کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل


بهمن 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30      


 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



جستجو


 



آن گاه دست آن زن مخزومی را قطع کرد . این خبر با قدری اختلاف از طرف متعدد نقل شده و نشان دهنده راه و رسم استوارپیامبر درحفظ حدودا… است . [۹۹]
حضرت علی (ع) مظهر جمال و جلال الهی در حفظ حدودا … تنها حق را ملاحظه می کرد و به فرموده خود نشان در حضور من حدی از حدود الهی ضایع نمی شود . [۱۰۰]
اهل تعصب وتصلب در حفظ حدودا… بود . فرمان خدا را کسی می تواند اجرا کند که ساز شکار نباشد وبه روش اهل باطل عمل نکند و پیروفرمان طمع نگردد. [۱۰۱]
قال باقر (ع) : «حد یقام فی الارض از کی فیها من مطر اربعین . لیله وایامها : حدی که درروی زمین اقامه شود ارزشش از باریدن بارانی که چهل شبانه روز بر زمین ببارد بیشتر است» .عده ای خدمت امام محمد باقر (ع) مشرف شدند . فرزند آن حضرت در بستر بیماری بود . جماعت آثار غم و اندوه را در چهره امام مشاهده می کردند . لحظاتی بعد آن کودک مرد ولی با تعجب بسیار دیدند که شدت اندوه در صورت حضرت کاسته شده است . مردم عرض کردند : فدای تو شویم از آن حالی که در شما مشاهده کردیم ، ترسیدیم که اگر اتفاقی روی و هر حال شما دگرگون شود و موجب ناراحتی ما شود . حضرت فرمودند : به درستی ما دوست داریم که عاقبت آن چیزی شود که ما دوست داریم اما زمانی که مشیت الهی بر چیزی قرار گیرد . ما راضی به رضای او هستیم . [۱۰۲]
زیات بصری : نقل کرده اند که ایشان به جهت رفع نیازهای روحی همسرش خیلی توجه داشتند تا جائیکه خود را می آراستند و لباس الوان می پوشیدند . فردای آن روز که به دیدار امام در خانه خودشان رفتم ایشان لباس های خشن به تن داشتند و اتاقی مفرونش از حصیر ، علت را که جویا شدم . امام فرمودند : اتاقی که دیشب دیدید مربوط به همسرم بود که همراه آن وسایل و امکانات به اوتعلق داشت و با خود جهیزیه آورده بود ومن هم به احترام ایشان جهت رعایت حد همسر داری خود را آراسته بودم . پس ملاحظه می کنید که امام در حفظ حدود خانواده نهایت اعتدال داشتند.[۱۰۳]
گفتاردوم: جایگاه اقامه حد در مباحث فقهی
تمام گزاره های دین به ذاتی و عرضی تقسیم می شود. مقصود از عرضی آن است که می توانست و می تواند به گونه دیگری باشد گرچه دین هیچ گاه از گونه ای از گونه های آن تهی و عاری نیست: ذاتی دین به تبع آن است که عرضی نیست و دین بدون آن دین نیست و تغییرش به نفی دین خواهد انجامید. ذاتی اسلام آن است که اسلام بدون آن اسلام نیست و دگرگونی اش به پیدایش دین دیگر خواهد انجامید. تمام نظام خقوقی اسلام جزء عرضیات اســـلام است. به گفته مورخان و فقها ۹۹ درصد احکام اجتمایی اسلام امضایی اند و در جامعه عربی قبل از اسلام سابقه داشته اند. [۱۰۴]
امام خمینی درباره حقیقت اسلام و لوازم ضروری مسلمانی، معتقد به نظریه ای هستند که بر مبنای آن فرد مسلمان بدون اعتقاد به بخشی از احکام فقهی همچنان مسلمان است، به تعبیر دیگر اعتقاد به کلیه احکام فقهی شرط لازم مسلمانی نیست. فقط اعتقاد به وجود خدا نبوت و احتمالاً معاد جزو ذاتیات و ضروریات اسلام است و ایمان بدانها گوهر مسلمانی را تشکیل می دهد. ایشان می فرمایند آنچه در حقیقت اسلام معتبر است و پذیرنده آن مسلمان محسوب می شود عبارت است از اصل وجود خدا و یگانگی او نبوت و احتمالاً اعتقاد به آخرت. بقیه قواعد عبارتند از احکام اسلامی که دخالتی در اصل اعتقاد به اسلام ندارند. حتی اگر کسی به اصول فوق معتقد باشد ولی به خاطر شبهاتی به احکام اسلامی اعتقاد نداشته باشد این فرد مسلمان است، به شرطی که عدم اعتقاد به احکام منجر به انکار نبوت نشود. نمی شود کسی هیچ یک از احکام اسلامی را قبول نداشته باشد معذالک معتقد به نبوت باشد. پس اگر بدانیم کسی اصول دین را پذیرفته و اجمالاً قبول دارد که پیامبر احکامی داشته ولی در وجوب نماز یا حج تردید داشته باشد و گمان کند نماز و حج در اوایل اسلام واجب بوده ولی در زمان های اخیر واجب نیستند. اهل دین چنین فردی را نامسلمان نمی شمارند بلکه دلایل کافی برای مسلمان بودن چنین شخصی وجود دارد که طبق مفاد آن دلایل هر کس شهادتین را بگوید مسلمان است. انصاف در دین این است که ادعای این که اسلام عبارت است از مجموع آنچه از احکام و عقاید که پیامبر اسلام آورده است و عدم التزام به برخی از آنها به هر دلیلی، موجب کفر می شود این از ادعاهایی است که نمی توان تصدیق کرد. [۱۰۵]

( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

نکته دیگر این که عدم اعتقاد به ولایت مطلقه فقیه که از نظر امام خمینی اهم احکام الهی است و به جمیع احکام فرعیه الهیه تقدم دارد از نظر مقام رهبری موجب ارتداد و خروج از دین اسلام نمی گردد. [۱۰۶]
بر این مبنا اگر اکثریت مردم به حدود و قصاص و دیات اعتقاد نداشته باشند، ولی به توحید و نبوت و معاد اعتقاد داشته باشند و فی الجمله قبول داشته باشند که پیامبر گرامی اسلام احکامی آورده است باز هم مسلمانند، انکار برخی از احکام فقهی و ضروری دین ندانسـتن آنها، نه تنها به ارتداد نمی انجـاند، بلکه اهانت به مقدســات هم تلقی نمی شود و فرد را همچنان در حوزه مسلمانی نگاه می دارد. [۱۰۷]
نکته دیگر این که در صورت ایجاد شک نسبت به برخی احکام فقهی باید گفت: شک یک امر اختیاری نیست تا نهی دین بدان تعلق گیرد و مشمول حسن و قبح اخلاقی یا نهی ها و مجازات های فقهی قرار گیرد همچنانکه خدا در قرآن هم در آیه ۱۱ سوره احزاب از زلزله ایمانی برخی از مؤمنان خبر می دهد.
بسیاری از علما و فقهای متقدم و متأخر عقیده بر اجرای حدود در زمان غیبت دارند و به نظر ایشان حدود در تمام زمانها باید اجرا شود و قابل تعطیل نیست از جمله این افراد عبارتند از: محمد حسن نجفی صاحب جواهر، آیت الله حاج سید ابوالقاسم خویی، امام خمینی و بسیاری دیگر از فقهای زمان حاضر.
صاحب جواهر در رأس موافقین قرار دارد و معتقد است مشهور امامیه بر آنند که اشخاص واجد شرایط عدالت و اجتهاد سطح بالا، یعنی در حد داشتن توان استنباط فروع از منابع اولیه، می توانند در زمان غیبت بر افراد مرتکب جرایم حدّی، حدود شرعیه را اجرا سازند.
صاحب جواهر در شرح شرایع در پاسخ به نظرات محقق حلی در خصوص تعطیل حدود در زمان غیبت به تندی موضع گرفته می گوید:
« من تعجب می کنم که چرا محقق حلی، تردید کرده است. خیر این از اوضح واضحات است و کسی که از فقاهت بویی برده باشد تردید نمی کند.» [۱۰۸]
از فقهای نامدار، معاصر، امام خمینی ( طاب ثراه ) در تحریرالوسیله در آخر کتاب امر به معروف و نهی از منکر چنین نظر می دهند:
مسأله ۱- لیس لا حد تکفّل الامور السیاسیّه کاجراء الحدود و القضائیّه و المالیّه کاخذ الخراجات و المالیات الشرعیّه الامام المسلمین (ع) و من نصبه لذلک.
مسأله ۱- هیچ کس نمی تواند امور سیاسی مانند اجرای حدود و قضاوت و مالیّه، نظیر اخذ خراجات و مالیات های شرعی را متکفّل شود؛ مگر امام مسلمین (ع) و کسی که از سوی او منصوب است.
مسأله ۲- فی عصر غیبه ولی الامر و سلطان عصر عجّل الله فرجه الشریف یقوم نوابّه العامّه و هم الفقهاء الجامعون لشرائط الفتوی و القضاء مقامه فی اجراء السیاسات و سایر للامام (ع) الّا البدأه بالجهاد.
مسأله ۳- در عصر غیبت حضرت ولی امر و سلطان عصر (عج) نوابه عامّه آن حضرت ـ که عبارتند از فقهای جامع الشرایط فتوی و قضا ـ قائم مقام او می باشند و تمام امور سیاسی را اجرا می کنند، مگر جهاد ابتدایی. [۱۰۹]
آیت الله حاج سید ابوالقاسم خویی در تکمله المنهاج، قول به جواز اجرای حدود در زمان غیبت را به شرح زیر، اظهر دانسته است:
یجوز للحاکم الجامع الشرایط اقامه الحدود علی الاظهر.
علی الظاهر، حاکم جامع الشرایط می تواند (در زمان غیبت ) اجرای حـدود نماید. [۱۱۰]
فصل دوم
مبانی اجرای حدود در زمان غیبت
و درآمدی بر طریقیت وموضوعیت اقامه حدود
مبحث نخست: مبانی عقلی
از نگاه شیعه، سنت معصومانه نه تنها گفتار و کردار پیامبر بلکه گفتار و کردار امامان را نیز شامل مى گردد. امامان از رهگذر نوعى ارتباط با منبع خطاناپذیر معرفت، محتواى دین و تفسیر معصومانه قرآن را در اختیار همگان قرار مى دادند. طبیعى است که در دوران غیبت، ارتباطِ ما با چنین معرفتى قطع است. از این رو نقش عالمان دینى و سنت اجتهاد در این دوران برجسته تر مى شود.
در عصر حضور امامان نیز، عالمان دین حضور جدّى داشته، ارتباط علمى میان امام و مردم را برقرار مى کردند و گفتار ایشان را براى مردم بازگویى مى کردند. در آن اعصار، هرگاه گره اى در کار دین و فهم شریعت مى افتاد، مراجعه به امام معصوم گره گشایى مى کرد. و شکلى باقى نمى گذاشت. در کتب رجالى، از عالمان بسیارى سخن رفته است که به محضر امامان راه یافته و گفته هاى آن بزرگان را ضبط و ثبت کرده اند. بسیارى از ایشان علاوه بر نقل احادیث، صلاحیت و قدرت تفسیر و تجزیه و تحلیل نیز داشتند و امامان نیز مردم را در امر فراگیرى معارف دینى به آنان حواله مى دادند. براثر تلاش این بزرگان، مجموعه هاى روایى کوچک در موضوع هاى مختلف شکل گرفت، چنان که در ابتداى دوره غیبت، عالمان بزرگى دست به تدوین سنت زدند و سخنان ائمه(علیه السلام)را در مجامع روایى خود مستنداً گردآورى کردند. اولین مجموعه از این تلاش، کتاب ارزشمند اصول و فروع کافى است که توسط دانشمند بزرگ شیعى، محمد بن یعقوب کلینى (م ۳۲۹ ق) تنظیم گردید. [۱۱۱]
بعد از وى شیخ صدوق (م ۳۸۱ ق) با تلاش پیگیر و ملاقات با دانشمندان بسیار، موفق به تدوین کتابى ارجمند به نام من لا یحضره الفقیه گردید. این دانشمند بزرگ شیعى آثار دیگرى را نیز تألیف کرد که برخى آنها را بالغ بر ۳۰۰ عنوان کتاب دانسته اند. [۱۱۲]
به تدریج ستارگان دیگرى نیز در عالم تشیع درخشیدند: شیخ مفید (م ۴۱۳ ق) از آن جمله است. از او مى توان به عنوان یکى از قله هاى شامخ در تاریخ اجتهاد شیعه نام برد. وى که در مرکز حکومت اسلامى (بغداد) مى زیست، با تبحرى که در مذاهب مختلف فقهى و کلامى یافت، موقعیت بسیار والایى را در حوزه تفکر اسلامى به دست آورد. حاصل تلاش هاى ارزشمند وى، آثارى بسیار مفید، در علوم مختلف اسلامى است. [۱۱۳]
سیدمرتضى (م ۴۳۶ ق) که از شاگردان شیخ مفید است و منزلت بسیار بالایى در شکل گیرى علوم اسلامى در دوران غیبت دارد، با تألیف حدود هشتاد اثر علمى، باب بسیارى از مباحث علمى را گشود. او افزون بر تلاش عالمانه اش در حوزه فقه شیعه، به گسترش تفکر عقلانى در علم کلام توفیق یافت. [۱۱۴]
با ظهور شیخ طوسى (م ۴۶۰ ق) اجتهاد شیعى وارد مرحله جدیدى شد. وى که بعد از استاد خود، سید مرتضى، متولّى زعامت مذهبى شد، توانست شاگردان بسیارى را در حوزه درس خود گرد آورد. دو کتاب ارزشمند وى، یعنى تهذیب و استبصار در کنار کافى و من لا یحضره الفقیه ، کتب اربعه شیعیان را تشکیل مى دهد. همچنین شیخ طوسى توانست پوپایى سنت اجتهاد را به معناى دقیق کلمه، در حوزه تفکر شیعى راه بیندازد. [۱۱۵]
تأمل و تدبّر و تجزیه و تحلیل در منابع روایى که از دوران شیخ مفید آغاز گردیده بود، در زمان شیخ طوسى موقعیت بسیار مطلوبى یافت. پس از آن اجتهاد ـ در کنار توجه به طرح و نقل احادیث ـ جایگاه مهمى در تفکر عالمان شیعى یافت. افزون بر این، علم کلام نیز با تلاش هاى شیخ طوسى، از منزلتِ بالایى برخوردار گردید و به همتِ والاى عالمان بزرگى چون خواجه نصیرالدین طوسى (م ۶۷۲ ق) و علامه حلّى (م ۷۲۶ ق) موقعیت بسیار ممتازى پیدا کرد. [۱۱۶]
وجود تفکر عقلانى در کنار توجه به منابع روایى، موجب گردید که فلسفه و تفکر عقلانى در مقوله هستى، در میان متفکران شیعى، جایگاه مناسبى بیابد; چنان که تأثیرِ علماى شیعى را در رشد و بالندگى فلسفه اسلامى و شکوفایى آن را در فلسفه ملاصدرا، نمى توان نادیده گرفت. [۱۱۷]
در مقطعى از تاریخ علوم اسلامى، ظهور مسلک اَخبارى بحث هاى بسیارى برانگیخت. در این دوره (قرن یازدهم) دانشمندانى ظهور کردند که مخالف دخالت تفکر عقلانى در فهم دین بودند و بر مجتهدانى که به قواعد عقلى اجازه دخالت در استنباط احکام مى دادند، خرده گرفتند.اهتمام و توجه این گروه (اخبارى ها) به اَخبار و روایات، به تألیفِ مجموعه هاى بزرگ روایى انجامید; کتاب هایى مانند وسائل الشیعه، بحارالانوار و وافى از این دست است. [۱۱۸]
با وجود این، اخبارى گرى نتوانست تفکر عالمان شیعى را چندان تحت تأثیر خود قرار دهد. از این رو در دوره هاى بعد، اجتهاد همچنان سنت حاکم بر حوزه هاى فکرى شیعى گشت. [۱۱۹]
بنابر آنچه گذشت، در غیاب امامان، عالمان دینى معارف اسلامى را برمبناى اجتهاد از منابع دین استنباط مى کنند. بر این اساس مجتهد کسى است که توانایى استنباط احکام را دارا است با وجود این، افرادى که خود، از چنین توانایى و استعدادى برخوردار نیستند، به طور طبیعى به کارشناسان دینى (مجتهدان) مراجعه مى کنند.
البته کسانى که خود را در معرض مرجعیت دینى مردم قرار مى دهند، باید افزون بر صلاحیت علمى، صلاحیت هاى دیگرى نیز داشته باشند. از این رو در فرهنگ شیعه، مراجع دینى عالمانى هستند که از منزلت بالاى اخلاقى و مدیریتى نیز برخوردارند. تقلید و تبعیت از آراى کسانى که واجد چنین صلاحیت هایى نیستند، جایز نیست. درباره سنت اجتهاد از دیدگاه شیعه، مى توان ویژگى هاى زیر را برشمرد:
۱-غیرانحصارى بودن اجتهاد:
اجتهاد، به معنایى که گذشت، ویژه صنف یا گروه خاصى نیست. هرکس از هرطبقه اجتماعى، چنانچه صلاحیت استنباط معارف دینى را از منابع داشته باشد، مجتهد است.
۲-بازبودن باب اجتهاد:
از دیدگاه تشیع، در چارچوب منابع دینى و ضوابط و قواعد استنباط، همواره هر فرد صاحب صلاحیتى مى تواند دست به اجتهاد بزند و فردى که خود توانا بر اجتهاد و استنباط است، نمى تواند از دیگران تقلید کند; بر خلاف دیدگاه اهل سنت که در احکام شرعى، تنها در چهارچوبِ دیدگاه هاى اجتهادى تنى چند از مجتهدان خود حق دارند اظهار نظر کنند. بنابراین، وجود دیدگاه هاى متفاوتْ امرى طبیعى و پذیرفته است. نظر و فتواى هر یک از کارشناسان دینى، مادامى که ضوابط حاکم بر استنباط را رعایت کند، براى خود و همه کسانى که او را کارشناس دین مى دانند، حجت و معتبر است. [۱۲۰]
ضابطه مندى اجتهاد:
سنت اجتهاد که همان روش و قواعد فهم معارف دینى است، تابع ضوابطى است. به دیگر سخن، فرایند رسیدن به فهم دین، تنها در صورتى که برخاسته از منطق خاص خود باشد، اجتهاد تلقى مى شود. از این روى فهمى که برآمده از این منطق و ضابطه مند نباشد، «تفسیر به رأى» است و فاقد اعتبار.
با وجود این، باید توجه داشت که فهم ضابطه مند، همواره به حقیقت و حکم قطعى نمى انجامد. از این رو، نظریه مجتهد، بر خلاف فهم امام معصوم(علیه السلام) لزوماً درکِ معصومانه اى از دین نیست; بلکه در نهایت، فهمى است که براى خود او و کسانى که از او تقلید مى کنند، حجت و الزام آور است. بنابراین مرز میان اجتهاد و تفسیر به رأى، همان ضابطه مندى است. رأى گرایى از نقطه اى آغاز مى شود که ضابطه مندى را در استنباط از کف بدهد. تکیه و تأکید مجتهد، در فهم قواعد دین از متون دینى، بر ظاهرگرایى افراطى نیست. در عین حال در فهم اهداف و اغراض شریعت آراى خود را در مقام تفسیر دین حاکم نکرده، مصلحت گرایى بدون مبنا را به عنوان طریقى در شناخت آن به کار نمى گیرد. [۱۲۱]
بنابراین با این که عقل در کنار قرآن و سنت، یکى از منابع مهم فهم دین است و عقل و دین در هماهنگى کامل با یکدیگر قرار دارند، نباید تمام دستاوردهاى عقلى بشر را، در فهم دین وارد کرد. بسیارى از امور، مورد پسند عُرفِ جوامع است و در میان عاقلان امرى متعارف و مورد قبول تلقى مى شود; اما همین دریافت هاى شخصى و جمعى را نمى توان به صرف هماهنگى آن با سلیقه و پسند عاقلان ـ به طور قطع ـ به دین نسبت داد.انتساب یک سلیقه شخصى به دین و شریعت، افترا به خداوند و ظلم به او است. بنابراین تنها به طریقه اى که روش مقبول در فهم دیدگاه شریعت است، مى توان استناد جست. [۱۲۲]
گفتار نخست: اعمال حق حاکمیت
در دوران غیبت صغرا، سرپرستى امور شیعیان زیر نظر امام و از طریق نایبان خاص ایشان بود. در پایان دوره وکالت و نیابت نایب چهارم، امام ـ علیه السلام ـ اعلام فرمود که از این پس، کسى را به نیابت خاص خود برنخواهد گزید. با بسته شدن بابِ نیابت خاص، عالمان دینى، نایبانِ عام آن حضرت شناخته مى شوند. تا حد امکان، رهبرى شیعیان را در دست دارند. البته، در دورانى که حکومت هاى غیرمشروع در رأس امور مردم قرار دارد، رهبرى عالمان نمى تواند به معناى تشکیل حکومت و سلطه کامل بر امور مردم باشد. آنان تا حد ممکن و در محدوده اى که مراجعه به عالمان ممکن باشد، تصدى امور را بر عهده مى گیرند. [۱۲۳]

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[یکشنبه 1401-04-05] [ 12:11:00 ق.ظ ]




که با معادلهء برابر است.
با به­کار بردن مشتق هوموتوپی در دو طرف معادله (۱۷-۳) معادله تغییر یافتهء مرتبه یک به دست خواهد آمد.
با دو بار مشتق­گیری نسبت به از دو طرف معادله (۳-۱۷)داریم،

که حل معادله بالا به صورت زیر به­دست می ­آید،
به طور مشابه سری هوموتوپی مرتبه یک، به­شکل زیر می­باشد
و هم­چنین سری مرتبه دوم هوموتوپی به­شکل زیر است
اگر در معادلات (۳-۲۲) و (۳-۲۳) مقدار قرار داده شود همان معادلات (۳-۱۵) و (۳-۱۶) به­دست می­آیند. کاملاً مشخص است که انتخاب مناسب پارامتر ، می ­تواند همگرایی سری­های هوموتوپی را تضمین نماید. در حقیقت این پارامتر کمکی است که برای اولین بار برای ما روشی به ارمغان آورد که همگرایی جواب را تضمین می­ کند. لذا پارامتر را پارامتر کنترل کنندهء همگرایی می­نامیم.

( اینجا فقط تکه ای از متن پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

۵-۳: قضایای آنالیز هوموتوپی
برای حل مسائل به روش آنالیز هوموتوپی، به مفاهیمی از ریاضی نیاز داریم که بدون اطلاع از آن حل معادلات بسیار مشکل می­ شود به­ طوری که ممکن است برای حل مسائل هوموتوپی نیازمند صرف زمان بسیار زیادی برای یافتن معادلات تغییر یافته باشیم. لذا در این­جا سعی بر آن است که بعضی تعاریف و قضایای مفید آنالیز هوموتوپی ارائه گردد.
:۱-۵-۳تعریف
فرض کنیدφ تابعی از پارامتر هوموتوپیp باشد، عبارت
مشتق هوموتوپی مرتبه m-ام تابع φ نامیده می­ شود، ۰≤m یک عدد طبیعی است.
۲-۵-۳: تعریف
فرض کنید [u]=0Ν یک معادلهء غیر خطی باشد و φ تابع هوموتوپی پارامترp باشد که سری مک لورن آن به صورت زیر می­باشد
آن­گاه خانوادهء معادله­های ، برای ، را معادلات تغییر یافتهء مرتبه صفر N(u)=0 می­نامیم.
که درp=1 با معادلهء اصلی N(u)=0 هم ارز می­ شود.

سری (۳-۲۵) سری هوموتوپی گفته می­ شود و سری (۳-۲۶) سری جواب هوموتوپی نامیده می­ شود و معادلات از معادلات تغییر شکل یافته مرتبه k ام به­دست می­آیند.
۳-۵-۳: قضیه
فرض کنید وg دو تابع مستقل از پارامتر هوموتوپیp باشند. برای سری­های هوموتوپی ، داریم
اثبات
چون مستقل از هستند و که با (۲۴-۳) تعریف می شود، یک عملگر خطی است لذا
:۴-۵-۳قضیه
برای سری­های هوموتوپی

روابط زیر برقرارند
(الف



اثبات
الف)بنابر قضیه تیلور، ضرایب یکتا ، از سری مکلورن به صورت زیر به­دست می­آیند

که با بهره گرفتن از تعریف اثبات تمام است.∎
ب)رابطه زیر برقرار است
بنا به (الف)نتیجه می­ شود که
∎.
پ) بنا بر قاعده لایب نیتز، برای مشتق­گیری از حاصل ضرب، رابطه زیر برقرار است
با توجه به تعریف (۳-۲۴)،
به­ طور مشابه ∎.
ت) فرض کنید Φ و، بنا بر (پ) داریم
و به­ طور مشابه =∎
: ۵-۵-۳قضیه
فرض کنیدL یک عملگر خطی غیر وابسته بهp باشد. داریم

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 12:11:00 ق.ظ ]




معیارهای سیستمی

شیوه ی پیاده سازی

زیرساخت فناوری

سازگاری با نرم افزارهای دیگر

معیارهای هزینه

قیمت محصول

هزینه ی پیاده سازی

هزینه ی نگهداری

۳-۴ روش فازی برای انتخاب سیستم برنامه ریزی سازمان
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

در قسمت قبل دسته معیارهای مختلف در انتخاب سیستم برنامه ریزی منابع سازمان معرفی شد. در این قسمت با بهره گرفتن از منطق فازی به ارائه راهکار خود انتخاب سیستم برنامه ریزی منابع سازمان می‌پردازیم. برای انجام این ابتدا باید دسته معیارهای مورد استفاده را به فضای فازی منتقل کرده و سپس سیستم پیشنهادی را بر اساس این دسته معیارهای فازی پیاده سازی کنیم. در زیر و همچنین شکل ۳-۱ بلوک دیاگرام و مراحل انجام کار نشان داده شده است.
مرحله اول: معرفی معیارهای مورد استفاده
مرحله دوم: دسته بندی معیارها
مرحله سوم: فازی سازی ویژگی‌ها
مرحله چهارم : روش انتخاب سیستم برنامه ریزی منابع سازمان با روش فازی ممدانی
در شکل ۳-۱ بلوک دیاگرام مراحل فوق نشان داده است.
معرفی معیار های مورد استفاده
فازی سازی دسته معیارها
روش انتخاب سیستم برنامه ریزی منابع سازمان با روش فازی ممدانی
مقایسه نتایج
دسته بندی معیارها
۳-۳-۱ معیارها
همانگونه که قبلا گفته شد چهار دسته معیار تحت عنوان های معیارهای محصول، معیارهای فروشنده، معیارهای سیستمی و معیارهای هزینه بدست آمد. در زیر عناوین اختصاری در نظر گرفته شده برای این دسته معیارها قابل مشاهده می باشد :
معیارهای محصول به اختصار ProC
معیارهای فروشنده به اختصار VenC
معیارهای سیستمی به اختصار SysC
معیارهای هزینه به اختصار CosC
چهار دسته معیار PROC، VENC، SYSCوCOSC به عنوان معیارهای ‌های مورد استفاده در این پایان‌نامه برای انتخاب سیستم برنامه ریزی منابع سازمان استفاده می‌شود. در مرحله بعد معیارهای مذکور را به فضای فازی منتقل می­کنیم و روش پیشنهادی را برای اندازه‌گیری انتخاب سیستم برنامه ریزی منابع سازمان بر اساس معیار های مذکور مطرح می‌کنیم.
۳-۳-۲ فازی سازی دسته معیارها
در این مرحله از کار به فازی سازی چهار دسته معیار PROC، VENC، SYSCوCOSC که در واقع ورودی‌های سیستم پیشنهادی ما می‌باشند می‌پردازیم. برای یکنواختی کار، بازه‌ی تمام ورودی‌ها را بین صفر و یک نگاشت می‌کنیم. عبارات زبانی جهت فازی سازی این ورودی‌ها به صورت زیر هستند.برای این معیار ها از تابع عضویت مثلثی استفاده می کنیم. یک تابع عضویت مثلثی را می توان به وسیله رابطه ۳-۱ نشان داد.
معیار اول: معیارهای محصول
جدول ۳-۳ عبارات زبانی برای معیار PROC

نام معیار

محدوده

نام اختصاری

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 12:11:00 ق.ظ ]




۱۹۹۰

۴۵۷

۸

۱۹۹۱

۴۶۳

۱

۱۹۹۴

۵۵۱

۶

۱۹۹۸

۶۲۵

۲

قره نژاد ، ۸۶ ، ص۲۳
شکل ۳-۱ نمودارتعداد گردشگران دنیااز ۱۹۵۰-۱۹۹۸ (قره نژاد ، ۱۳۸۶ ، ص۲۴)
در سال ۱۹۹۵جهانگردی و کسانی‌ که در سطح جهان با هدف گذراندن تعطیلات و تفریح به مسافرت رفتند به ۵۶۳ میلیون نفر و درامد حاصل از آن منهای هزینه حمل و نقل) به بیش از ۳۹۹ میلیارد دلار آمریکایی رسید. سازمان جهانی جهانگردی پیش بینی می کند که در سال ۲۰۰۰ تعداد کسانی که برای گذراندن تعطیلات و تفریح به مسافرت می روندو ۷۰۲ میلیون نفر می رسد و در سال ۲۰۱۰ این تعداد به ۱٫۱۰۸ میلیارد نفر رسید. در دهه ۱۹۸۰ درآمد حاصل از جهان گردی در سطح بین المللی سرعتی بیش از تجارت جهانی داشت و اینک از نظر ارزش صادراتی ، درصد بسیار زیادی را تشکیل می دهدو بسی بیش از مجموع فرآورده های نفت و محصولات خودرو وقطعات یدکی آنهاست ( قره نژاد،۱۳۸۶، ص۲۵).

۳-۳٫ اثرهای دیگر جهانگردی
نقش صنعت گردشگری و جهانگردی تنها در رشد اقتصادی و ایجاد شغل نیست. در بخش های مختلف این کتاب در این باره بحث می کنیم که صنعت پایدار جهانگردی چگونه می توان در سطح جهانی مورد قبول واقع شود و شور ها چگونه می توانند وسایل رشد و توسعه ی این صنعت را فراهم آورند.مقصود از صنعت پایدار گردشگری و جهانگردی عبارت است از تامین نیاز های کنونی جهانگردی و مناطق میزبان و در حال حفظ و افزایش فرصت های مناسب برای آینده. در این کتاب در مورد همچین مباحثی بحث خواهیم کرد..
صنعت گردشگری و جهانگردی می تواند به عنوان محیطی، منافع و مزایای مثبت برساند و از سوی دیگر برای حفظ منابع طیبیعی و نیز منابع ساخت دست بشر مفید واقع شود و این کار ها در سایه ی ایجاد تشکیلاتی برای حفظ حیات وحش ، حفظ بناها و یادبودهای تاریخی و سرانجام حفظ منابع بکر طبیعی میسر می گردد. همچنین از نظر فرهنگی و اجتماعی فایده های زیادی دارد. این صنعت می تواند با شناسایی فرهنگ های خاص و ترویج آنها موجب افزایش آگهی های مردم نسبت به سنت های بومی و محلی شود. صنعت گردشگری و جهانگردی به تجدید حیات هنر ، هنر دستی جامعه میزبان ، ایجاد مراکز مخصوص برای انجام این کارها و سرانجام فروشگاه های صنایع دستی کمک های شایانی می کند.طرفداران این صنعت بر این باورند که این صنعت می تواند تنش های سیاسی را کاهش دهد و برای صلح جهانی عاملی تعدیل کننده به حساب آید. در حالی که مرز های خارجی کشور ها کمرنگ می شود پدیده ای بنام دهکده جهانی مفهموم و معنای پیدا می کند و بدین گونه دنیا روز به روز کوچکتر و افراد به هم نزدیک تر و صمیمی تر می شوند.
صنعت گردشگری و کشورهایی که به آن متکی هستند باید برای جهانگردان جوی امن بی خطر سالم بوجود آورند تا این پدیده بتواند در محیطی آرام و خالی از هر نوع آزار به رشد و توسعه خود ادامه دهد. (وای گی ،۱۳۷۷،ص ۴۷)
۳-۴٫ انواع سازمان‌هاى جهانگردى
می توان سازمان هایی که در زمینه ی جهانگردی فعالیت می کنند و نیز صنعت جهانگردی را به چندین شیوه تقسیم کرد. شاید معقول بندی طبقه بندی این باشد که اساس کار خود را بر نوع هدف سازمان در چه مسیری گام بر می دارد (به عضویت کدام دسته سازمان در می آید) زیرا، هر سازمان می کوشد، تا منافع مورد نظر خود و اعضا را تامین کند.
۳-۴-۱٫ سازمان‌هاى بخش عمومى
صنعت جهانگردى در بستر یا محتواى ساختارهاى دولتى انجام مى‌شود که مستلزم تدوین و اجراء قوانین، مقررات، بستن قراردادها و عمل یا اقدامات زیادى مى‌شود. مسئله‌هائى که از این بستر یا محتوا نشأت مى‌گیرد، موجب مى‌شود که بین دولت‌ها ارتباط و همکارى لازم به‌وجود آید. سازمان‌هاى بخش دولتی، زمینه را براى پرداختن به چنین مسئله‌هائى فراهم مى‌آورند. معمولاً سازمان‌هاى بخش دولتى از نمایندگان دولت مانند وزیران، رؤساى دوایر و مدیران کل و سازمان‌هاى مرتبط با جهانگردى تشکیل مى‌شوند.
۳-۴-۲٫ سازمان‌هاى بخش خصوصى
به‌طور کلى سازمان‌هاى بخش خصوصى از شرکت‌ها، نهادها و جوامعى تشکیل مى‌شوند که داراى منافع یا هدف‌هاى مشترک هستند. چنین سازمان‌هائى براى اعضاء خود این زمینه را فراهم مى‌آورند تا مسئله‌هائى را که از نظر آنها و از دیدگاه صنایع ذى‌ربط اهمیت دارد، شناسائى کنند و به ارائهٔ استانداردها و صدور دستورالعمل‌هائى بپردازند، درصدد افزایش کارشناسانه نمایند و سرانجام به اقدامات دیگرى که لازم بدانند، دست بزنند. در بسیارى از موارد، سازمان‌هاى بخش خصوصى کمر همت مى‌بندند تا قوانین را تغییر دهند، مقرراتى را تعدیل یا لغو کنند و مى‌کوشند تا هر نوع مانع و عامل محدودکننده‌اى را از سر راه خود بردارند.
۳-۴-۳٫ سازمان‌هاى منطقه‌اى
از آنجا که جهانگردى با جغرافیا رابطه‌اى تنگاتنگ دارد، بسیارى از سازمان‌هاى جهانگردى بر مبناى منطقهٔ جغرافیائى (به سبب نزدیک بودن به یکدیگر) به‌وجود آمده‌اند. اغلب، هدف از تشکیل این سازمان‌ها تبلیغات و بازاریابى بوده است و آنها کوشیده‌اند تا بر میزان آگاهى ساکنان یک منطقهٔ خاص بیفزایند. منطق بازاریابى منطقه‌ای، بر پایهٔ این استدلال قرار دارد که مسافران و جهانگردان بالقوه بیشتر به جذابیت‌هاى منطقه توجه کنند، به‌ویژه اگر منطقهٔ موردنظر براى این افراد ناشناخته باشد. همچنین سازمان‌هاى منطقه‌ای، ساکنان یک مکان (مقصد مسافران) را قادر مى‌سازند تا منابع خود را یکپارچه نموده و به‌صورتى قوى‌تر در صحنهٔ مبارزه‌هاى تبلیغاتى و بازاریابى ظاهر شوند. سازمان‌هاى منطقه‌اى به‌هنگام طى سیر تکاملی، هدف‌هاى خود را گسترش مى‌دهند، آنها را از مرزهاى بازاریابى فراتر مى‌برند و درصدد ایجاد تشکیلات جهانگردى و تمهیدات سیاسى برمى‌آیند.
۳-۵٫ هدف‌هاى سازمان‌هاى جهانگردى
صنعت جهانگردى و دولت‌ها با چالش‌هاى گوناگونى روبه‌رو مى‌شوند. صنعت جهانگردى با سرعت بسیار زیاد پیچیده، رقابتى و جهانى مى‌شود؛ از این رو، بخش‌هاى خصوصى و عمومى ناگزیر مى‌شوند تا هر چه بیشتر خود را با بازار در حال تغییر این صنعت سازگار نمایند. براى تأمین این‌گونه هدف‌هاى صنعت جهانگردى مى‌توان از سازمان‌هاى بین‌المللى به‌عنوان ابزار یا وسیله‌اى مناسب استفاده کرد. این سازمان‌ها مى‌توانند شبکه‌هائى را به‌وجود آورند، منابع خود را یکپارچه کنند و از طریق چنین سازمان‌هائى صرفه‌جوئى‌هاى اقتصادى نمایند (یعنى همان چیزى که هیچ‌یک از اینها به تنهائى از عهدهٔ آن برنخواهد آمد). گذشته از این، چنین سازمان‌ها، شرکت‌ها و دولت‌هائى مى‌توانند به قدرت و اعتمادبه‌نفس بیشترى که در سایهٔ تکیه بر مجموعهٔ نیروها به‌دست مى‌آید، مسئله‌ها و مشکلات خود را بهتر و راحت‌تر حل کنند. بنابراین، سازمان‌هاى جهانگردى داراى هدف‌ها و دستورالعمل‌هاى گوناگون و مختلف هستند.
۳-۵-۱٫ تأمین منافع صنعت جهانگردى
فرض کنیم اساسى‌ترین سازمان، اتحادیه‌اى است که اعضاء آن حرفه یا بخشى از این صنعت را بر عهده دارند. اصولاً این سازمان‌ها به مسئله‌هائى مى‌پردازند که منافع خاصى از آنها را مطرح کند. فعالیت سازمان‌هاى مزبور از این قرار هستند:
ـ نظارت بر قوانین، مقررات و سایر تصمیمات قانونى که بر این صنعت اثر مى‌گذارد.
ـ مشورت با قانونگذاران و ارائهٔ توصیه‌هائى در مورد اثرات بالقوهٔ آن قوانین و مقررات.
ـ تعیین استانداردهائى براى جنبه‌هاى خاصى صنعت در زمینه‌هائى مانند فعالیت‌ها، ارائهٔ گزارشات مالى و تهیهٔ آمار.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 12:10:00 ق.ظ ]




وقتى نفس انسان از دار دنیا منقطع شده و روح از بدن جدا مى‏شود و صور اعمال انسان ولو مجرد باشند، به تناسب ملکات او، به او نمایان مى‏شود همان گونه که خواب دیدن هر کسى مناسب با اخلاق اوست و ممکن نیست اشخاص بدکردار خوابهاى اولیا و اتقیا را ببینند و هکذا بالعکس.[۲۶۳] این مسأله بالجمله برای نفس وجود دارد، چرا که آنچه در آن عالم و بعد از مفارقت از ماده برایش محقق می گردد، تنها حاصل اراده خود اوست و اراده اش خارج از حدود و اختیارات ملکات نفسانی اش نیست.

( اینجا فقط تکه ای از متن پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

لذا هرآنچه ملکه نفسانی او باشد، پس از مفارقت از بدن، بر اساس همان ملکات ادارک و مشاهده خواهد داشت. و ادراکات هنگام خواب نیز بر سبیل همین ملکات است. لذا مثلا کسى که از صنف طلبه‏هاست، ابداً در خواب نمى‏بیند که دزدى مى‏کند؛ چون ملکه آن کار در او نیست، و آدم کشتن را در خواب نمى‏بیند، بلى مثلاً مى‏بیند که با هم مباحثه مى‏کنند و ادله اقامه مى‏نمایند و مثلاً بر طرف بحث غلبه مى‏کند و از این چیزها مى‏بیند، چون نفس به اینها عادت کرده است و هر وقت هم از اشتغال طبیعى تقریباً فارغ مى‏شود، طبق ملکه شروع به فعالیت مى‏نماید.[۲۶۴]
و البته اگر شیخ انصارى در خواب باشد، خواب نمى‏بیند که دزدى مى‏کند، و اگر کسى در خواب هم غیبت کند او جلویش را مى‏گیرد، محال است که حضرت امیر (علیه السلام) خواب چرند و پرند ببیند، چرا؟ چون تا این درِ قلب یعنى درِ توجه به عالم طبیعت بسته شد آن درِ ملکه‏اى و عالم برزخى باز مى‏شود، همان درى که با خروج نفس از دهان باز مى‏شود و لوح نفس هر چه ملکات دارد شروع به فعالیت و بروز مى‏کند؛ به نحوى که ملکه است و در آنجا دیگر نمى‏شود جلویش را گرفت، اگر در لوح نفس، خدا و علم به خدا با قلم عقل ثبت و ملکه شده باشد مؤمن است و یاد خدا و حظّ از این ملکه را دارد و اگر در این قلب چیزى از خدا ملکه نشده باشد در آن عالم هم نخواهد بود.[۲۶۵]
در نتیجه هر نفسى مناسب ملکه خود، خواب مى‏بیند. اگر نفس، نفسى باشد که اعمال صالحه کرده و خُلقهاى حسنه داشته باشد، در خواب هم تخیلاتش مناسب با ملکاتش مى‏باشد، و شاید شیخ مرتضى رحمه الله هم با آن علمیتى که داشت در خواب مى‏دیده که چیزى مى‏نویسد و یا مسأله شرعى را مورد دقت قرار مى‏دهد و از آن چیزهایى که ما در خواب مى‏بینیم ایشان در خواب نمى‏دیده است.[۲۶۶]
۳-۳-۴-۲-۴-۱ نکته
مسأله ای که دقت در آن خالی از لطف نیست، نوع ادراک و تفاوت آن با ادراک در عالم ماده است. حضرت امام (رحمهالله علیه) ادراکات را در طول و عرض هم معرفی می نمایند. و از محدودیت های ماده، عدم درک محسوسات را در عرض هم معرفی می نمایند. و این مسأله را در عالم مجردات منتفی دانسته و بی حد و حصر بودن درک عرضی امور را بسته به میزان تجرد نفس متفاوت می دانند. ایشان در همین ارتباط می فرمایند:
در آن مرتبه، حواس و لو حس بصر و ذائقه باشد به گونه‏اى قوى مى‏شود که مى‏تواند همه لذایذ یا مولمات را در عرض هم و متمایز از یکدیگر درک کند، ولى در اینجا چون درک ضعیف است چنین چیزى ممکن نیست. مثلًا نمى‏تواند در عرض هم ترشى و شیرینى را درک کند و از آنها به علت ضعف درک، طعم دیگرى حاصل مى‏شود ولى آنجا چون تمام حواس قوى مى‏شود ترشى و شیرینى در عرض هم و بدون اینکه از آنها طعم ثالثى حاصل شود درک مى‏شوند.
و الحاصل: آنجا ممکن است مولمات بسیارى را در یک آن درک کند و سامعه هم ممکن است تمام اصوات حسنه یا قبیحه را در مرتبه واحده به نحو جزئیت و تشخص ادراک کند، نه به نحو علم که از آن مسرور یا مشمئز نشود؛ زیرا انسان با صرف علم متألم نمى‏شود. پس چون آنجا درک قوى است حرارت و برودت و شیرینى و ترشى و تلخى را در عرض هم و در آنِ واحد و متمایز از یکدیگر درک مى‏کند.[۲۶۷]
۳-۳-۴-۳ بیان آیات و روایات
در آیات قرآن کریم، به طور کلی، به دو نوع ادراک اشاره شده است؛ ادراک ظاهری و ادراک باطنی، و از مجموع آیات اینگونه بدست می آید که ادراک ظاهری مربوط به عالم ماده و بدن مادی است و ادراک باطنی مخصوص عالم مجردات و مراتب دیگر وجود انسانی، لکن به طور کلی ادراک در همه مراتب وجودی انسان، محققا ثابت است.
و همانطور که در این عالم، گروهی هستند که از ابزار ادراکی برخودار نیستند و به طبع آن، علوم برگرفته از آن حس را ندارند؛ به فرموده قرآن کریم گروهی نیز در عالم دیگر ار نعمت قوای ادراکی برخوردار نخواهند بود. همچنانکه قرآن کریم فرموده است: «وَ مَنْ کانَ فی‏ هذِهِ أَعْمى‏ فَهُوَ فِی الْآخِرَهِ أَعْمى‏ وَ أَضَلُّ سَبیلا»[۲۶۸] طبق تصریح آیه این گروه در این دنیا نیز کور بودند. در حالیکه ممکن است نعمت چشم ظاهری را داشته باشند، « قالَ رَبِّ لِمَ حَشَرْتَنی‏ أَعْمى‏ وَ قَدْ کُنْتُ بَصیرا»[۲۶۹] لکن در جائیکه مناسبات عالم متفاوت می شود، این چشم ظاهری دیگر قدرت بینایی ندارد و در حقیقت آقن قوای باطنی اکتسابی است که نفس را در ادراکاتش یاری می دهد.
آنچه در قرآن به عنوان حوداث بعد از مرگ بیان شده است، عموما اشاره به احوالات آخرت و نعیم و عذاب اخروی دارد، لکن آن چیزی که مسلم و قطعی است، وجود ادراک و مشاهده و رؤیت امور اخروی، توسط نفس یا همان روح است. در قرآن کریم آیات بسیاری درباره چشیدن عذاب ها و التذاذ از نعیم و همچنین رؤیت اعمال نیک و زشت، آمده است، که بیان و بررسی آن ها، هرچند بطور مختصر از فرصت این پژوهش خارج است.
اما در ارتباط با رؤیت و ادراک بعد از مرگ به صورت محدود، بعضا به این امر اشاره می نماید. بطور مثال در آنجا که می فرماید: «یَوْمَ یَرَوْنَ الْمَلائِکَهَ لا بُشْرى‏ یَوْمَئِذٍ لِلْمُجْرِمینَ وَ یَقُولُونَ حِجْراً مَحْجُورا»[۲۷۰] این آیه مبارکه که به هنگامه احتضار و مرگ مجرمین اشاره می نماید، ایشان را در مواجهه با عالم غیب، دارای قوه باصره و سامعه می داند، و صریحا از دیدن ملائکه توسط مجرمین و گفتگوی ملائکه با ایشان، صحبت می کند. این مسأله به خوبی نشان دهنده وجود قوای فوق مادی و فوق حسی بعد از مرگ، و ادراک و کشف امور همسنخ با نفس است.
این مسأله که نفس پس از مرگ باقی است، و حیاتی برتر از حیات مادی و محسوس دارد، از مسایل مسلم قرآن است، و البته بر طبق آیات و شواهد قرآنی، مراتب نفوس و ادراک آن ها پس از مرگ، متفاوت و مختلف نیز خواهد بود، همچنانکه در آیات سوره مبارکه تکاثر به زیبایی ادراک جحیم را دارای مراتب و درجاتی معرفی می کند و به فرموده اکثر مفسرین، «علم الیقین» و «عین الیقین» مراتب ادراک جحیم اند.
۳-۳-۴-۳-۱ خواب و رؤیا در قرآن و حدیث
در روایتی شریف، از آقا رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) اینگونه آمده است که ایشان خواب را به سه قسم تقسم می نمایند: «الرُّؤْیَا ثَلَاثَهٌ رُؤْیَا بُشْرَى مِنَ اللَّهِ وَ رُؤْیَا تَحْزِینٍ مِنَ الشَّیْطَانِ وَ رُؤْیَا یُحَدِّثُ بِهَا الْإِنْسَانُ نَفْسَهُ فَیَرَاهَا فِی النَّوْم‏» که هر یک از این سه قسم در عالم رؤیا تحت ادراک نفس قرار می گیرد و البته بر اساس نوع ادراک رؤیا یکی از این سه مورد خواهد بود. اما آنچه در قرآن کریم به عنوان رؤیا، یا همان ادراکات نفس در خواب بیان شده است را می توان در یک تقسم بندی ظاهری و کلی به سه دسته تقسیم کرد:
خوابی که نفس عین واقعیت محقق در دنیا را می بیند و در حقیقت، دخل و تصرفی در آن داده نمی شود.
خوابی که نفس عین واقعیت را رؤیت نمی کند، اما معانی آن را ادراک می نماید.
خوابی که به دلایل مختلف هیچ خبری از حقایق و وقایع نمی دهد، و تنها تخیلات و پریشانی های نفس است.
هر سه دسته این خواب ها در قرآن مثال هایی دارند، که با مراجعه به آن ها، امر تبیین خواهد شد:
دسته اول، خواب هایی هستند که تحت ادراک کسانی قرار می گیرد که از عالم خیال مجرد شده باشند، این دسته از نفوس، حقیقت امر بدون هیچ دخل و تصرف نفس و قوه مخیله و شیاطین، ادراک خواهند نمود. نمونه آن خواب حضرت ختم المرسلین (صلی الله علیه و آله وسلم) در ارتباط با فتح مکه است، که خداوند آن را به اسم رؤیای صادقه یاد می کند: «لَقَدْ صَدَقَ اللَّهُ رَسُولَهُ الرُّؤْیا بِالْحَقِّ لَتَدْخُلُنَّ الْمَسْجِدَ الْحَرامَ إِنْ شاءَ اللَّهُ…».[۲۷۱] و یا خواب حضرت ابراهیم خلیل الرحمن (علی نبینا و آله و علیه السلام) در ارتباط با ذبح فرزند عزیزشان، که در این جا نیز خداوند به نام رؤیای صادقه از آن یاد می کند و می فرماید: «قَدْ صَدَّقْتَ الرُّءْیَا إِنَّا کَذَالِکَ نجَْزِى الْمُحْسِنِین»[۲۷۲] این مسأله نشان دهنده وجود ادراکات حقیقی و کاملا مطابق با واقع دارد، که در عالم رؤیا یا همان عالم خواب برای نفس قابل دسترسی و درک است.
دسته دوم خواب هایی که به دلیل حضور نفس در عالم مثال یا برزخ، ادراکات در پرده ها و حجب آن عالم در لایه های معنایی قرار گرفته و البته تصویر شفافی از واقعیت نشان نمی دهند، این خواب ها نیاز به تأویل و تفسیر دارند، از این دست رؤیا می توان به سوره مبارکه یوسف اشاره کرد که در آن سه مورد از این رؤیا و ادراک در خواب ذکر شده است، اول خواب خود جناب حضرت یوسف (علی نبینا و آله و علیه السلام) که فرمود: «إِذْ قَالَ یُوسُفُ لِأَبِیهِ یَأَبَتِ إِنىّ‏ِ رَأَیْتُ أَحَدَ عَشَرَ کَوْکَبًا وَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ رَأَیْتهُُمْ لىِ سَاجِدِین»[۲۷۳] دوم خواب آن دو زندانی که تحت هدایت حضرت ایشان قرار گرفتند: «قَالَ أَحَدُهُمَا إِنىّ‏ِ أَرَئنىِ أَعْصِرُ خَمْرًا وَ قَالَ الاَْخَرُ إِنىّ‏ِ أَرَئنىِ أَحْمِلُ فَوْقَ رَأْسىِ خُبزًْا تَأْکلُ‏ُ الطَّیرُْ مِنْهُ نَبِّئْنَا بِتَأْوِیلِهِ»[۲۷۴] و سوم خواب عزیز مصر که وسیله نجات آنجناب از زندان شد، آنجا که فرمود: «وَ قَالَ الْمَلِکُ إِنىّ‏ِ أَرَى‏ سَبْعَ بَقَرَاتٍ سِمَانٍ یَأْکُلُهُنَّ سَبْعٌ عِجَافٌ وَ سَبْعَ سُنبُلَتٍ خُضْرٍ وَ أُخَرَ یَابِسَات».[۲۷۵]
دسته سوم خواب های پریشان هستند که در اصطلاح قرآنی، اضغاث احلام نامیده شده اند. اضغاث احلام ناشی از تخیلات نفس و دخل و تصرف شیاطین در نفوس است، لذا آندسته از نفوسی که مجرد از عالم خیال اند، ابدا چنین ادراکاتی در عالم خواب نخواهند داشت. «در روایتی از حضرت جعفر بن محمد صادق (علیهما السلام) علت اضغاث احلام چهار امر عنوان شده است: ۱-فساد و بیماری در مزاج، ۲-مستی، ۳-خوردن غذای سنگین و غلیظ، ۴-عدم بلوغ.»[۲۷۶]
۳-۴ تحلیل فلسفی رابطه نفس و بدن در هنگام مرگ
۳-۴-۱ نیاز نفس به بدن
۳-۴-۱-۱ نظر صدرالمتألهین
نفس از همان آغاز پیدایش و خلقتش در عالم شهادت احتیاج به بدنی دارد که از طریق تصرف در آن، امور و افعال خویش را انجام دهد. لذا به محض پیدایش، بدنی متناسب با خود انشاء می کند و ملازم خویش می گرداند. نفس انسان گرچه در حد ذات جوهری مجرد است، لیکن در تأثیر و تأثرات نیازمند تن مادی است. چون همانطور که اشاره خواهیم کرد[۲۷۷] نفس، در آغاز پیدایش، موجودی تام نیست و وجودش، قوامی بدون بدن ندارد و به بدن تعلق دارد، بدنی که به منزله مرکب اوست، ولی در سیر استکمالی خود، نهایتا با وقوع مرگ، تام و مستقل می گردد. «الموت أمر طبیعی منشؤه حرکه النفس من عالم الطبیعه إلى نشأه باقیه و إعراضها عن هذا البدن و خروجها عن غبار هذه الهیآت البدنیه»[۲۷۸]
بر این اساس و بنابر قول شریف جناب صدرالمتألهین (رحمه الله)، بدن ماده نفس و علت قابلی نوع انسان است؛ و در حقیقت آنچه که زمینه و استعداد پذیرش صورت نوعیه انسانیه، را برای جسم فراهم می کند، همین ماده یا بدن است.[۲۷۹] تفاوت این عقیده با نظر مشائین در آنجایی رو شن می شود که آن ها ماده بودن بدن برای نفس را بطور مطلق نفی کرده اند، و تنها وجه ترجیحی در بدن برای نفس نسبت به اندان دیگر قایل می شوند.
این تعلق و وابستگی به بدن از آن جهت است که در ابتدا وجودش در نهایت ضعف است و از خود هیچ استقلال و قوامی ندارد و بدن به منزله مرکب است برای او و او را در سیر استکمالی اش به سوی حق یاری می رساند. «(البدن) هو بمنزله المرکب فی طریق الآخره و صیانته عن الآفات العارضه لیمکن لها الاستکمالات العلمیه و العملیه إلى أن یبلغ کمالها الممکن‏».[۲۸۰] از این رو نفس در آغاز کار و فعالیتش به بدن توجه دارد و آن را می طلبد و اول گامی که در حرکت استکمالی خود بر می دارد، عبارت است از اشتغال به عمران و آبادانی سرزمین تن و قوای جسمانی موجود در آن و تکمیل ساحت ظاهری و حسی خویش.
نفس، فاعل و مدیر قوای بدن و حافظ مزاج آن و افاضه کننده حرارت غریزی است، وقتی این ساحت حسی -که همگی از این عالم طبیعت است- کامل شد و مملکت تن، آباد گشت و نیاز های قوای بدنی برآورده شد، نفس آرام آرام شروع می کند در پرداختن به ساحت دوم وجودش. در واقع نفس در ارتباط با بدن به سمت کمال و استکمال در حرکت است.[۲۸۱]
۳-۴-۱-۲ نظر حضرت امام خمینی (رحمه الله علیه)
حضرت امام نیز با قبول نظریه جناب صدرالمتألهین (علیهما الرحمه)، مبنی بر جسمانیه الحدوث بودن نفس، رابطه تعلقی نفس و بدن را در یک نگاه رابطه صورت و ماده دانسته و با رد نظریه شیخ الرئیس مبنی بر وجود ارواح، قبل از خلق ابدان و مصاحبت اتفاقی آن ها،[۲۸۲] تعلق نفس به بدن را قهری و طبیعی و نحوه وجود نفس می دانند، که در اول مرتبه خلقتش صورت ضعیفه ای است، که کم کم به سیر طبیعی قهری، سیر کرده و ترقی می نماید و وجه تجردی پیدا می کند و نفس می شود.[۲۸۳]
بدن چون ماده نفس است و نفسیت هم که با بدن است، پس ماده، دخیل در موجودیت نفس است مادامى که صورت نفسیت دارد و زمانى که مجرد و مستقل شد، نفس نیست، و بدن، شرط وجود نفس با حفظ مقام نفسیت مى‏باشد و اما با زوال نفسیت و تبدل آن به یک موجود مجرد، بدن، شرط موجود مجرد من حیث هو مجرد نمى‏باشد.[۲۸۴]
جناب شیخ الرئیس (علیه الرحمه) نیز از بدن به عنوان لباس انسان یاد می کند و می فرماید: این اعضای ما در حقیقت چیزی جز لباسهای ما نیست، که پیوستگی همراهی با ما، آن را جزئی از ما نموده است ، و وقتی خویش را تخیل می نماییم برهنه تخیل نمی کنیم، بلکه خود را دارای اجسامی پوشیده تخیل می کنیم، سبب آن پیوستگی و ملازمت آن هاست، جز اینکه ما در لباسهای خود عادت کردیم که آن ها را درآورده و به کناری می اندازیم ولی در اعضاء چنین عادتی نکردیم، سپس به گمان ما چنین افتاد که اعضاء بسان اجزاء ما هستند و این ظن مؤکد تر از ظن به جزء بودن لباسهای ما برای ماست.[۲۸۵]
در حقیقت، همانطور که انسان لباسش را به کناری می گذارد و یا عوض می کند، نفس انسان نیز بدن را که مانند لباس است برایش، به کناری می گذارد و بدنی جدید یا به عبارت دیگر لباسی جدید بر می گزیند. لذا آن بدن، که نفس از آن اعراض می نماید، دیگر هیچ ارتباطی با نفس، و تعلقی به او ندارد.
حضرت علامه حسن زاده (دام الظله الشریف) نیز به مانند حضرت امام ضمن پذیرش جسمانیه الحدوث بودن نفس و اقامه ادله بر آن، بدن را برای نفس به مانند دژی می دانند که در سیر استکمالی، نفس را یاری می کند.[۲۸۶] ایشان همچنین می فرمایند: بدن عنصری مرتبه نازله نفس است،[۲۸۷] به عبارت دیگر، بدن روح متنزل و متجسم است[۲۸۸] و نفس ناطقه انسانی مجرد و قائم به ذاتش و خارج از بدن و مستولی بر آن است و تعلق تدبیری و تصرف در بدن دارد،[۲۸۹] لذا نفس مادام که به بدن نظر داشته باشد نفس است و نفس یعنی مجرد مدبر بدن.[۲۹۰]
۳-۴-۲ نیاز بدن به نفس
۳-۴-۲-۱ نظر صدرالمتألهین
نفس در انسان حامل بدن است، نه بدن حامل نفس، بسیاری چنین گمان دارند که نفس، عصاره و چکیده عناصر مادی و برگزیده و برآمده از طبیعت است، پس چنین پنداشته اند که، نفس که در انسان از جسم مادی بدست آمده با قوت و غذای طبیعی قوی می گردد و با کم یا نبودن آن ضعیف می شود. درحالیکه نفس، محصل جسم و موجد آن است و نفس است که جسم را مدیریت می کند، و جسم را تا افق های بالا که برایش امکان داشته باشد می برد.[۲۹۱]
در واقع نفس در آغاز تکونش در دوران نقص نیز از جلوگیری از فساد و زوال و بقاء مزاج و ترکیب بدن و حفظ قوای آن از انحلال و اضمحلال عاجز و ناتوان نیست، بلکه از همان آغاز پیدایش، بر بدن و قوای آن مدیریت دارد و حافظ مزاج و ترکیب اجزاء است و کارش تکمیل و رشد بدن از راه تغذیه تا سر حد مطلوب و کفایت است.
وقتی نفس در آغاز و در زمان نقص، چنین توان و نقشی را داشته باشد، آنگاه که از حیث ذات و جوهر تقویت یافت و تکامل وجودی پیدا کرد چگونه ممکن است عاجز باشد از انجام آن کار هایی که در دوران طفولیت و حتی در دوران جنینی انجام می داده، و چگونه می توان تصور کرد که نفس در زمان تکامل، از آنچه در آغاز پیدایش انجام می داده، از قبیل افزایش کمیت بدن و اعضاء در حال رشد و حفظ و نگهداری مزاج و ترکیب های مزاجی، عاجز و ناتوان باشد. «إن النفس عند أوان نقصها و أول تکونها، لم یکن عاجزه عن حفظ المزاج عن الفساد و الزوال… فإذا قویت فی التجوهر و کملت فی الوجود، کیف عجزت عما قویت علیه نفس الطفل و الجنین»[۲۹۲]
بنابر این اگر نفس، در دوران تکامل، اندک اندک بدنش رو به فرسودگی، پوسیدگی، تباهی و مرگ می رود، بخاطر ضعف و عجز نفس در مدیریت تن نیست، بلکه به خاطر استقلال نفس و سیر استکمال و انتقال او از عالم دنیا به عالم آخرت است. [۲۹۳]
بر همین اساس بدن در رشد و ترقی و تکامل محتاج نفس است، و این احتیاج از اول مرتبه وجودی اش تا نهایت کارش پیوسته وجود دارد، و با مفارقت نفس از بدن، آن دسته از ویژگی ها و خصوصیاتی که به واسطه پیوندش با نفس برایش ایجاد شده بود،‌ زائل می گردد و به جسمی بیجان و غیر نامی تبدیل می شود، و نسبتش با همه نفوس و مجردات یکسان خواهد بود.
۳-۴-۲-۲ نظر امام خمینی (رحمه الله علیه)
حضرت امام (رحمه الله علیه) با تبیین این مطلب که نسبت بین نفس و بدن، نسبت صورت و ماده است، بر همین اساس وجود و هویت و هذیت بدن را به تبع نفس و در پرتو وجود نفس می دانند، لذا آنچه بدن، فی نفسه آن است، تنها مجموعه ای از گوشت و پوست و استخوان است که تفاوتی با دیگر اجسام و عناصر موجود طبیعت ندارد، و ناطقیت و عقل در آن به واسطه نفس شریف انسانی و نمو و حساسیت و حرکت ارادی نیز در مرتبه پایین تر به جهت وجود روح بخاری در وی بوجود می آید.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 12:10:00 ق.ظ ]
 
مداحی های محرم