کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل


بهمن 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30      


 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



جستجو


 



شکل ۳٫۱۶ نمودار فعالیت زمانبند
شمای سرویس: توزیع­کننده
شرح سرویس:
این سرویس بایستی قابلیت این را داشته باشد تا بتواند تجهیزات پرسنل، مواد اولیه که در زمانبندی جزئی شده و مدیریت منابع مشخص شده است را به اجرای واقعی هدایت کند.
سرویسهای دانه ریز:
یک موجودیت بایستی بتواند اطلاعات از توزیع را در پی­گیری کننده ثبت کند
یک موجودیت بایستی قابلیت تفسیر برنامه­ ریزی جزئی­شده به محل کار واقعی را داشته باشد.
نقش سرویس:
مفسر، اطلاع­رسانی، تضمین­کننده
شکل ۳٫۱۷ شبه کد زمانبند
هدف سرویس:
تحویل گزارش شفاف، رسیدن به پی­گیری دقیق، مدیریت تغییر، مدیریت استثنا
وظایف سرویس:
انتشار سفارش کاری
انتساب منابع محلی در حین توزیع(مکمل زمانبند)
کنترل شرایط پیش ­بینی نشده
نگهداری وضعیت سفارش کاری
تضمین تخصیص درست منابع
پیغام­ها:
ارسال و دریافت اطلاعات جزئی تولید به زمانبند و مدیر منابع
ارسال اطلاعات از رخدادهای پیش ­بینی نشده به زمانبند و مدیریت منابع
انتشار ریزفعالیت­های توزیع کار
شکل ۳٫۱۸ مدیریت چرخه حیات سفارش
شکل ۳٫۱۹ شبه کد توزیع کننده
شمای سرویس: بازرس
شرح سرویس:
سرویس بازرسی بایستی قابلیت این را داشته باشد تا لیست جزئی شده را به موجودیت­های تولید سطح ۱و ۲ ارسال کند. این کار شامل انتخاب کردن، آغاز، اتمام و یا جابه جا کردن واحدهای کاری است، به نحوی که توالی به درستی رعایت شود.
سرویسهای دانه ریز:
یک موجودیت بایستی مجموعه تعاریف و قوانین تولید را از سرویس تعریف­کننده دریافت و برای تولید واقعی ترجمه کند.

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

یک موجودیت بایستی از جزئیات اجرا در جمع­آوری داده ثبت کند.
نقش سرویس:
مترجم، مفسر، تضمین کننده، گزارش­دهنده، مستندساز
هدف سرویس:
پی­گیری دقیق
مدیریت تغییر
مدیریت استثنا
تحویل گزارش شفاف
وظایف سرویس:
تضمین تخصیص و توزیع درست کار در پایین­ترین لایه
تضمین اینکه کار بر اساس استانداردهای کیفی درستی انجام شده است
مستندسازی از گام­های جزئی انجام کار
تضمین اینکه منبع درست به کار درست تخصیص داده شده است.
پیغام­ها:
ارسال و دریافت تعریف تولید و … از تعریف کننده
دریافت لیست توزیع از توزیع­کننده
ارسال مستندات به جمع­آوری کننده داده
واسط: لایه ۱و۲
شکل ۳٫۲۰نمودار فعالیت بازرس
شمای سرویس: پی­گیری کننده
شرح سرویس:
هدف اصلی از ایجاد این سرویس خلق واکنش در قبال درخواست­های سطح ۴ است. این کار شامل خلاصه­سازی، گزارش­گیری از وضعیت تولید، پرسنل، مواد اولیه و سایر اطلاعات مرتبط با تولید یک محصول است. این سرویس همچنین اطلاعات جزئی برای زمانبندی سرویس­های سیستم­های اجرایی تولید و توابع سطح ۱و ۲ را نیز فراهم می­ کند.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[شنبه 1401-04-04] [ 11:45:00 ب.ظ ]




مقصود از احترام مال مردم، مصونیت اموال آنان از تصرّف و تعدّى است؛ بدین معنا که اولاً؛ تعدّى و تجاوز نسبت به آن‌ها جایز نیست و ثانیاً در فرض وقوع تعدّى و تجاوز، متجاوز، مسؤول و ضامن است.[۳۳۹]
امام باقر(ع) از رسول اللّه(ص) نقل کرده که آن حضرت فرموده است: «سباب المؤمن فسوق، و قتاله کفر و اکل لحمه معصیهوحرمه ماله کحرمه دمه»؛[۳۴۰] یعنى ناسزا گفتن به مؤمن فسق است و جنگ با او کفر است و خوردن گوشت او معصیت است و احترام مال او همانند‌ احترام خون [جان] او است.[۳۴۱]
استدلال به روایت فوق براى اثبات قاعده احترام به عنوان یکى از ادله ضمانات قهریه، متوقف بر آن است که از روایت حکم وضعى استنباط گردد، نه صرفاً حکم تکلیفى. توضیح این که بعضى فقیهان معتقدند روایت فوق فقط در مقام بیان حکم تکلیفى است، یعنى مى‌خواهد بگوید که تصرّف در مال مردم حرام است و بیش از این دلالتى ندارد.
دلیل آنان بر این استنباط، ساختار جمله‌هاى حدیث است. آنان مى‌گویند این حدیث حاوى چهار حکم است که در کنار یکدیگر و همراه با هم بیان شده است پس حکم مورد چهارم، یعنى تصرّف در مال نیز به قرینۀ «سیاق» (ردیف جملات) باید همین‌گونه تفسیر شود.[۳۴۲] بر فرض که حرمت به معنی احترام باشد نه حرمت تکلیفی، معنی حدیث این است که حفظ مال مؤمن از تلف و قرار ندادن آن در معرض از بین رفتن لازم است و این ربطی به ضمان ندارد، اگر مقصود از این حدیث ضمان تلف مال مؤمن بود لازم می‌آمد که چنان‌چه مال کسی ولو به آفت سماوی تلف شود دیگران ضامن این تلف باشند در حالی که این معنی قابل قبول نیست.[۳۴۳]

ج: قاعده لاضرر

روشن است که استیفاء منافع اموال دیگران بدون جبران، موجب ضرر به مالکان است و به حکم این قاعده ضرر در شریعت اسلام وجود ندارد.[۳۴۴]
بر این استدلال، اشکال شده است که ادلّه نفی ضرر، برای اثبات حکم شرعی جعل نشده و تنها برای بیان حکم ضرری نفی شده است. به عبارت دیگر اگر وجود حکمی موجب ضرر کسی شد این حکم منتفی است و قابلیت اجرا ندارد اما اگر در جایی عدم وجود حکم، منشاء ضرر کسی شد، نمی‌شود به استناد این قاعده حکمی را اثبات کرد. بنابراین با این قاعده نمی‌شود حکمی را اثبات کرد بلکه تنها می‌توان حکم ضرری را نفی کرد و نمی‌توان با این قاعده، بر ضمان منافع استدلال کرد و اثبات ضمان، خارج از مفاد این قاعده است.[۳۴۵] گروهی قائل به نظر مقابل هستند و معتقدند که دایره قاعده لاضرر، محدود به رفع احکام و افعال خاص وجودی نیست؛ بلکه در مواردی برای اثبات

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

ضمان نیز به قاعده نفی ضرر تمسک شده است و با قبول ضمان زیان زننده، می‌توان به موجب این قاعده، ورود خسارت را بر زیان دیده، مرتفع ساخت.[۳۴۶]
علاوه بر آن این قاعده به این معنی نیست که چنان‌چه کسی از ناحیه حکمی ضرر می‌بیند دیگری باید متحمل ضرر باشد تا او (شخص اول) ضرر نبیند. بنابراین اگر در اثر عدم ضمان منافع مستوفات مالک ضرر می‌بیند مشتری باید ضامن باشد و متحمل ضرر گردد تا او متضرر نگردد. بلکه شاید اشکال شود که اساساً قاعده در مورد منافع، موضوعیت ندارد زیرا منافع به اصطلاح متصرم است یعنی خود به خود تدریجاً از بین می‌رود اعم از آن‌که کسی از آن استفاده بکند یا نکند در این صورت اگر منافع مضمون نباشد مالک متضرر نشده است بلکه قسمتی از اموال که ممکن بود به او برسد، نرسیده است، به عبارت دیگر از بین رفتن منافع از قبیل عدم النفع است نه از قبیل ضرر پس قاعده در امثال این موارد موضوعیت ندارد.[۳۴۷]

د: قاعده اتلاف

این قاعده به این شکل بیان شده است: «مَن اَتلَفَ مالَ الغَیرِ فَهُوَ لَهُ ضامِنٌ»؛ یعنی: هر کس مال دیگرى را تلف کند، ضامن است. گروهی از فقها این عبارت را یک حدیث منقول از معصوم(ع) تلقى کرده‌اند.[۳۴۸] هر چند این عبارت در کتب حدیثى دیده نمى‌شود، ولى از چنان شهرتى برخوردار است و آن چنان مورد استفاده فقها قرار گرفته که در حدیث بودن آن تردیدى باقى نمى‌ماند و در بسیارى نصوص دیگر نیز کلماتى حاکى از مضمون این جمله وجود دارد.[۳۴۹] گروهی از فقها نیز معتقدند که اتلاف، یک قاعده عقلاء است و آن‌چه نزد عقلا اتلاف مال شمرده شود، مشمول این قاعده خواهد بود.[۳۵۰] به مقتضای این قاعده اتلاف مال دیگری بدون اذن صاحب آن از مصادیق تجاوز و تعدّی بر دیگری محسوب و از موجبات ضمان است و چنان‌چه در گذشته اشاره شد منفعت هم مصداق مال است پس استیفاء منفعت مال دیگری مصداق اتلاف مال دیگری است و به حکم این قاعده، موجب ضمان است.[۳۵۱]

ﻫ: سیره عقلاء

سیره قطعی عقلاء حکم می‌کند که اموال مردم نباید هدر رود؛ اگر کسی بر مال دیگری به عنوان غصب و با عناوین دیگری از قبیل غصب استیلاء یافت آن مال را باید با تمام خصوصیاتی که در ارزش مال دخالت دارد از جمله منافعی که از آن مال برده است ضامن است. شارع مقدس هم از عمل به این سیره جلوگیری نکرده است.[۳۵۲]

بند دوم: مستندات ضمان منافع غیر مستوفات

مشهور فقهای امامیه در باب منافع غیر مستوفات قائل به ضمان گیرنده مال هستند.[۳۵۳] بلکه ظاهر حلی در سرایر، ادعای اجماع فقها بر ضمان منافع غیرمستوفات در غصب کرده است، زیرا چنان‌چه در گذشته اشاره شد عقد فاسد نزد اهل تحصیل در ضمان، جاری مجرای غصب است بنابراین ضمان منافع غیرمستوفات در عقد فاسد اجماعی است.[۳۵۴]
قبل از ورود به بحث ضمان منافع غیرمستوفات تذکر این نکته لازم است که بحث در ضمان یا عدم ضمان در منافع غیر مستوفات در صورتی ممکن است که ما در منافع مستوفات قائل به ضَمان باشیم والاّ اگر در مورد منافع مستوفات قائل به عدم ضمان باشیم به طریق اولی منافع غیرمستوفات هم مضمون نخواهد بود.
و اما بحث در ضمان یا عدم ضمان منافع غیرمستوفات، چنان‌چه شیخ انصاری گفته است، در مسأله پنج قول است:
۱ـ ضمان به طور مطلق چنان‌که مشهور گفته‌اند.
۲ـ عدم ضمان به طور مطلق چنان‌که به فخرالمحققین در ایضاح گفته است.[۳۵۵]
۳ـ تفصیل بین صورت علم بایع به فساد عقد و صورت جهل او به فساد و حکم به ضَمان تنها در صورت دوم.[۳۵۶]
۴ـ توقف در صورت علم بایع به فساد.[۳۵۷]
۵ـ توقف به طور مطلق.[۳۵۸]
ایشان سپس ضمن تقویت و منصفانه خواندن قول اخیر، در پایان نظر خویش را این چنین بیان مى‌کند: «قول به ضمان درمنافع غیرمستوفات خالى از قوت نیست.»[۳۵۹]
در نقد و بررسی اقوال باید گفت همان‌طور که در باب ضمان منافع بیان شد تفصیل بین صورت علم و جهل بایع دارای اساس صحیحی نیست زیرا در هر صورت فرقی بین حکم مسأله ندارد بنابراین، قول سوم مردود است. از طرفی توقف را هم نمی‌توان رأی خاص دانست بلکه توقف جز اظهار جهل به حکم چیز دیگری نیست،[۳۶۰] پس تنها به بررسی ادله دو قول اول می‌پردازیم.
در باب ضمان منافع مستوفات به وجوهی استناد شده است که غالباً به همان وجوه یا برخی از آن‌ها برای ضمان منافع غیر مستوفات هم استدلال شده است که در ذیل بحث به آن‌ها اشاره می‌کنیم.

الف: قاعده علی‌الید

گروهی از فقها که قائل به ضمان منافع غیر مستوفات هستند به قاعده «علی‌الید» استدلال کرده‌اند. البته به حدیث «علی‌الید» اشکالاتی وارد است، از جمله این‌که این حدیث مرسل و سندش ضعیف است؛[۳۶۱] ولى بعضى معتقدند که چون تعداد زیادى از فقها بر اساس آن فتوا داده‌اند، ضعف سند جبران شده و به اصطلاح، این روایت داراى «شهرت فتوایى» است. به نظر این دسته از فقها، هرگاه حدیث ضعیف السند مورد استناد و عمل اصحاب قرار گیرد، ضعف آن نادیده گرفته مى‌شود و این حدیث نیز چنین است.[۳۶۲]
البته حسب تحقیقات انجام شده، جمله فوق در کتب قدماى امامیه چندان مورد استناد قرار نگرفته و اگر گاه ‌و بیگاه در بعضى از آثار دیده مى‌شود، به انگیزه احتجاج علیه مخالفان بوده[۳۶۳] نه آن که بر آن اعتماد شده باشد.
از پیشینیان، فقط ابن ادریس حلى در کتاب سرائر در چند مورد به حدیث فوق تمسک جسته و آن را به طور جزم به رسول اللّه(ص) نسبت داده است. البته این موضوع از ناحیه ایشان بسیار جالب است؛ زیرا آن بزرگوار در اصول فقه از کسانى است که نسبت به حجیت خبر واحد موضع انکار و مخالفت شدید دارد. به هر حال به دنبال ایشان، از زمان علامه حلى استناد به حدیث فوق کاملاً شیوع یافته تا آن‌جا که در عصر حاضر از مشهورات و مقبولات مسلّم محسوب مى‌شود و لذا جبران ضعف سند حدیث، با چنین شهرتى که چندان ردّ پایى از آن در زمان‌هاى دور در میان فقها مشاهده نمى‌گردد جاى تردید است.[۳۶۴]
اما آن‌چه نگرانى را مرتفع مى‌سازد این است که مفاد حدیث از تأسیسات و ابداعات شریعت اسلام نیست، زیرا مدلول قاعده ضمان ید، قبل از هر چیز مطابق بناى عقلا است و حدیث فوق در صورت صحّت از باب تأیید و تشیید بناى عاقلانه مزبور صادر گردیده و فقهاى عظام در موارد مشابه با این‌گونه احادیث بسیار سهل برخورد کرده و به آسانى اعتبار آن‌ها را پذیرفته‌اند. وانگهى درجات فصاحت، بلاغت و شیوایى جمله فوق، ضریب احتمال صدور آن را از رسول خدا(ص) بسیار
قوى‌ و متقابلاً جعلى و ساختگى بودن آن را توسط راوى به مراتب بعید مى‌سازد و این امر، تردید را از خاطر فقیه زدوده، اطمینان خاطر او را فراهم مى‌آورد.[۳۶۵]
و اما در مورد مفاد حدیث بعضى از فقها اظهار عقیده کرده‌اند که این حدیث فقط حکایت از این دارد که مادام که عین باقى است کسى که آن را گرفته ضامن است و باید آن را به صاحبش برگرداند، زیرا «ما»‌ى موصولى که در حدیث آمده، اشاره به مال دارد و ضمیر موجود در «تؤدّیه» هم به مال برمى‌گردد. بنابراین از حدیث بیش از این استفاده نمى‌شود و به استناد آن نمى‌توان گفت که در صورت تلف مال، آخذ ضامن آن است.[۳۶۶]
پاسخ این استدلال روشن است، زیرا گفتیم که متعلق واژه «على» همان چیزى است که تحت استیلا قرار گرفته نه عمل بازگرداندن که صرفاً یک حکم تکلیفى است و به عبارت دیگر، وقتى کسى مال را اخذ مى‌کند، وجود اعتبارى آن مال در ذمه او قرار مى‌گیرد و به اصطلاح ذمه‌اش مشغول مى‌شود و باید از این اشتغال ذمّه برى گردد. پس تا وقتى که عین موجود است باید مسترد شود و اگر تلف شود، مثل یا قیمت آن باید پرداخت گردد. در عرف نیز مشاهده مى‌شود که از ضمان ید مفهوم اخیر استنباط مى‌گردد و به صرف تلف مال، ذمه آخذ برى نمى‌شود، بلکه باید مثل یا قیمت مال تالف را بپردازد.[۳۶۷]
گروهی دیگر از فقها که قائل به عدم ضمان منافع غیرمستوفات در مقبوض به عقد فاسد هستند، معتقدند که استناد به این قاعده با تردید همراه است زیرا اولاً؛ همان‌طور در گذشته بیان شد حدیث از لحاظ سندی ضعیف است و با هیچ چیز قابل جبران نیست ثانیاً؛ با توجه به تذکری که اول بحث داده شد، در باب منافع مستوفات این حدیث دلیل محکمی بر ضمان منافع مستوفات نبود چطور ممکن است در باب منافع غیرمستوفات بتوان ضمان گیرنده مال را ثابت کند؟ ثالثاً؛ بر فرض که قبول کنیم این حدیث شامل ضمان منافع مستوفات می‌شود ولی با این حال باز هم شامل منافع غیرمستوفات نمی‌شود زیرا منافع غیرمستوفات به علت این‌که بالقوه موجود هستن لذا قابل اخذ و قبض نیستند بنابراین قابل استیلاء توسط گیرنده نیست پس چطور موجب ضمان می‌شود؟[۳۶۸]

ب: قاعده احترام

شیخ انصارى به صراحت شمول قاعده ضمان ید را نسبت به منافع نفى مى‌کند. ایشان در مورد ضمان منافع مستوفات به قاعده احترام تمسک مى‌ورزد و براى منافع غیرمستوفات اظهار بى‌دلیلى و تردید مى‌کند.[۳۶۹]
مقصود از احترام مال مردم، مصونیت اموال آنان از تصرّف و تعدى است؛ بدین معنا که اولاً؛ تعدى و تجاوز نسبت به آن‌ها جایز نیست و ثانیاً در فرض وقوع تعدّى و تجاوز، متجاوز، مسؤول و ضامن است. مستندات این قاعده اول بنای عقلاء است بى‌تردید، مفاد این قاعده از احکام امضایى اسلام است، نه تأسیسى؛ چرا که زندگى عقلا و خردمندان بر این امر بنیاد گردیده و براى هیچ کس جاى انکار نیست. مستند دیگر این قاعده، سه روایت است، ولی استناد به این سه روایت مشروط بر این است که مدلول آن‌ها احکام وضعی یا ضمان باشد نه احکام تکلیفی و البته این گروه از فقها معتقد هستند که این سه روایت به سیاق ظاهر دلالت بر احکام وضعی دارند.[۳۷۰]
قائلین به عدم ضمان منافع غیر مستوفات به قاعده احترام اشکال وارد کرده‌اند، ایشان معتقدند همان‌طور که در باب مستندات ضمان منافع مستوفات بیان شد این حدیث تنها بر وجوب حفظ مال مؤمن از تلف دلالت دارد نه ضمان، بنابراین در مورد منافع غیرمستوفات هم نمی‌تواند دلیلی بر ضمان باشد.[۳۷۱]

ج: قاعده لاضرر

گروهی از فقها که برای اثبات ضمان منافع غیرمستوفات به این قاعده استدلال کرده‌اند معتقدند که دایره قاعده لا ضرر، محدود به رفع احکام و افعال خاص وجودی نیست؛ بلکه در موادی برای اثبات ضمان نیز به قاعده نفی ضرر تمسک شده است و با قبول ضمان زیان زننده، می‌توان به موجب این قاعده، ورود سارت را بر زیان دیده، مرتفع ساخت.[۳۷۲]
این حدیث نیز از حیث دلالت بر ضمان منافع غیر مستوفات مردود است زیرا اولاً؛ حکم به ضمان قابض یک حکم ضرری است که با حکم عدم ضمان که یک حکم ضرری علیه مالک است، متعارض است. ثانیاً؛ دانسته شد که قاعده لا ضرر حکم ضرری را نفی می‌کند نه این‌که حکم غیرضرری (ضمان) را اثبات کند. بنابراین به این حدیث هم نمی‌شود استدلال کرد.[۳۷۳]

د: قاعده اتلاف

دانسته شد که اتلاف مال غیر و لو تفویت منافع را نیز شامل می‌شود ولی تفویت منافع تنها بر استیفاء منافع صادق است و یا اگر بر وفات منافع هم صادق باشد چنان‌که قبلاً اشاره شد بر فوات منافعی صادق است که به قابض مستند باشد یعنی قابض مال را طوری تصرّف کرده باشد که مالک نتواند در آن تصرّف کند مثل این‌که مشتری اتومبیلی را که به بیع فاسد خریده در گاراژ خود پارک کرده و از این طریق مانع شود از این‌که مالک آن را تصرّف کند اما اگر فوت منافع به قابض مستند نباشد مثل این‌که مشتری اتومبیل را در همان‌جا که خریده است رها کندو برود ولی مالک با این‌که می‌تواند در ماشین تصرّف کند، تصرّف نکند و منافع آن فوت شود، در این صورت به یقین قاعده اتلاف بر آن صادق نخواهد بود و مورد بحث هم همین صورت است.[۳۷۴]

ﻫ: سیره عقلاء

قائلین به ضمان با استناد به سیره عقلاء معتقدند که سیره قطعی عقلاء حکم می‌کند اگر کسی بر مال دیگری به عنوان غصب و با عناوین دیگری از قبیل غصب استیلاء یافت آن مال را باید با تمام خصوصیاتی که در ارزش مال دخالت دارد از جمله منافعی که از آن مال برده است ضامن است. شارع مقدس هم از عمل به این سیره جلوگیری نکرده است.[۳۷۵]
ولی گروهی که قائل به عدم ضمان هستند معتقدند که سیره هم تنها در مورد منافع مستوفات است نه در مورد منافعی که بدون استیفاء فوت شده باشد.[۳۷۶]

گفتار دوم: مستندات ضمان منافع در فقه عامّه

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 11:45:00 ب.ظ ]




این مذهب در اوایل قرن دوم هجرى توسط واصل بن عطا(۸۰ -۱۳۱) پدید آمد، در آن زمان مسئله مرتکبان گناه و حکم دنیوى و اخروى آنان مورد بحث جدى قرار داشت. خوارج آنان را کافر و مشرک دانسته و معتقد بودند اگر بدون توبه از دنیا بروند محکوم به عذاب ابدى خواهند بود، اما اکثریت امت آنان را مؤمن فاسق مى‌دانستند، و حسن بصری آنها را منافق مى‌دانست. در چنین شرایطى، و اصل بن عطا که از شاگردان حسن بصرى بود، راى جدیدى را ابراز نموده، گفت: ایمان اسم مدح بوده و عبارت است از مجموعه‌اى از خصال و صفات پسندیده، و مرتکبان کبایر فاقد برخى از آن صفاتند، فسق نیز اسم ذم است، لذا فاسقان را نمى‌توان مؤمن نامید. و از طرفى، چون به توحید اقرار داشته و برخى از صفات حمیده را نیز دارا هستند، نمى‌توان آنان را مشرک و کافر نامید. و در نتیجه باید گفت: فسق حد وسط میان ایمان و کفر بوده و مرتکبان کبایر نه مؤمنند و نه کافر، ولى از آنجا که در قیامت، انسانها دو گروه بیش نیستند، گروهى اهل بهشت و گروهى اهل دوزخ،(فریق فى الجنه و فریق فى السعیر).[۲۸۸]
معتزله سیستان
فعالیت گسترده معتزله در سیستان در قرن چهارم آشکار شد و دارای علمای برجسته ایی شدند ؛ مانند:
الف) ابن حبان بستی
شاخص ترین فعالیت معتزله مربوط به قرن چهارم به وسیله محمد بن حبان بستی رقم خورده است. وی از بزرگان علمای حدیثی که خِبره جرح وتعدیل روات اهل سنت است، عشق به آموختن حدیث او را از وطنش- سیستان- روانه بلاد اسلامی کرد و از علمای آن دیار حدیث آموخت؛ بلادی مانند: بصره، موصل، مصر، نسا، جرجان، بغداد، دمشق، نیشابور، عسقلان، بیت المقدس، طبریه، هرات، مکه، بخارا و…» و بعد از اینکه از علمای صاحب نام شد به سیستان بازگشت.[۲۸۹] او علاوه بر تسلط برحدیث، بر فنون دیگری مانند: طب و نجوم نیزاحاطه داشت و دارای آثار فراوانی بوده است از جمله: تاریخ الثِّقَات، عِلَل أَوهام المؤرخین، عِلَل مناقب الزُّهْرِیِّ، عِلَل حدیث مالک، عِلَل ما أسند أَبُو حَنِیْفَه، منَاقب مَالکٍ، منَاقب الشَّافِعِیّ، المُعْجَم على المدن، الأَبْواب المتفرِّق، أَنواع العلومِ وَأَوصافها، الهدایه إلى علم السُّنن، قبول الأَخبار و…[۲۹۰] وی با مبنای ابوحنیفه مخالف بوده وهرگونه رای وقیاس را منکر بوده است؛ در نتیجه کتابی به نام علل مناقب أبى حنیفه ومثالبه و علل ما استند إلیه أبوحنیفه نیز در رد او نگاشته است.
اخراج ابن حبّان از سیستان!
با این عظمت علمیش، عالمِ بزرگ سیستان- یحیى بن عمّار الواعظ- او را از این دیار اخراج کرد! البته سببش این بود که ابن حبان دریک مسئله اعتقادی بر خلاف علمای این دیارسخن می گفت؛ بدین معنا که وی معتقد بود خداوند دارای هیچ حدی نیست.
آری چون غالب علمای آن دیار اهل حدیث بوده اند و طبق مبنایشان که به ظاهر قرآن وحدیث عمل می کردند ،آیات (یدالله فوق ایدیهم)[۲۹۱]و (وجوه یومئذ ناظره)[۲۹۲] را حمل بر جسمانیت خدا می کردند، ولی ابن حبان با این تفکر نساخت وعَلَم مخالفت برافراشت درنتیجه وی را از سیستان اخراج کردند؛ وی در سال ۳۵۴ هجر ی در زادگاهش-بُست- رحلت نموده است. .[۲۹۳]
احادیث کلامی ابن حبان
وی بخشی از کتاب صحیحش را به روایات کلامی اختصاص داده است؛ مانند بابی که اختصاص داده به اینکه صفات خدا شبیه صفات مخلوقات نیست؛ هر صفتی که حاکی از نقص باشد در خداوند یافت نمی شود؛ صفاتی مانند استواء بر عرش، از باب تمثیل است. او در پایان هر بابی، احادیث آن را توضیح داده است.[۲۹۴] همچنین دو نفر از علمای سیستان – که یکی پدر و دیگری پسر بوده است- دارای تفکرات معتزلی بوده و در قرن پنجم زیسته اند.
ب) أحمد بن إسماعیل
أحمد بن إسماعیل بن أحمد بن محفوظ البستی وی از معتزلان اهل سنت بوده که در شهر ری سکونت داشته است.[۲۹۵]
ج) اسماعیل بن احمد
إِسْمَاعِیل بن أَحْمد بن محفوظ أَبُو القاسم البستی وی -پدر احمد بن اسماعیل بستی است- که معتزلی مذهب بوده ودارای آثاری مربوط به مذهبش بوده که در قزوین سکونت داشته است. [۲۹۶] البته از آثار این پدر و پسر، اکنون چیزی باقی نمانده است.

۵-۳-۲ ماتریدیه

ابو النصر السجزی در کتاب رساله السجزی إلى أهل زبید فی الرد على من أنکر الحرف والصوت خویش معتقد است که أبو منصور الماتریدی مدت زمانی در سیستان سکونت داشته است و در آنجا آرای کلامی خودش را گسترش داده است.[۲۹۷] [۲۹۸]
تنها گزارشی که درباره حضور أبو منصور الماتریدی رسیده، مربوط به «سجزی» است و درباره چگونگی فعالیت های او در سیستان و حضور پیروانش چیزی ذکر نشده است.
در این جا به صورت مختصر نحوه شکل گیری و آراء کلامی ماتریدیه را ذکر می کنیم.
شکل گیری ماتریدیه
همزمان با مکتب اشعری در اوایل قرن چهارم هجری، نهضت کلامی دیگری در برابر معتزله شکل گرفت که بنیانگذار آن ابومنصور ماتریدی )م۳۳۳ ق.) بود.[۲۹۹]
اندیشه های کلامی ماتریدی
ابومنصور ماتریدی خطوط فکری مشترک و البته تفاوت‌هایی با اشعری دارد. گستره تأثیر نهضت ماتریدی نسبت به مکتب اشعری در جهان اسلام کمتر بود؛ امّا رویکرد عقلانی وی نسبت به عقاید دینی از اشاعره عمیق‌تر است.[۳۰۰]
تأکید بر عقل و نقل در تفسیر آیات
ماتریدی در تفسیر آیات بر عقل و نقل تأکید می‌کند؛ امّا آن گاه که نقل با عقل در تعارض افتد و نقل قابل تأویل و تبیین عقلی نباشد به حکم نقل گردن نهاده، علم به معنای آن را به خداوند وا می‌گذارد،[۳۰۱] چنان که ابومنصور ماتریدی در باب صفات خبری از جمله مسئله رؤیت خداوند را در قیامت به حکم نقل می‌پذیرد؛ امّا از آن‌جا که آن را در چالش با حکم عقل می‌بیند علم به حقیقت آن را به خداوند وا می‌گذارد.[۳۰۲]
آراء کلامی ماتریدیه
مهم ترین آرای کلامی آنان عبارتند از:
۱٫حسن و قبح افعال : چنان که دیدیم اشاعره حسن و قبح عقلى را انکار مى کنند و حسن و قبح را صرفا شرعى مى دانند، اما ماتریدى حسن و قبح عقلى را مى پذیرد. هر چند او در کتاب التوحید، که مهمترین کتاب کلامى اوست ، فصل مستقلى را به این مطلب اختصاص نداده است ، اما در مباحث متعددى ، از حسن و قبح عقلى استفاده کرده است . در اینجا به گفتارى از او در این باره اشاره مى کنیم:
«خداوند انسان را براى محنت آفرید چون او را اهل تمیز و شناخت محمود و مذموم قرار داد و مذموم را در عقل انسان ، قبیح قرار داد و محمود را حسن . پس انسان را قادر کرد که محمود و مذموم را بشناسد و عقل را حجت قرار داد و حسن و قبح اشیا را به واسطه عقل تقدیر کرد… حکم عقل اصل همه احکام است و مانند علم العیان است که قابل تغییر نیست».[۳۰۳]
۲٫تکلیف مالایطاق : ماتریدى بر خلاف اشعرى تکلیف مالایطاق را قبول ندارد. او تصریح مى کند: «تکلیف به کسى که طاقت ندارد، عقلا فاسد است» این اختلاف نظر میان اشعرى و ماتریدى در واقع به اختلاف آن دو در مساله حسن و قبح عقلى باز مى گردد.[۳۰۴]
۳٫جبر و اختیار: ماتریدى نخست در صدد اثبات فاعلیت حقیقى انسان برآمد؛ به طورى که به نظر او از دیدگاه عقل و وحى، انسان فاعل و کاسب است . دلیل نقلى او این است که خداوند درباره برخى افعال به انسانها امر و نهى کرده و به آنان وعده و وعید داده است ؛ زیرا اولا، در این موارد افعال به آدمیان نسبت داده شده و از انسان به عنوان (فاعل ) نام برده شده است . ثانیا، محال است امر و نهى و وعده و وعید به کسى تعلق گیرد که فعلى از او صادر نمى شود. از نظر عقل نیز، قبیح است که طاعت و معصیت و فواحش و منکرات به خداوند نسبت داده شود و بدیهى است که نمى توان خدا را مامور و منهى و مثاب و معاقب خواند. پس باید فعل را به انسان نسبت داد. مهمترین دلیل او بر اختیار انسان دلیل وجدان است که هر کس خود مى یابد که مختار و فاعل و کاسب است .[۳۰۵]
۴٫رؤیت خدا و صفات خبریه: ماتریدى رؤیت خدا را ممکن مى داند. وی دلیل عقلى ارائه نمى دهد و تنها به ادله نقلى بسنده مى کند. همچنین او براى چگونگى رؤیت، تفسیرى ارائه نمى دهد و معناى رؤیت را به خدا تفویض مى کند. او در این باره مى گوید:
«اعتقاد به دیده شدن پروردگار در نزد ما حق و واجب است، بدون اینکه چگونگى رؤیت را ادارک و آن را تفسیر کنیم ».[۳۰۶]

۶-۳-۲ قدریه

«قدریه» منسوب به «قدر» به معنی «تقدیر» و «تاء» آخر کلمه (که در فارسی هاء خوانده می­ شود)، نشانه انتساب به طایفه­ای خاص به نام «طایفه قدریه» است.[۳۰۷] مقصود از قدریه گروهی است که کارهای اختیاری انسان (به ویژه گناهان او) را از قلمرو مشیت و قدر الهی خارج نموده و می‏گویند: همه چیز به قضاء و قدرالهی صورت می‏گیرد مگر گناهان انسان. هدف آنان از طرح این نظریه دفاع از عدل­الهی و منزه دانستن ساحت خداوند از ظلم و کارهای ناروا بود؛ زیرا بر این باور بودند که هر گاه کارهای انسان متعلق اراده و قدر خدا باشد، اولا: انسان مجبور بوده و تکلیف انسان بدون اختیار، عادلانه نیست و ثانیا: انسان مرتکب کارهای ناروا می‏شود و اگر کارهای او متعلق قدرالهی باشد، لازمه آن انتساب قبایح به خداست.[۳۰۸]
علّت پیدایش قدریه
پیدایش قدریّه واکنشی به پیدایش جبریّه است. عدّه‏ای از مسلمانان بر اثر توقّف در ظواهر برخی از آیات قرآن و در نتیجه عقیده به قضای لازم و قدر حتمی، که در واقع التزام به نوعی جبر است، جامعه اسلامی را آماده تحمّل ظلم به نام رضا به قضا و قدر الهی ساخته و به مسلمانان تلقین کرده بودند که خداوند تمام امور عالم، از جمله اعمال و افعال و سرنوشت آدمیان را، از خیر و شرّ، از پیش تقدیر فرموده که، تغیّر و تبدّل نمی‏یابد و دگرگون نمی‏شود و جز تسلیم و رضا چاره‏ای نیست و هرگونه اظهار کراهت و شکایت حاکی از راضی نبودن به قضا و قدر الهی و امری نارواست. معاویه نیز پس از رسیدن به خلافت از این عقیده جبرگرایانه و بینش دینی این عده از مسلمانان استفاده سیاسی کرد و آن را وسیله توجیه اعمال خود و پاسخ‏گویی به اعتراضات و انتقادات مردم قرار داد و تلقین و تأکید کرد که: باید به حکومت وی که قضای الهی است راضی باشند و شکوه و شکایت نکنند.[۳۰۹] معبد جهنی متوفی ۸۰ هـ ق، غیلان دمشقی متوفی ۱۱۲ هـ ق و جعد بن درهم متوفی ۱۲۴ هـ ق نیز که از بزرگان قدریه بودند همگی به دست امویان به قتل رسیدند.[۳۱۰]
قدریه سیستان
در سیستان نیز این فرقه نمایندگانی داشت؛ از جمله:
مسعود بن ناصر سجزی
مسعود بن ناصر بن أَبی زید عبد الله بن أحمد سِّجْزِیّ از بزرگان زمانه خود بوده، وی در سیستان متولد شد و در حوزه آنجا رشد نمود وبرای ارتقای علمیش عازم ِخراسان وهرات وجبال وعراق شد و در اواخر عمر درنیشابور سکونت گزید و همانجا رحلت نمود.[۳۱۱] وی دارای آثار فراوانی در زمینه تاریخ وحدیث که بالغ بر ۶۰ کتاب است؛ مثلا کتاب مستقلی درباره حدیث «من کنت مولاه فهذا علیّ مولاه» نگاشته است.[۳۱۲]

( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

محتوای کتاب «الدرایه فی حدیث الولایه
این کتاب متشکل از ۱۷ جزء است که اسناد حدیث غدیر را ذکر کرده است؛ به گونه ایی که مجموعاً از ۱۲۰ صحابه پیامبر با اسناد گوناگونی واقعه غدیر را اثبات نموده است.[۳۱۳]
مبانی فکری او
وی قدری مسلک بوده [۳۱۴]ودر مسئله جبر و تفویض قائل به تفویض بوده است؛ بدین معنا که وی معتقد بود که خداوند انسان ها را آفریده و آدمی را در افعالش به خود او واگذار کرده است. اگر این شخص کارهای خوب انجام دهد، خداوند هیچ نقشی در این امور ندارد به خلاف جبریه که قائلند همه کارهایی که آدمی انجام می دهد خداوند او را مجبور کرده و انسان نقش اساسی در افعال خود ندارد [۳۱۵]

۷-۳-۲ تصوف

قبل از آن که علمای صوفی مسلک سیستان را نام ببریم، چگونگی به وجود آمدن تصوف در بین اهل سنت را بررسی می‌کنیم. تقریباً تا اواخر قرن سوم و اوایل قرن چهارم صوفیان نیز مانند فقها و محدّثان از علمای دین محسوب می‌شدند و اغلب مشایخ بزرگ، مانندِ سفیان ثوری )متوفی ۱۶۱)، حَمدون قَصّار (متوفی ۲۷۱)، حسن بصری (متوفی ۲۷۹)، ابوحمزه بغدادی (متوفی ۲۸۹)، عمر بن عثمان مکی (متوفی ۲۹۶)، جُنید بغدادی (متوفی ۲۹۷) وابوالقاسم ابراهیم نصرآبادی (احتمالاً متوفی ۳۷۲) فقاهت و تصوف را باهم جمع کرده بودند.[۳۱۶]
تا قرن چهارم صوفیان و فقیهان در مجالس یکدیگر حاضر می‌شدند و با هم به بحث و گفتگو درباره مسائل فقهی می‌پرداختند و حتی صوفیان به علت وجاهت نزد عامه، در مجالسشان از برخی فقیهان به علت اهتمام در امور دنیا انتقاد می‌کردند.[۳۱۷]
پیشوایان مذاهب فقهی نیز مانند امام شافعی (متوفی ۲۰۴) و احمد بن حنبل (متوفی ۲۴۱) از برخی صوفیان به نیکی یاد کرده‌اند.[۳۱۸] هر چند در برخی موارد، مطالبی از قول پیشوایان مذاهب فقهی، علیه صوفیان نقل شده، ولی در آن‌ها ذکری از نسبت ارتداد و تکفیر صوفیان نیست.[۳۱۹] به هر حال به علت همین ارتباط نزدیک صوفیان و فقیهان و این‌که کلمه صوفی مرادف با زاهد و عابد بود و صوفیان از جمله اهل سنّت و جماعت شمرده می‌شدند، در کتاب‌های ملل و نحل، حتی تا اوایل قرن پنجم از آنان به عنوان گروهی مستقل یاد نشده است.[۳۲۰]
شروع مخالفت با تصوف
به تدریج از قرن سوم، با تشکیل حلقه‌های درس صوفیان بغداد و سخنان صوفیانی مانندِ سَری سَقَطی)متوفی ۲۵۳(،

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 11:45:00 ب.ظ ]




انسان وقتی از فردی توانمند طلب حاجتی می کند امید به رفع طلب و نیازش را دارد به او خوش بین است که حتماً او حاجتش را خواهد داد و تواناست. این حس در مقابل خداوند باید چگونه باشد ، او که قادر و مطلق است و اگر بخواهد می شود.
« !$yJ¯RÎ) ÿ¼çnãøBr& !#sŒÎ) yŠ#u‘r& $º«ø‹x© br& tAqà)tƒ ¼çms9 `ä. ãbqä۳uŠsù » (یس/۸۲)،(دستور خدا وقتی چیزی را بخواهد که موجود گردد این است که به او بگوید بشو پس انجام می شود ).
دعا کننده باید ایمان و یقین داشته باشد که از جانب ذات اقدس حق هیچ گونه مانعی از فیض در کار نمی باشد چنانچه امام صادق (ع) می فرمایند :
«اذا دَعَوْتَ فَظُنُّ اِنَّ حاجَتَکَ بَالبابِ » (کلینی، ۴/۲۲۱؛ مجلسی ،۹۰/۳۰۵) .
«آنگاه که دعا می کنی حاجت خود را دم در آماده فرض کن» .
و با این حال باید به فضل خدا امیدوار و از نتیجه اعمال خود نگران و خوفناک باشیم امام چهارم در دعای ابوحمزه ثمالی می فرماید :
«ای مولای من ، چون به گناهانم می نگرم ، ناله ام بلند می شود و چون به گذشت تو نظر می کنم امیدوار می شوم» (قمی ،مفاتیح الجنان، ۳۰۸) .
و خدای متعال در وصف پیامبرانش می فرماید:
«$oYtRqããô‰tƒur $Y6xîu‘ $Y6ydu‘ur ( (» (انبیاء/۹۰) .
(همه پیامبران ما را از روی رغبت و رجا و ترسیدن از عقوبت ما می خواندند).
امر خدای تعالی به کل از روشنترین ادله کرم و محبت بسیارش می باشد که باید به گمان نیکو به حق سبحانه بود و خدای تعالی گمان بنده را اگر نیکو باشد برمی آورد و تخلّف نمی کند. چگونه گمانی نیکو به خدا نداشته باشی در حالیکه خدا اکرام الاکرمین و ارحم الراحمین است و کسی است که رحمتش بر غضبش پیشی گرفته است . (حلی،۱۵۹-۱۶۱) خداوند متعال در سوره بقره می فرماید :
« (#qãZÏB÷sã‹ø۹ur ’Î۱ » (بقره۱۸۶).
(بندگان باید به قدرت من بر اعطاء خواسته های آنها ایمان داشته باشند ) .
و پیامبر اکرم (ص) از قول خداوند در حدیث قدسی می فرمایند:
«مَنْ سَألَنی و هو یعلَم اَنّی اَضُّرُ و انْفَعُ اَسْتَجِبْ لَهُ» هر که از من درخواست کند ، در حالیکه می داند من نفع و ضرر می رسانم و سود و زیان بدست من است ، دعایش را مستجاب می کنم (خزائلی-ایزدی،۳۱) بنابراین یقین و اطمینان به اینکه همه کارها به دست خداست و همه امور به مشیت و اراده او است ، در برآورده شدن حاجت بسیار مؤثر است و اگر کسی با این دید خدا را بخواند ، حتماً به هدف خود می رسد ، در آخر بحث می توان به این نکته نیز اشاره کرد که طبق روایتی خداوند در گمان مردم است یعنی اگر به خدا خوش بین باشند خداوند نیز در گمان آنهاست پس امید و خوشبختی به خداوند باعث گشایش کارها و بدبینی به آن برعکس آن را باعث می شود.

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

۶-۲-۴) اصرار در دعا
پافشاری بر خواسته ها و اصرار بر اجابت آن از طریق دعا ، امری مطلوب است و درخواست از درگاه الهی ،نه تنها قبیح نیست بلکه مطلوب هم است همچنانکه رسول اکرم (ص) می فرمایند:
«وَ رَحِمَ اللهُ عَبْداً طَلَبَ مِنَ اللهِ عَزَّوجَلَّ حاجهً فَأَلَحَّ فِی الدُّعاءِ اسْتُجیبَ لَهُ أَوْلَمْ یسْتَجَبْ…» (کلینی ،۴/۲۲۴). «خدا رحمت کند بنده ای را که از خدای عزوجل حاجتی بخواهد و درباره آن پافشاری و اصرار کند ، خواه اجابت شود و خواه اجابت نشود» .
و امام صادق (ع) می فرمایند:
«خدای تعالی از اصرار مردم به همدیگر بدش می آید ولی اصرار در نزد خودش را دوست دارد و خدای تعالی دوست دارد که از او درخواست شود و آنچه که پیش اوست از او درخواست شود» (حلی،۷۰)
بنظر استاد مطهری (ره) از جمله آداب دعا واقعاً خواستن است واقعاً آنچه که می خواهد به صورت یک احتیاج و حاجت درآید مانند احساس تشنگی که اثر آن در وجناتش پیدا می شود و حلق و کبد و معده و لب … همه آب می گویند و اگر فرد بخوابد آب را در خواب می بیند چون واقعاً احتیاج دارد . احتیاج روحی و معنوی انسان که جزیی از عالم خلقت است نیز نسبت به کل جهان همین طور است فرق است بین خواندن لفظی و خواستن حقیقی. تا دل انسان با زبان هماهنگی نداشته باشد دعای واقعی نیست. وقتی خواست و احتیاج پدید آید اجابت نیز به دنبال آن صورت می پذیرد. (مطهری ، ۳۰۸-۳۴۲، نقل به محتوا).
در کتاب دعا و تربیت نویسنده بر مداومت دعا و اصرار و الحاح آن تأکید فراوان دارد در این مورد روایاتی نیز موجود است از جمله :
پیامبر (ص) فرمودند :
«اِنَّ اللهَ یحِبُّ السائِلَ اللّجوج» (قمی ،سفینه البحار، ۳/۵۷)
(خدا دعا کننده مصرّ را دوست دارد).
و یا حضرت علی (ع) فرمودند :
«الدُعاءِ تُرسُ الْمُؤمِنِ وَ مَتی تُکْبُرْ قَرْغَ الْبابِ یفْتَحْ لَکَ» (کلینی ، ۴/۲۱۴) .
(دعا پسر مؤمن است هرگاه دری را زیاد بکوبی ، برایت گشوده می شود).
از روایات ، می توان نتیجه گرفت که دعا افزون بر آنکه وسیله ای برای دست یابی به خواست ها و نیاز ها است ، صرف نظر از آنکه با اجابت همراه باشد یا نباشد ، امری پسندیده است از این رو علی (ع) فرموده است :
«اَکْثِرْ الدُّعا تَسلِمْ مِنْ سُورَهِ الشَیطان» (مجلسی ، ۷۸/۸)
(فراوان دعا کن تا از خشم و تندی شیطان در امان بمانی).
در این روایت ، اصرار به دعا به دلیل دست یابی به حاجتی توصیه نشده است ، بلکه در امان ماندن از تندی شیطان ، نتیجه ی آن داشته است ، توصیه به اصرار در دعا که در برخی ازروایات معصومین (ع) آمده است به دلیل مطلوبیت نفس دعا است چنانچه آن حضرت در جای دیگر فرموده است :
«اَلْحَمْدُ للهِ الذی مَرضاتَهُ فی الطَّلبِ اَلْیهِ و اِلْتماس ما لَدَیهِ ، وَ سَخَطُهُ فی تَرْکِ الْإلخاحِ فی الْمَشْأَلَهِ عَلَیهِ» (همان ، ۹۰/۱۹۳)
(سپاس خدای را که رضایت او درخواست از او و التماس از خزانه ی او است ، خشم او در ترک اصرار درخواستن از اوست).
خشنودی و خشم خداوند همان نزدیکی بنده به رحمت الهی و دوری از آن است که در سایه دعا بدست می آید.
از گفتار دیگر امام برمی آید که اصرار در دعا ، علاوه بر مطلوب بودن نفس ، زمینه ساز برآوردن حاجات است :
«مَنِ اِسْتَدامَ قَرْعَ البابِ وَ لَجَّ وَ لَجَ» (آمدی ، ۹۱۶۰)
(هر کس در کوبیدن در پایداری کند و در گشودن آن اصرار کند ، داخل خواهد شد) .
۳-۴) آداب ظاهری دعا :
این نوع از آداب دعا به ۴ قسم تقسیم می شود :
۱- آداب قبل از دعا ۲- آداب همراه دعا ۳- آداب بعد از دعا ۴- آداب دعا در همه حال
۱-۳-۴) آداب قبل از دعا :
۱-۱-۳-۴) گفتن بسم الله :
دعا کننده باید دعایش را با نام خدا شروع کند همچنانکه در روایات و احادیث بدان اشاره شده است . پیامبر (ص) می فرمایند :
(دعایی که با بسم الله الرحمن الرحیم شروع شود هرگز رد نخواهد شد)(علامه مجلسی، ۹۰/۳۱۳) .
و در جای دیگر پیامبر اسلام (ص) می فرمایند :
«خداوند متعال فرموده است هر کار مهمی بدون بسم الله شروع شود عقیم خواهد ماند» (حر عاملی ، ۷/۱۷۰) .

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 11:45:00 ب.ظ ]




شکل ‏۳‑۲:مراحل ترکیب و ساخت پلی یورتان
شکل ‏۳‑۳: شکل شماتیک از روش پراکنش نانورس در ساختار پلی یورتان
همانطور که گفته شد؛ سیستم تأخیر اشتعال مورد استفاده در این پایان نامه شامل افزودنی و پرکننده معدنی خاک رس از نوع کلوزیت B30با ساختار نانو و همچنین تأخیردهنده اشتعال اوره کندانس که با ماتریس پلی یورتان و ترکیب شیمیایی آن سازگاری بالایی دارد، می‌باشد.
آزمون‌ها و دستگاه‌ها
آنالیز وزن‌سنجی حرارتی[۲۳۹] TGA برای ۴ نمونه‌ی ساخته شده پلی یورتان خالص، پلی‌یورتان و اوره‌کندانس به عنوان تأخیر دهنده اشتعال، پلی یورتان و کلوزیتB30، پلی‌یورتان و افزودنی تأخیردهنده اشتعال و کلوزیتB30 انجام شده است.

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

مقداری از هر نمونه فوم برش داده شده و تکه‌های با وزن mg5 درون بوته ای به حجم ۴۵ میکرولیتر از جنس آلومینا بصورت نیمه پر[۲۴۰] قرار داده می‌شود.
هرکدام از نمونه‌ها در نرخ‌های گرمایش ۱۰؛ ۲۰ و °C/min60 توسط دستگاه TGA مدل PYRIS DIAMOND با حساسیت اندازه‌گیری در وزن ۲/۰ میکرو گرم از دمای اتاق و محیط[۲۴۱](C°۲۵) تا دمای °C700 با تزریق گاز نیتروژن به درون محفظه واکنش با جریان ml/min60 انجام شده است.
درون کوره و محفظه واکنش؛ بوته‌ی نمونه و بوته‌ی مرجع هر دو بر روی تیغه‌ای از جنس پلاتینیوم قرار داده شده تا شرایط یکسانی برای هر دو فراهم آورده شود.
آنالیز گرماسنجی روبشی تفاضلی[۲۴۲] DSC: این آزمون برای هر چهار نمونه بوسیله دستگاه DSC مدل Pysis 6 DSC ساخت شرکت Perkin Elmer ساخت کشور امریکا؛ با سنسورهایی از جنس آلیاژ کرومل(۹۰% نیکل-۱۰%کروم) می‌باشد با حساسیت ۶/۰ میکرو وات و درمحدوده انرژی ۲۵۰± میکرووات؛ در نرخ گرمایش°C/min10 و تحت شرایط اتمسفر نیتروژن از دمای محیط تا دمای ۴۵۰ درجه سانتیگراد صورت گرفت.
مدلسازی ریاضی پاسخ حرارتی
هدف از این کار بهینه کردن یک مدل ریاضی مناسب برای پاسخ حرارتی کامپوزیت پلیمری تحت شرایط تجزیه است. برای این منظور بایست اطلاعات دقیقی از خواص حرارتی، خواص سینتیکی و خواص انتقال به صورت داده دسترس باشد. بنابراین به منظور رسیدن به مدل حرارتی مطلوب بایست وابستگی دمایی هدایت حرارتی و طرفیت حرارتی ویژه هر کدام از اجزا( در این مقاله دغال و ماده اصلی)، و همچنین سینتیک تجزیه ماده ما اندازه گیری شده باشد.
دقت مدل نیز بوسیله مقایسه با داده های آزمایشگاهی و محاسبه شده در حالت گذرا و پروفایل دمایی تک‌بعدی در یک نمونه کامپوزیتی استوانه‌ای در حال تجزیه تحت فلاکس حرارتی تابشی مشخص، سنجیده می‌شود.
نکته‌ی حائز اهمیت این است که واکنش پیرولیز موجب تغییرات زیادی در خواص ماده خواهد گذاشت. بویژه؛ تغییرات ترکیب شیمیایی ماده و انبساط حرارتی-شیمیایی موجب تغییرات زیادی در خواص حرارتی و انتقالی ماده می‌گذارد. بعلاوه این فرآیندها بسیار وابسته به نرخ گرمایش هستند. با افزایش میزان نرخ گرمایش؛ واکنش‌ها و انبساط حرارتی-شیمیایی مربوطه و دیگر خواص مرتبط به دماهای بالاتر منتقل خواهند شد. زمانیکه فرایند تجزیه آغاز می‌شود؛ رفتار حرارتی ماده بوسیله واکنش‌های شیمیایی؛ انبساط شیمیایی-حرارتی؛ تغییرات حرارتی و خواص انتقال و حضور گازهای تجزیه تغییر خواهد کرد.
بطور طبیعی برای مدلسازی پاسخ ماده پلیمری به حرارت اعمال شده، تأثیرات این فرآیندها باید در نظر گرفته شود. همانطور که گفته شد مدل‌های تحلیلی مختلفی برای توصیف و در نظر گرفتن انتقال حرارت در فرایند تجزیه مواد کامپوزیتی پیشنهاد شده‌اند که براساس فرایند تجزیه چوب و و ساختار ذغال باقیمانده از آن بدست آمده‌اند. بطور کلی این مدل‌ها شبیه به هم هستند و تنها اختلاف اولیه آنها در شکل هندسی، شرایط مرزی و روش حل آنهاست. در برخی از این مدل‌ها فرض شده است که خواص حرارتی ثابت و واکنش تجزیه مرتبه اول اتفاق میافتد. بعد از آن مدل‌هایی بر اساس تغییر خواص حرارتی و فیزیکی ماده در حین تجزیه ارائه شدند. برخی دیگر مدلی را پیشنهاد کردند که نه تنها به بررسی تغییرات خواص ماده بلکه به بررسی تأثیر جریان گاز در ساختار ذغال و وابستگی دمایی گرمای تجزیه و تبخیر پرداختند. در نهایت مدل‌هایی پیشنهاد شد که ماده را به دو بخش فعال و بخش باقیمانده تقسیم نمود.[۳۵]
ایراد تمامی این مدل‌ها استفاده از معادلات سینتیکی مرتبه اول در محاسبات تجزیه ماده ناشی از واکنش‌های پیرولیز بود. مدل مورد استفاده حاضر، یک مدل حرارتی پایه است که:
توانایی بررسی تجزیه در حین واکنش‌های کربن-سیلیکا و پیرولیز در دماهای بسیار بالا
شامل خواص حرارتی و انتقالی وابسته به جرم و دماست
شامل نفوذ گازهای تجزیه در ساختار ذغال می‌شود.
از مدل سینتیکی مرتبه n در انجام محاسبات استفاده شده است.
البته برای بهبود و ارائه مدل در این پژوهش، ما از فرضیات ساده کننده زیر استفاده می‌کنیم:
عدم تجمع گازهای حاصل از تجزیه در ماده جامد
عدم انبساط حرارتی-شیمیایی
تعادل حرارتی میان گازهای تجزیه و ماده جامد
با افزایش دما میزان هدایت حرارتی افزایش می‌یابد.
از تأثیر تخلخل جسم و نمونه صرف نظر می‌کنیم. میزان ضریب هدایت حرارتی و ظرفیت حرارتی ویژه هوا در دمای محیط بترتیب برابر ۰۲۶/۰ و kJ/Kg.°K 0072/1است و این مقادیر بدست آمده برای نمونه‌ها در دمای محیط تقریباً برابر است. لذا میتوان گفت که در این مورد خاص تخلخل بر روی میزان هدایت حرارت و گرمای تجزیه تأثیر نخواهد گذاشت.
پراکنش اوره کندانس و نانورس بصورت یکنواخت در نمونه‌ها در نظر گرفته می‌شود و هیچگونه تجمع و خوشه‌ای شدن[۲۴۳] از دو پرکننده در محیط ماتریس نخواهیم داشت. نحوه پراکنش نانو در فاز ماتریس را نیز بصورت درون لایه‌ای[۲۴۴] در نظر می‌گیریم.
وابستگی دمایی پارامترهای ضریب هدایت حرارتی و ظرفیت حرارتی ویژه نمونه‌ها صرف نظر کرده‌ایم و فقط وابستگی به جرم را وارد معادلات و محاسبات می‌کنیم.
به صورت کلی جریان گرما در جهت ضخامت کامپوزیت را می‌توان توسط معادله اصلاح شده لاپلاس[۲۴۵] که در ابتدا توسط Henderson پیشنهاد شد[۳۵] توصیف کرد:

(‏۳‑۱)

رابطه میان گرمای ویژه Cp و آنتالپی برای هر دو فاز ماده اصلی و ذغال بوسیله فرمول‌های زیر نشان داده می‌شود[۹۱]:

(‏۳‑۲)

(‏۳‑۳)

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 11:45:00 ب.ظ ]
 
مداحی های محرم