذیرفته شده باشد. در واقع، بیمهگران در رشته بیمه شخص ثالث یک مسئولیت اجتماعی را که دولت به منظور حمایت از دارندگان خودرو تعبیه کرده است، بر عهده دارند. این نوع ساز و کار باعث زیان ده بودن این رشته از فعالیتهای بیمهای شده و تمایل شرکتهای بیمه به پذیرش ریسک در این رشته نیز کاهش یافته است.
به بیان دیگر، شرکتهای بیمه در بیمه شخص ثالث، عملاً به کارگزار دولت تبدیل شدهاند و چون نرخ حق بیمه و نرخ خسارت خارج از اختیار آنها تعیین میشود و همزمان عوارض متعددی از حق بیمه دریافتی آنان اخذ میشود، بر این اساس شرکتهای بیمه احساس میکنند که مازاد عملیاتی این رشته، هزینههای آشکار و ضمنی آنها را پوشش نمیدهد. اما از آنجا که شرکتهای بیمه، برای تأمین نقدینگی و در واقع سرمایه در گردش خود از آنها استفاده میکنند، سعی میکنند این مشکل را از طریق مدیریت پرداخت خسارت جبران کنند و این باعث چالش با ذینفعان این رشته شده است.
( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
نکته قابل توجه دیگر در اینباره، صدور بیمهنامه برای خودرو به جای راننده است. این راننده است که مسئولیت او در برابر شخص ثالث تحت پوشش بیمه قرار میگیرد و در واقع، رفتار و ویژگیهای راننده، محل و زمان رانندگی و نوع وسیله نقلیه و… مقدار ریسک را مشخص میکند؛ اما بیمهنامه، تنها بر وسیلۀ نقلیه متمرکز است. در بسیاری از کشورها، این مشکل برطرف شده است و بیمه شخص ثالث برای راننده و براساس تحلیل ریسکهای راننده صادر میشود. به بیان دیگر، ارزیابی ریسک راننده در قانون بیمه اجباری مسئولیت مدنی دارندگان وسایل نقلیه موتوری زمینی در مقابل اشخاص ثالث، موضوعی است که مغفول مانده و بدون آنکه حق بیمهای برای آن در نظر گرفته شود، در زمان خرید بیمهنامه شخص ثالث پوشش داده میشود.
تصویب یا اصلاح قوانین موجود بدون در نظر گرفتن الزامات فنی بیمهگران
به نظر میرسد تعامل بین صنعت بیمه با قوه مقننه به سختی انجام میشود. برای مثال، در تدوین قانون بیمه شخص ثالث جدید، بیشتر از آن که به الزامات فنی بیمهگران و شرایط صنعت بیمه توجه شود، هدف کاهش تصادفات یا بار ترافیکی، کاهش زندانیان و… بوده است یا این که تعامل سازندهای بین بخشهای متولی سلامت در کشور و شرکتهای بیمه به منظور رفع مشکلات بخش درمان وجود ندارد.
با شکل گیری انتخاب نامناسب بیمهای، افراد و مؤسساتی که ریسک کمتری دارند مجبور به پرداخت هزینهای بالاتر نسبت به خدمات اخذ شده میشوند و برعکس، افراد و مؤسساتی که ریسک بالاتری دارند هزینهای کمتر نسبت به خدمات اخذ شده خواهند پرداخت.
یکی از مشکلات عمدۀ شرکتهای بیمه موضوعی به نام انتخاب نامناسب (adverse selection) میباشد. منظور از این موضوع آن است که اگر بیمهگران مجبور به فروش محصول یا محصولاتی به قیمت میانگین قیمت بازار شوند، آنگاه ریسکهای پائین و بیمهشدگان با ریسک کمتر باید حق بیمه بالاتر و ریسکهای بالا و بیمهشدگان با ریسک بیشتر باید قیمت کمتری بپردازند.
به کلام دیگر، با شکل گیری انتخاب نامناسب بیمهای، افراد و مؤسساتی که ریسک کمتری دارند مجبور به پرداخت هزینهای بالاتر نسبت به خدمات اخذ شده میشوند و برعکس، افراد و مؤسساتی که ریسک بالاتری دارند هزینهای کمتر نسبت به خدمات اخذ شده خواهند پرداخت. نتیجه شکل گیری و تداوم چنین موضوعی در بخش بیمه منجر به واکنشهایی از جمله موارد زیر خواهد شد:
واکنش اول، از سوی افراد و مؤسسات کم ریسک است. این شخصیتها به مرور زمان انگیزۀ کمتر و کمتری برای خرید محصولات بیمهای پیدا می کنند. برای این شخصیتها بیمه مناسب وجود ندارد و به همین دلیل به مرور با یافتن ساز و کارهای مناسب دیگر از بازار کنار خواهند رفت. حداقل این که این گروه انگیزۀ تأمین پوشش های بیمهای مناسب را از دست داده و به کمترین سطح پوشش ممکن اکتفا خواهند نمود. در شرایط بدتر میتوان گمان برد که با توجه به انگیزه های طراحی شده در چنین حالتی، این مجموعه نیز انگیزه لازم برای کنترل و کاهش ریسکها را از دست خواهند داد و پُرریسک میشوند.
واکنش دوم، از سوی افراد و مؤسسات با ریسک بالا است. این شخصیتها به مرور زمان انگیزۀ بیشتری برای خرید محصولات بیمهای خواهند یافت. برای آنها هر نوع پوشش بیمه بسیار مناسب ارزیابی می شود و به همین دلیل به مرور زمان ساز و کارهای مناسب برای اخذ پوشش های بیمهای بیشتر را پیدا مینمایند. حداقل کار این است که چنین شخصیتهایی علیرغم ریسک بالاتر، از محل افراد کم ریسک (و در حال حاضر از محل حق بیمههای دریافتی سایر رشته های بیمه) یارانه دریافت کرده اند.
در صورت شکل گیری انتخاب نامناسب در بازار، به مرور ریسکهای بازار بیمه افزایش یافته و نسبت خسارت مؤسسات بیمهگر نیز رشد خواهد کرد. چنین بازاری دیگر بهرهوری لازم و کافی را نخواهد داشت و جوانب اقتصادی کار از بین میرود. از سوی دیگر، فرهنگ بیمه در سطح جامعه دچار سرخوردگی شده و امید و اعتماد، که شالوده رابطه بیمهشونده با بیمهگر است، برای مشتریان از بین میرود. روشن است که با افزایش نسبت خسارت بیمهگران، حاشیه سود آنها نیز کاهش مییابد که در نتیجه سرمایه گذاری در امور بیمه در مقایسه با سایر بازارهایی که برای جذب سرمایه در رقابت با بازار بیمه هستند، به مرور کم سود شده و در نهایت سرمایهها از بخش فرار کرده و یا حداقل این که جذب سرمایه های جدید به بخش با مشکل روبرو می شود. محدود شدن امکان رشد صنعت بیمه در اقتصاد ملی منجر به محدود شدن ظرفیت رشد اقتصاد در کل خواهد گردید.
مشکل دیگر این که با رشد عمومی سطح ریسک، تأمین پوشش های اتکائی مورد نیاز از سوی بیمهگران خارجی هم گرانتر خواهد شد. بدون پوشش اتکائی، بیمهگران محلی ممکن است توان و سرمایه کافی برای نگهداری ریسکها را نداشته باشند که بدین ترتیب بازار بیمه کشور با کمبود ظرفیت بیمه روبرو خواهد گردید.
۲-۲۷-۱ راه حلهای برگرفته از الگوی عناصر بهینه آمیخته بازاریابی خدمات
بهترین راه مبارزه با شکل گیری انتخاب نامناسب برای بیمهگران و بیمهشوندگان این است که بیمهگران اجازه داشته باشند بر اساس ساز و کارهای علمی و بهره گیری از آمار خسارات، حق بیمههای عادلانهای برای هر فرد یا هر مورد ریسک دریافت نمایند. معنی و مفهوم پذیرش چنین امری، حذف نظام تعرفه یکسان میباشد.
در حال حاضر، با توجه به این که حدود ۷۰% از بازار بیمه کشور را بیمههای خودرو تشکیل میدهد (شامل بیمههای شخص ثالث، بیمههای بدنه و بیمههای حوادث سرنشین)، شاهد آن هستیم که میانگین نسبت خسارت صنعت بیمه در این رشته نیز به حدود ۷۰% رسیده است. باید توجه داشت که این رقم میانگین است و برخی شرکتهای بیمه تجاری کشور نسبت خسارتی بالاتر از این را نشان می دهند. معنی و مفهوم این نسبت خسارت این است که در ازای هر ۱۰۰ ریال حق بیمه دریافتی، ۷۰ ریال خسارت مستقیم از سوی بیمهگران پرداخت شده است.
با افزودن هزینه های مدیریت (حدود ۱۵%)، حق صدور نمایندگان (حدود ۱۰%)، مالیات (۵%)، ملاحظه می شود که در بهترین شرایط، سود در این رشته صفر خواهد بود. این امر چند معنی و تأثیر بر بازار بیمه خواهد گذاشت:
-
- از منظر سرمایه گذاران، بازار بیمه ایران بازاری کاملاً بسته و انحصاری (به دلیل سهم بازار ۸۰% دولت از طریق بیمههای دولتی) محسوب میگردد و جذب سرمایه به این بخش برای سرمایه گذاران، اعم از داخلی و یا خارجی، توجیه خود را از دست داده است. با توجه به اینکه دولت خود نسبت به تعیین تعرفههای یکسان بیمههای خودرو (شخص ثالث) اقدام می کند، و از سوی دیگر دیات هم از سوی دادگاهها به صورت سالانه افزایش مییابند، سرمایهگذار هیچگونه کنترلی بر درآمد و یا هزینه خود در این رشته نخواهد داشت که بدین ترتیب انگیزه سرمایهگذار از بین میرود و ارتقاء بهرهوری و مدیریت هم مفهوم خود را از دست میدهد.
-
- از منظر بیمهگران، با شکل گیری شرایط انتخاب نامناسب از یک سو افزایش قیمت سایر رشتهها برای جبران ضرر و زیان و یا عدم سوددهی از محل ۷۰% بازار و از سوی دیگر کاهش کیفیت و مطلوبیت سطح عمومی خدمات ارائه شده بیمه، بیمهشوندگان یا زیاندیدگان شکل میگیرند.
-
- از منظر بخش عمده بیمهشوندگان یا زیاندیدگان، هزینه بیمه، بالا و کیفیت آن پائین ارزیابی شده و تأمین پوشش بیمهای برای سایر ریسکها انگیزه خود را از دست میدهد. فرهنگ عمومی بیمه بدین شکل افت جدی مییابد، که کم و بیش امروزه شاهد آن هستیم.
-
- از منظر دولت که حافظ منافع کل جامعه است، با کاهش انگیزه جذب سرمایه به بخش، انحصار دولت حساسیت بیشتری یافته و خصوصیسازی بیمهها و بازار بیمه به همراه آزادسازی و مقرراتزدائی پرمخاطره می شود. از سوی دیگر، به دلیل رشد حجم سرمایهها در کشور، نیاز به تأمین پوشش های بیمه به ویژه بیمههای اتکائی رشد یافته و به دلیل عدم امکان نگهداری ریسک در داخل کشور به اجبار باید اغلب ریسکها را از طریق بیمهگران اتکائی خارجی پوشش داد. بدین ترتیب، علاوه بر هزینۀ بالاتر و وابسته شدن بازار بیمۀ کشور به خارج، سطح عمومی بهرهوری اقتصادی کاهش یافته، اشتغال سالم و مولّد افت کرده و هزینه های دولت به همراه حجم تشکیلات کم بهرهور آن نیز افزایش خواهند یافت.
بدین ترتیب مشاهده میکنیم که در بازار بیمهای که به هر علت انتخاب نامناسب در آن تقویت شود، بیمهگر، بیمهشونده، دولت و در کل همۀ کشور متضرر خواهند شد و چرخهای منفی و تشدید شونده شکل میگیرد که خود منجر به بروز مشکلات مدیریتی و تنشهای مختلف در نظام مدیریت بیمهها خواهد شد.
راه حل این است که؛ با توجه به اینکه بازار بیمه به شکلی ترکیبی است و همچنین سهمی حدود ۷۰% بیمههای خودرو را شامل میگردد، باید از نظام تعرفۀ کنونی خارج شود.
برای حفظ بازار و صیانت از نقش و جایگاه دولت به عنوان حافظ منافع همۀ اقشار کشور اعم از بیمهگر یا بیمهشونده، اصلح آن خواهد بود که به جای اعلام تعرفهای که باید به صورت یکسان برای همه اعمال گردد، دولت محترم، نسبت به تهیه، تنظیم و نظارت بر تعرفهای که کف قیمت را تعیین خواهد کرد اقدام نماید. با تعیین کف قیمت از سوی مراجع ذیصلاح، مبنا و معیاری برای محاسبه حق بیمهها تعیین می شود که علاوه بر این، موجبات ماندگاری و حفظ توانگری بیمهگران را تضمین خواهد کرد. همزمان با این تعرفه، نظامی مبتنی بر عوامل مؤثر بر ریسک بیمههای خودرو را نیز باید برپا کرد. این نظام براساس عوامل ذیل شکل خواهد گرفت:
-
- نوع خودرو،
-
- سال ساخت خودرو،
-
- سن راننده،
-
- تعداد و سوابق رانندگی رانندگان بالقوه علاوه بر بیمهشونده اصلی،
-
- سابقه رانندگی راننده،
-
- شغل راننده (به عنوان تعیینکننده حجم پیمایش)،
-
- نحوه بکارگیری خودرو،
-
- شهر و استان محل اقامت راننده،
-
- سایر عوامل،
طراحی عوامل و تعریف آنها می تواند از سوی سندیکای بیمهگران تهیه و برای تأئید به مراجع ذیصلاح قانونی تقدیم شود. پس از تصویب و ابلاغ این عوامل هر شرکت بیمه به تناسب دانش خود و بهره گیری از اطلاعات آماری نظامی، برای محاسبه حق بیمه، اقدام به طراحی و سازماندهی خواهد نمود. با توجه به اینکه در حال حاضر حدود ۲۰ شرکت خصوصی و دولتی در کشور فعالیت می کنند، میتوان پیش بینی کرد که رقابتی سالم و سازنده مبتنی بر عواملی که از سوی دولت به عنوان حافظ منافع عمومی طراحی شده است شکل گرفته و قیمت واقعی خدمات بیمه خودرو از مصرف کنندگان اخذ می شود.
در صورت اجرای چنین نظامی میتوان به چند نتیجه بعد از تثبیت بازار امیدوار بود:
-
- کاهش میانگین قیمت بیمههای خودرو،
-
- بهبود شرایط ترافیک شهری،
-
- کاهش حوادث بین شهری،
- رعایت دقیقتر قوانین و مقررات راهنمائی و رانندگی،
فرم در حال بارگذاری ...
[شنبه 1401-04-04] [ 10:36:00 ب.ظ ]
|