کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل


بهمن 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30      


 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



جستجو


 



دانشآموزان اطلاعات را روی کاغ به قصد نشان دادن به معلم مکتوب میکنند و یا اطلاعات مکتوب را روی دیوار مدرسه برای مشاهده دیگران نصب میکنند.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

مقالات، روزنامهها و نوشته کتابها منبع دانش هستند .
متون درسی تنظیم شده است .
دانشآموزان انتخاب محدودی در گزینش منبع دارند .
اهداف کاربردی فناوری معلوم نیست و یا دارای انسجام نیست .
تولیدات فکری مثل گزارشها روی کاغذ نوشته و تمام میشوند.
۱۰-گزارش ها متونی را تشکیل میدهند که پیوندی با تولیدکنندگان آنها ندارند.
دانشآموزان گزارشهای خود را از یکدیگر پنهان میکنند و تنها به معلم اجازه خواندن آن را می دهند.
متنها به خانه آورده میشوند و والدین و دیگران به طور فردی در آن سهیم میشوند.
دانش فقط به یک صورت ارائه می شود.
دانش به صورت خطی ارائه می شود.
دانشآموز در سنین پایین از فناوری استفاده نمیکنند آمادگی استفاده از ابزارهای الکترونیکی را ندارند.
۲-۳-۲ – الگوهای نوین تدریس
در قرن بیست ویکم با خواست روبه رشد و فزاینده کیفیتگرایی، در آموزش وپرورش روبه رو هستیم به همین دلیل به رغم توسعه کمی آموزش رسمی در چند دهه اخیر انتقاداتی بر جنبه های کیفی تعلیم و تربیت وارد آمده است، برخی از این انتقادات دلالت بر وجود دانشآموزان بیانگیزه، فارغ التحصیلان بیعلم معلمان فاقد خلاقیت دارند حتی دانش آموزان سطح بالاتر تحصیلی درحال گذر از مسیر از پیش تعیین شده هستند و در جریان یادگیری فعالیت و تحرک ندارند(اطیایی،۱۳۸۴) از سوی دیگر شرکت نکردن دانش آموزان به طور کامل در فعالیتهای یادگیری به آن معنی است که آنها در جریان یادگیری درگیر نشده اند(آقازاده،۱۳۸۱)
بسیاری از نظریه پردازان معتقدند که در یادگیری دانش آموز باید فعال باشد روسو معتقد است نباید هر چیزی را به صورت آماده در اختیار دانشآموز قرار داد. بلکه او باید نیاز به تلاش را در خود احساس کند.(آرمند،۱۳۷۱)
اصولا برای اجرای هر برنامه آموزشی لازم است که ابتدا چهارچوب و خط مشی کلی فعالیتها مشخص شود سپس روش های اجرا و وسایل و امکانات مورد نیازی برای فعالیت و تحقق هدفهای آموزش تعیین و انتخاب گردند تدریس و یادگیری فعال شامل استفاده از استراتژیها است که زمینه ساز فرصت هایی برای فعالیت و عمل است. تدریس و یادگیری فعال اشاره دارد به فرصتهایی برای ارتباط بین معلم و شاگرد و ارتباط بین خود دانشآموزان با یکدیگر و ارتباط بین دانشآموزان و مواد درسی و دیسیپلینهای آکادمیک. برونر معتقد است که دانستنی ها را نباید به صورت مستقیم در اختیار دانش آموزان قرار داد بلکه باید آنها را با مسئله روبهرو کردن تا خودشان به کشف روابط میان مورد راه حل های آن اقدام کنند.(کدیور ،۱۳۷۲) .
۲-۳-۳- رویکردهای نو در تدریس _ یادگیری
با تحول علم و فناوری و پیدایش نظریههای جدید در یادگیری، رویکردهای جدیدی نسبت به علم و روش های آموختن علوم مطرح شده است. امروزه بیشتر دانشمندان در تعریف علم به مطالعه پدیده ها از طریق مشاهدات معتبر و قابل اطمینان و، تحلیل مشاهدات و تفکر درباره یافتهها و ساختن نظریههایی بر اساس توجیه آنچه مشاهده وتحلیل شده است با هم توافق دارند و بر خلاف گذشته آن را به دو بخش عمده تقسیم میکنند : معرفت علمی و فرایند علمی. معرفت علمی عبارت است از مجموعه ای از اطلاعات و یافته های منظم و منسجم، مانند حقایق، مفاهیم، اصول، قواعد، نظریهها و مفاهیم کلی مربوط به یکی از رشته های علمی(گانیه ،۱۹۸۵)، فرایند علمی نیز شامل روش علمی و نگرش علمی مربوط به آن است. روش علمی مجموعهای از فنون، مهارتها، شیوه های بررسی و در کل فعالیتهای است که دانشمندان در تولید دانش جدید و بررسی درستی و یا نادرستی دانش موجود از آنها استفاده میکنند، مهارتها و شیوهایی مانند فرضیه سازی و پیشبینی، طراحی تحقیق، کاربرد ابزار، جمعآوری داده ها و تجزیه و تحلیل یافتهها (ماتیوز ،۱۹۹۴). نگرشهای علمی بهعواطفواحساسات درونی دانشمندان نسبت به معارف بشری مربوط میشود که در آن داشتن گرایش مثبت نسبت به علم، رعایت صداقت در جمعآوری اطلاعات و تجزیه و تحلیل آنها، تشخیص خطاها و نارساییها، توجه به اصل تغییرپذیری در علم و انعطاف پذیری در برخورد با حقایق نقش مهمی را ایفا میکند(ماتیو، ۱۹۹۹) نظامهای آموزشی برای بهبود بخشی فعالیتهای مدارس به استانداردها منابعی نیاز دارند که بتنهایی کافی نیستند. معلمان به آگاهی و ادراک مطمئنتری از آنچه تدریس میکنند نیاز دارند (ماتیوز،۱۹۹۴ ) به نظر برونر نظامهای آموزشی به جنبشی نیاز دارند که در آن دقیقا با الزام عمیقتری مشخص شده باشد که به کجا میروند و در آینده به چه نوع انسانهای تربیت شدهای نیاز دارند. در این صورت که متخصصان تعلیم و تربیت میتوانند چهار چوب مشخصی را برای تحول یافتن تعلیم و تربیت تعیین کنند و تمام منابع و نیروی کارآمد و دلسوز را به کار بگیرند. او در بیان اینکه” هر موضوعی را میتوان به هر کودکی در هر سنی، به شکلی مشروع آموخت” روشدیگری را انتخاب میکند و میگوید : حیطه هایدانش به وجود نمیآیند، بلکه ساخته میشوند. هرحیطه از دانش را میتوان در سطوح وسیعی از انتزاع و پیچیدگی به وجود آورد(ماتیوز،۱۹۹۴،به نقلاز شعبانی)
در رویکرد جدید تدریس _ یادگیری دانشآموز هم یادگیرنده محسوب میشود و هم محصول یادگیری؛ یادگیرنده است زیرا دست کم در قسمتی از مطالعات خود دست به اکتشاف میزند. اکتشاف نه به این معنا که محتوای آموزشی را در ساخت شناختی خود جای دهد و وحدت بخشد، بدین معنا که توانایی انتقال دانش کسب شده در موقعیت جدید مساله را توسعه بخشیده وخود پنداری مثبت به عنوان حل کننده مستقل مساله را کسب کرده است. همچنین دانشآموز محصول یادگیری است؛ زیرا نه تنها مفاهیم اصلی و اصول و نظریههای جدید را فهمیده و به مطالعه پدیده های طبیعی واجتماعی بپردازد تا بتواند دلایل و شواهد را از تبلیغات، اطلاعات را از خیالبافی، حقایق را از افسانهها، واقعیت را از فریب و اغفال، نظریه را از عقیده، مشاهده را از استنتاج و باورکردنی را از باور نکردنی تمیز دهد. (ماتیوز،۱۹۹۴،به نقل ازشعبانی ،۱۳۸۶)
۲-۳- ۴- پرورش تفکر، رویکردی جدید در فرایند تدریس _ یادگیری
با تحول مبانی نظری و ماهیت علم، رویکردهای جدیدی در تعیین اهدا ف تربیتی وفرایندآموزش مطرح شده است. یکی از بارزترین رویکردها توجه بهتفکر جدید فرایند تدریس _ یادگیریاست. انیس، لیپمن و پاول ۱۹۸۹ معتقدند که تربیت انسانهای صاحب اندیشه باید نخستین هدف تعلیم و تربیت باشد. به نظر پاول محصول نهایی تعلیم و تربیت باید “ذهن کاوشگر” باشد. اندرسون،۱۹۹۷وهارت،۱۹۸۰ برنقش اساسی جستجوی معنا در شناخت تاکید میورزند و معتقدند دانشآموزان باید به طور فعال تلاش کنند، اطلاعات جدید را با دانسته قبلی خود وحدت بخشند وآنچه را مهم و با ارزش است استنباط و انتخاب کنند و به طور راهبردی درباره یادگیری خود بیندیشند. ارنبرگ، ۱۹۸۵) طراح چندین برنامه مهارت تفکر، برای تدریس تفکر در قالب نیازها و منافع فردی و اجتماعی برعقلانیت تاکید میکند و معتقد است وقتی که دانشآموزان فارغ التحصیل میشوند باید قادر باشند عوامل علمی و اخلاقی هوشمندانه را دنبال کنند و جامعه نیز حق دارد چنین انتظاراتی از اعضای خود داشته باشد. به نظر او این تولیدات، که تنها در سایه تفکر دانشآموزان به دست میآید، باید پایه و اساس برنامه ریزی تمام دروس قرار گیرد؛ زیرا هدف اصلی تعلیموتربیت انتقال دانش آموزان از دنیای خود محور مبتنی برتجربیات شخصی محدود و واقعیات محسوس بات حصیلشده، به دنیایی غنی تر انتزاعیتر است که ارزشها، بینشها و حقایق متعدد و گوناگون را در بردارد. متاسفانه به رغم ارائه نظریههای مختلف درباره ضرورت و تقویت تفکر، همچنان بین نظریه و عمل در این زمینه فاصله بسیاری وجود دارد.
بسیاری از صاحبنظران تربیتی معتقدند فقر تفکر دانشآموزان نتیجه حاکمیت روش های سنتی در مدارس است. (گودلد،۱۹۸۳؛سرانتیک،۱۹۸۱). تحقیقات انجام شده در این زمینه بیانگرآن است که هنوز بسیاری از معلمان بیشترین زمان کلاس خود را صرف ارائه مطالب یا طرح سوالهایی میکنند که صرفا جمعآوری مجدد حقایق ساده علمی را میطلبد و فقط یک درصد از زمان صرف شده در کلاس را به سوالهایی اختصاص میدهند که به پاسخ متفکرانه نیاز دارد(سرانتیک،۱۹۸۳). اغلب معلمان با دادن فرصت اندک برای پاسخگویی به سوالها، دانش آموزان را از ارائه نظرهای متفکرانه دلسرد میکنند.(راو،۱۹۷۴ ؛گال،۱۹۸۴).
(آیزنر،۱۹۸۳) در مقالهای تحت عنوان “نوع مدارسیکه نیاز داریم” مشکلات مدارس امروز را یادآور شده میگوید : در مدارس امروز فقط بر مهارتهای خواندن و نوشتن وحساب کردن تاکید میشود، در حالی که این مهارتها ذاتا دارای ارزش نیستند و در تعلیم و تربیت نهی از فضیلتند. مساله این نیست که دانشآموز میتواند بخواند، بلکه این استکه او چه و چگونه میخواند؟ ارزش مدارس در تربیت انسانهای فرهیخته نهفته است آیزنر معتقد است مدارس باید توانایی تفکر بویژه تفکر منطقی و خلاق دانشآموزان را در آنچه میبینند، میشنوند میخوانند پرورش دهند؛ آنچنان که بتوانند عقاید را از حقایق، سفسطه را از استدلال منطقی و شایستگی را از عدم شایستگی تشخیص دهند؛ بویژه در فرهنگهایی که از هر سو تحت تاثیر اطلاعات مختلف قرار دارند. دانشآموزان باید در مدارس بیاموزند که چگونه یادبگیرند، به عبارت بهتر باید بیاموزند که معمار آموزش و پرورش خود باشند.
دستیابی به چنین مهارتی به ممارست و تمرین در تجزیه و تحلیل مباحث نیاز دارد. در مدارس باید زمینه این کار برای دانشآموزان فراهم شود و فرصتهایی نیز در فرایند آموزش آیجاد شود تا در زمینه های مختلف آن به مباحثه ؛ مناظره و تعامل فکری بپردازند و این امر به پرورش استقلال آنان در تصمیمگیری استدلال و قضاوت میانجامد و آنان نحوه دفاع از قضاوت خود را میآموزند. انتقادگری، آنچنان که در هنر متداول است، باید در فرایند تعلیم وتربیت در نظر گرفته شود تا منطق و ارزیابی اندیشه ها جایگزین فن نگارش در کلاس درس شود نظریه های تدریس _ یادگیری در جهت دادن به فعالیتهای آموزشی تاثیر بسیاری دارند.معلمان و برنامهریزان درسی در چهارچوب نظریهها میتوانند به جهان تعلیم و تربیت از منظر خاصی بنگرند و بر جنبه های مختلف کلاس درس تاکید نمایند علاوه بر این، در قالب نظریهها میتوان عملکرد نظامهای آموزشی را تحلیل و ارزشیابی کرد(آیزنر،۱۹۸۳،بهنقلاز شعبانی ،۱۳۸۶)
۲-۳-۵- نظریه های همسو با رویکرد تدریس تفکر و حامی آن
که بر اساس آنها میتوان به تحلیل فعالیتهایی که منجر به تفکرمی شود پرداخت عبارتند از:
نظریههای شناختی
نظریههای فراشناختی
نظریههای ساختن گرایی
۲-۳-۵-الف : نظریه شناختی
روانشناسان شناختگرا، رفتار را وسیله یا سر نخی برای استنباط و استنتاج پدیده های شناختی یا آنچه در ذهن انسان میگذرد میدانند. آنان رفتار آشکار را موضوع اصلی علم روانشناسی به شمار نمیآورند، بلکه بیشتر به فرایند های ذهنی که به اعتقاد آنها رفتار ناشی از آنهاست توجه دارند، به سخن دیگر، شناخت گرایان راههایی را که فرد به شناسایی امور میپردازند بررسی و مطالعه میکنند، از اینرو، یادگیری را تغییرات حاصل در فرایندهای درونی ذهن میدانند، نه ایجاد تغییر در رفتار آشکار(شوئل، ۱۹۸۶). در نتیجه “شناخت”موضوع اصلی پژوهشهای شناخت گرایان است. شناخت به آن دسته از فرایندهای ذهنی اطلاق میشود که از طریق آنها اطلاعات دریافت شده از راه حواس، به روش های مختلف تغییر مییابد، به صورت رمز در میآید و در حافظه ذخیره میشود و در استفادهای بعدی بازیابی میگردد. ادراک، تخیل، یادآوری، بازشناسی، حل مساله و تفکر ازاصطلاحاتی است که به مراحل فرضی شناخت اشاره دارد(وول فولک، ۱۹۹۰). شناختگرایان معتقدند انسان از یک نظام درونی تصمیمگیری برخوردار است که رفتار او را کنترل میکند. آنان تقویت را منبع بازخورد تلقی میکنند، بازخوردی که پیامد تکرار رفتار به فرد خبر می دهد، به عبارت دیگر، تقویت تردید را کاهش میدهد و احساسی از درک و فهم و تسلط در فرد به وجود میآورد .
نظریه پردازان شناختی یادگیرندگان را در فرایند یادگیری پردازش کنندگان فعال اطلاعات تلقی میکنند. کسانی که تجربه میکنند؛ برای حلمساله به جستجوی اطلاعات میپردازند در ساختار ذهن خود آنچه را برای حل مساله جدید مفید تشخیص میدهند، به کار میگیرند، به جای اینکه به طور انفعالی تحت تاثیر محیط قرار گیرند، فعالانه انتخاب، تمرین، توجه و حتی چشم پوشی میکنند و همچنان که در پی تحقق هدفها هستند واکنشهای متعددی از خود نشان میدهند روانشناسان شناختی، موقعیت یادگیری ر عوامل مهم و موثر در فرایند یادگیری میدانند و بر نقش آموختههای قبلی در یادگیری تاکید دارند، زیرا معتقدند، آموختههای گذشته خط مشی یادگیریهای آینده را تعیین میکند(شوئل ،۱۹۸۶). نظریهپردازان شناختی ساختارهای مختلف شناختی و فرایندهایی را که آن ساختارها را به وجود میآورند یا تغییرمیدهند ، بررسی میکنند. دلواپسیهای آنان درباره ساختارها و فرایندها، همواره در عناوین مطالعاتشان منعکس شده است، عناوینی چون حافظه، ادراک، توجه، حل مساله، درک مطلب و مفهوم یادگیری. (وول فولک ،۱۹۹۰)
۲-۳-۵- ب: نظریه فراشناخت
فراشناخت : آنچنان کهروانشناسان مطرح کردهاند دانش درباره فعالیتهای تفکر و یادگیری و کنترل آنها (فلاول، ۱۹۷۶)، یا بررسی دانش فرد، فرایندهای شناختی، تولیدات، یا آنچه بدان مربوط است(مارزانو ودیگران ،۱۹۸۸) و درواقع نظارت فعال، هماهنگی و تنظیم منطقی فرایندهای شناختی در ارائه خدمات به بعضی از اهداف خاص یاعینی است. با چنین تعبیری دانشآموزان در فرایند حل مساله همیشه درگیر نوعی فراشناختی اند.(پاریز،لیپسون وویکسون،۱۹۸۳).
یاماگوچی ضمن تحلیل مفهوم فراشناخت ،آن را به دو مقوله تقسیم می کند :
دانش فراشناختی (شخص، وظیفه و راهبرد).
مهارتهای فراشناختی (نظارت ،کنترل و ارزشیابی ).
وی معتقداست دانش فراشناختی تفکر درباره تفکر است و با دیگر دانشها تفاوت دارد، اما براساس دیدگاه پاریز و وینگود فراشناخت دارای دو جنبه اصلی است.
دانش وکنترل خود : دانش و کنترل خود ، دارای سه عنصر تعهد، نگرش و توجه است.
دانش وکنترل فرایند : که دراین مبحث بر دو عنصر مهم تاکید کردهاند. الف : انواع دانش مهم در فراشناخت ب: کنترل اجرایی رفتار.
رویکرد فراشناختی نیز در تقویت و پرورش مهارتها و راهبردهای تفکر نقش اساسی دارد.ازدیدگاه فراشناخت دانش آموزان باید بر فرایندهای ذهنی خودنظارتی فعال داشته باشند و فعالیتهای ذهنی خود را تنظیم و بازسازی کنند. در تفکر فراشناختی دانش شرطیکه از عناصر مهم فراشناخت است، جزء اجزاء تفکر انتقادی در فرایند یاددهی _یادگیری قلمداد شده است.
۲-۳-۵- ج: نظریه ساختن گرایی
ساختن گرایی مفهومی استعاره گونه در مورد چگونگی فرایند یادگیری است که در سالهای اخیر توجه بسیاری از محققان تعلیم و تربیت را جلب کرده است. پایه های فلسفی ساختن گرای بر اصل خطاپذیری معرفت شناسی استوار است. براساس این نگرش تمام معرفتهای علمی به دلیل فقدان درستی و عدم درک و فهم به طور بالقوه خطاپذیرند (کوبرن،۱۹۹۴).
پوپر در نظریه”عقلانیت انتقادی” با ارائه معیار عقلانی ابطال پذیری به جای تایید پذیری برای بررسی صحت و سقم دانش یا معرفت علمی معیار تازهای را معرفی میکند. براساس این معیار معرفت علمی همواره ماهیت گمانهای دارد، به همین دلیل، هرگز نمیتوان درباره شناخت و معرفت علمی به شکل قطعی و جزمی با توجه به شواهد تجربی اظهار نظر کرد(به نقل ازمهرمحمدی،۱۳۷۸).
از مجموع آراء فلسفی در زمینه فلسفه علم چنین استنباط میشود که از نظرساختن گرایان “معرفت ساخته ذهن انسان است”. معرفت مجموعه ای از حقایق؛ مفاهیم یا قوانین مورد انتظار برای کشف نیست و پدیده ای نیست که خارج از فرد و مستقل از او وجود داشته باشد.
انسان سازنده دانش در فرایند تجربه است. معرفت انسان ساخته خود انسان است(زاهوریک، ۱۹۹۵) نظریه پردازان ساختن گرا برای استحکام پایه های نظری خود به روانشناسی شناختی استناد می کنند.
در رویکرد ساختنگرایی موقعیت یادگیری مهمترین عامل موثر در فرایند یادگیری است. طبق این نظریه مجریان برنامه های درسی باید موقعیتی را فراهم آورند که دانشآموزان در آن از طریق مباحثه استدلالی، که عمل تعامل و تحلیل را تسریع و تسهیل میکند، به تفکر انتقادی بپردازند. همچنین راهبردهای یادگیری مشارکتی وحل مساله مطلوبترین روش برای کسب معرفت علمی است. تاکید بر فرایند ساختار دانش به جای تولید مجدد آن، پرورش اعمال متفکرانه، آموزش و یادگیری مشارکتی، توجه به فراشناخت وخود تنظیمی و خود کنترلی دانشآموزان و یادگیری در محیط غنی و معتبر حل مساله همواره در مرکز ثقل رویکرد ساختن گرایی قراردارد.
به طورکلی در میان مجموعه فعالیتهایی که برای تعلیم و تربیت دانشآموزان انجام میشود بیشترین سهم در تدریس معلم در کلاس درس اختصاص مییابد.(شعبانی،۱۳۸۳) معتقدند چهار ویژگی خاصدر تعریف تدریس وجود دارد که عبارتنداز:
وجود تعامل بین معلم و شاگردان .

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[شنبه 1401-04-04] [ 11:15:00 ب.ظ ]




دانشآموزان اطلاعات را روی کاغ به قصد نشان دادن به معلم مکتوب میکنند و یا اطلاعات مکتوب را روی دیوار مدرسه برای مشاهده دیگران نصب میکنند.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

مقالات، روزنامهها و نوشته کتابها منبع دانش هستند .
متون درسی تنظیم شده است .
دانشآموزان انتخاب محدودی در گزینش منبع دارند .
اهداف کاربردی فناوری معلوم نیست و یا دارای انسجام نیست .
تولیدات فکری مثل گزارشها روی کاغذ نوشته و تمام میشوند.
۱۰-گزارش ها متونی را تشکیل میدهند که پیوندی با تولیدکنندگان آنها ندارند.
دانشآموزان گزارشهای خود را از یکدیگر پنهان میکنند و تنها به معلم اجازه خواندن آن را می دهند.
متنها به خانه آورده میشوند و والدین و دیگران به طور فردی در آن سهیم میشوند.
دانش فقط به یک صورت ارائه می شود.
دانش به صورت خطی ارائه می شود.
دانشآموز در سنین پایین از فناوری استفاده نمیکنند آمادگی استفاده از ابزارهای الکترونیکی را ندارند.
۲-۳-۲ – الگوهای نوین تدریس
در قرن بیست ویکم با خواست روبه رشد و فزاینده کیفیتگرایی، در آموزش وپرورش روبه رو هستیم به همین دلیل به رغم توسعه کمی آموزش رسمی در چند دهه اخیر انتقاداتی بر جنبه های کیفی تعلیم و تربیت وارد آمده است، برخی از این انتقادات دلالت بر وجود دانشآموزان بیانگیزه، فارغ التحصیلان بیعلم معلمان فاقد خلاقیت دارند حتی دانش آموزان سطح بالاتر تحصیلی درحال گذر از مسیر از پیش تعیین شده هستند و در جریان یادگیری فعالیت و تحرک ندارند(اطیایی،۱۳۸۴) از سوی دیگر شرکت نکردن دانش آموزان به طور کامل در فعالیتهای یادگیری به آن معنی است که آنها در جریان یادگیری درگیر نشده اند(آقازاده،۱۳۸۱)
بسیاری از نظریه پردازان معتقدند که در یادگیری دانش آموز باید فعال باشد روسو معتقد است نباید هر چیزی را به صورت آماده در اختیار دانشآموز قرار داد. بلکه او باید نیاز به تلاش را در خود احساس کند.(آرمند،۱۳۷۱)
اصولا برای اجرای هر برنامه آموزشی لازم است که ابتدا چهارچوب و خط مشی کلی فعالیتها مشخص شود سپس روش های اجرا و وسایل و امکانات مورد نیازی برای فعالیت و تحقق هدفهای آموزش تعیین و انتخاب گردند تدریس و یادگیری فعال شامل استفاده از استراتژیها است که زمینه ساز فرصت هایی برای فعالیت و عمل است. تدریس و یادگیری فعال اشاره دارد به فرصتهایی برای ارتباط بین معلم و شاگرد و ارتباط بین خود دانشآموزان با یکدیگر و ارتباط بین دانشآموزان و مواد درسی و دیسیپلینهای آکادمیک. برونر معتقد است که دانستنی ها را نباید به صورت مستقیم در اختیار دانش آموزان قرار داد بلکه باید آنها را با مسئله روبهرو کردن تا خودشان به کشف روابط میان مورد راه حل های آن اقدام کنند.(کدیور ،۱۳۷۲) .
۲-۳-۳- رویکردهای نو در تدریس _ یادگیری
با تحول علم و فناوری و پیدایش نظریههای جدید در یادگیری، رویکردهای جدیدی نسبت به علم و روش های آموختن علوم مطرح شده است. امروزه بیشتر دانشمندان در تعریف علم به مطالعه پدیده ها از طریق مشاهدات معتبر و قابل اطمینان و، تحلیل مشاهدات و تفکر درباره یافتهها و ساختن نظریههایی بر اساس توجیه آنچه مشاهده وتحلیل شده است با هم توافق دارند و بر خلاف گذشته آن را به دو بخش عمده تقسیم میکنند : معرفت علمی و فرایند علمی. معرفت علمی عبارت است از مجموعه ای از اطلاعات و یافته های منظم و منسجم، مانند حقایق، مفاهیم، اصول، قواعد، نظریهها و مفاهیم کلی مربوط به یکی از رشته های علمی(گانیه ،۱۹۸۵)، فرایند علمی نیز شامل روش علمی و نگرش علمی مربوط به آن است. روش علمی مجموعهای از فنون، مهارتها، شیوه های بررسی و در کل فعالیتهای است که دانشمندان در تولید دانش جدید و بررسی درستی و یا نادرستی دانش موجود از آنها استفاده میکنند، مهارتها و شیوهایی مانند فرضیه سازی و پیشبینی، طراحی تحقیق، کاربرد ابزار، جمعآوری داده ها و تجزیه و تحلیل یافتهها (ماتیوز ،۱۹۹۴). نگرشهای علمی بهعواطفواحساسات درونی دانشمندان نسبت به معارف بشری مربوط میشود که در آن داشتن گرایش مثبت نسبت به علم، رعایت صداقت در جمعآوری اطلاعات و تجزیه و تحلیل آنها، تشخیص خطاها و نارساییها، توجه به اصل تغییرپذیری در علم و انعطاف پذیری در برخورد با حقایق نقش مهمی را ایفا میکند(ماتیو، ۱۹۹۹) نظامهای آموزشی برای بهبود بخشی فعالیتهای مدارس به استانداردها منابعی نیاز دارند که بتنهایی کافی نیستند. معلمان به آگاهی و ادراک مطمئنتری از آنچه تدریس میکنند نیاز دارند (ماتیوز،۱۹۹۴ ) به نظر برونر نظامهای آموزشی به جنبشی نیاز دارند که در آن دقیقا با الزام عمیقتری مشخص شده باشد که به کجا میروند و در آینده به چه نوع انسانهای تربیت شدهای نیاز دارند. در این صورت که متخصصان تعلیم و تربیت میتوانند چهار چوب مشخصی را برای تحول یافتن تعلیم و تربیت تعیین کنند و تمام منابع و نیروی کارآمد و دلسوز را به کار بگیرند. او در بیان اینکه” هر موضوعی را میتوان به هر کودکی در هر سنی، به شکلی مشروع آموخت” روشدیگری را انتخاب میکند و میگوید : حیطه هایدانش به وجود نمیآیند، بلکه ساخته میشوند. هرحیطه از دانش را میتوان در سطوح وسیعی از انتزاع و پیچیدگی به وجود آورد(ماتیوز،۱۹۹۴،به نقلاز شعبانی)
در رویکرد جدید تدریس _ یادگیری دانشآموز هم یادگیرنده محسوب میشود و هم محصول یادگیری؛ یادگیرنده است زیرا دست کم در قسمتی از مطالعات خود دست به اکتشاف میزند. اکتشاف نه به این معنا که محتوای آموزشی را در ساخت شناختی خود جای دهد و وحدت بخشد، بدین معنا که توانایی انتقال دانش کسب شده در موقعیت جدید مساله را توسعه بخشیده وخود پنداری مثبت به عنوان حل کننده مستقل مساله را کسب کرده است. همچنین دانشآموز محصول یادگیری است؛ زیرا نه تنها مفاهیم اصلی و اصول و نظریههای جدید را فهمیده و به مطالعه پدیده های طبیعی واجتماعی بپردازد تا بتواند دلایل و شواهد را از تبلیغات، اطلاعات را از خیالبافی، حقایق را از افسانهها، واقعیت را از فریب و اغفال، نظریه را از عقیده، مشاهده را از استنتاج و باورکردنی را از باور نکردنی تمیز دهد. (ماتیوز،۱۹۹۴،به نقل ازشعبانی ،۱۳۸۶)
۲-۳- ۴- پرورش تفکر، رویکردی جدید در فرایند تدریس _ یادگیری
با تحول مبانی نظری و ماهیت علم، رویکردهای جدیدی در تعیین اهدا ف تربیتی وفرایندآموزش مطرح شده است. یکی از بارزترین رویکردها توجه بهتفکر جدید فرایند تدریس _ یادگیریاست. انیس، لیپمن و پاول ۱۹۸۹ معتقدند که تربیت انسانهای صاحب اندیشه باید نخستین هدف تعلیم و تربیت باشد. به نظر پاول محصول نهایی تعلیم و تربیت باید “ذهن کاوشگر” باشد. اندرسون،۱۹۹۷وهارت،۱۹۸۰ برنقش اساسی جستجوی معنا در شناخت تاکید میورزند و معتقدند دانشآموزان باید به طور فعال تلاش کنند، اطلاعات جدید را با دانسته قبلی خود وحدت بخشند وآنچه را مهم و با ارزش است استنباط و انتخاب کنند و به طور راهبردی درباره یادگیری خود بیندیشند. ارنبرگ، ۱۹۸۵) طراح چندین برنامه مهارت تفکر، برای تدریس تفکر در قالب نیازها و منافع فردی و اجتماعی برعقلانیت تاکید میکند و معتقد است وقتی که دانشآموزان فارغ التحصیل میشوند باید قادر باشند عوامل علمی و اخلاقی هوشمندانه را دنبال کنند و جامعه نیز حق دارد چنین انتظاراتی از اعضای خود داشته باشد. به نظر او این تولیدات، که تنها در سایه تفکر دانشآموزان به دست میآید، باید پایه و اساس برنامه ریزی تمام دروس قرار گیرد؛ زیرا هدف اصلی تعلیموتربیت انتقال دانش آموزان از دنیای خود محور مبتنی برتجربیات شخصی محدود و واقعیات محسوس بات حصیلشده، به دنیایی غنی تر انتزاعیتر است که ارزشها، بینشها و حقایق متعدد و گوناگون را در بردارد. متاسفانه به رغم ارائه نظریههای مختلف درباره ضرورت و تقویت تفکر، همچنان بین نظریه و عمل در این زمینه فاصله بسیاری وجود دارد.
بسیاری از صاحبنظران تربیتی معتقدند فقر تفکر دانشآموزان نتیجه حاکمیت روش های سنتی در مدارس است. (گودلد،۱۹۸۳؛سرانتیک،۱۹۸۱). تحقیقات انجام شده در این زمینه بیانگرآن است که هنوز بسیاری از معلمان بیشترین زمان کلاس خود را صرف ارائه مطالب یا طرح سوالهایی میکنند که صرفا جمعآوری مجدد حقایق ساده علمی را میطلبد و فقط یک درصد از زمان صرف شده در کلاس را به سوالهایی اختصاص میدهند که به پاسخ متفکرانه نیاز دارد(سرانتیک،۱۹۸۳). اغلب معلمان با دادن فرصت اندک برای پاسخگویی به سوالها، دانش آموزان را از ارائه نظرهای متفکرانه دلسرد میکنند.(راو،۱۹۷۴ ؛گال،۱۹۸۴).
(آیزنر،۱۹۸۳) در مقالهای تحت عنوان “نوع مدارسیکه نیاز داریم” مشکلات مدارس امروز را یادآور شده میگوید : در مدارس امروز فقط بر مهارتهای خواندن و نوشتن وحساب کردن تاکید میشود، در حالی که این مهارتها ذاتا دارای ارزش نیستند و در تعلیم و تربیت نهی از فضیلتند. مساله این نیست که دانشآموز میتواند بخواند، بلکه این استکه او چه و چگونه میخواند؟ ارزش مدارس در تربیت انسانهای فرهیخته نهفته است آیزنر معتقد است مدارس باید توانایی تفکر بویژه تفکر منطقی و خلاق دانشآموزان را در آنچه میبینند، میشنوند میخوانند پرورش دهند؛ آنچنان که بتوانند عقاید را از حقایق، سفسطه را از استدلال منطقی و شایستگی را از عدم شایستگی تشخیص دهند؛ بویژه در فرهنگهایی که از هر سو تحت تاثیر اطلاعات مختلف قرار دارند. دانشآموزان باید در مدارس بیاموزند که چگونه یادبگیرند، به عبارت بهتر باید بیاموزند که معمار آموزش و پرورش خود باشند.
دستیابی به چنین مهارتی به ممارست و تمرین در تجزیه و تحلیل مباحث نیاز دارد. در مدارس باید زمینه این کار برای دانشآموزان فراهم شود و فرصتهایی نیز در فرایند آموزش آیجاد شود تا در زمینه های مختلف آن به مباحثه ؛ مناظره و تعامل فکری بپردازند و این امر به پرورش استقلال آنان در تصمیمگیری استدلال و قضاوت میانجامد و آنان نحوه دفاع از قضاوت خود را میآموزند. انتقادگری، آنچنان که در هنر متداول است، باید در فرایند تعلیم وتربیت در نظر گرفته شود تا منطق و ارزیابی اندیشه ها جایگزین فن نگارش در کلاس درس شود نظریه های تدریس _ یادگیری در جهت دادن به فعالیتهای آموزشی تاثیر بسیاری دارند.معلمان و برنامهریزان درسی در چهارچوب نظریهها میتوانند به جهان تعلیم و تربیت از منظر خاصی بنگرند و بر جنبه های مختلف کلاس درس تاکید نمایند علاوه بر این، در قالب نظریهها میتوان عملکرد نظامهای آموزشی را تحلیل و ارزشیابی کرد(آیزنر،۱۹۸۳،بهنقلاز شعبانی ،۱۳۸۶)
۲-۳-۵- نظریه های همسو با رویکرد تدریس تفکر و حامی آن
که بر اساس آنها میتوان به تحلیل فعالیتهایی که منجر به تفکرمی شود پرداخت عبارتند از:
نظریههای شناختی
نظریههای فراشناختی
نظریههای ساختن گرایی
۲-۳-۵-الف : نظریه شناختی
روانشناسان شناختگرا، رفتار را وسیله یا سر نخی برای استنباط و استنتاج پدیده های شناختی یا آنچه در ذهن انسان میگذرد میدانند. آنان رفتار آشکار را موضوع اصلی علم روانشناسی به شمار نمیآورند، بلکه بیشتر به فرایند های ذهنی که به اعتقاد آنها رفتار ناشی از آنهاست توجه دارند، به سخن دیگر، شناخت گرایان راههایی را که فرد به شناسایی امور میپردازند بررسی و مطالعه میکنند، از اینرو، یادگیری را تغییرات حاصل در فرایندهای درونی ذهن میدانند، نه ایجاد تغییر در رفتار آشکار(شوئل، ۱۹۸۶). در نتیجه “شناخت”موضوع اصلی پژوهشهای شناخت گرایان است. شناخت به آن دسته از فرایندهای ذهنی اطلاق میشود که از طریق آنها اطلاعات دریافت شده از راه حواس، به روش های مختلف تغییر مییابد، به صورت رمز در میآید و در حافظه ذخیره میشود و در استفادهای بعدی بازیابی میگردد. ادراک، تخیل، یادآوری، بازشناسی، حل مساله و تفکر ازاصطلاحاتی است که به مراحل فرضی شناخت اشاره دارد(وول فولک، ۱۹۹۰). شناختگرایان معتقدند انسان از یک نظام درونی تصمیمگیری برخوردار است که رفتار او را کنترل میکند. آنان تقویت را منبع بازخورد تلقی میکنند، بازخوردی که پیامد تکرار رفتار به فرد خبر می دهد، به عبارت دیگر، تقویت تردید را کاهش میدهد و احساسی از درک و فهم و تسلط در فرد به وجود میآورد .
نظریه پردازان شناختی یادگیرندگان را در فرایند یادگیری پردازش کنندگان فعال اطلاعات تلقی میکنند. کسانی که تجربه میکنند؛ برای حلمساله به جستجوی اطلاعات میپردازند در ساختار ذهن خود آنچه را برای حل مساله جدید مفید تشخیص میدهند، به کار میگیرند، به جای اینکه به طور انفعالی تحت تاثیر محیط قرار گیرند، فعالانه انتخاب، تمرین، توجه و حتی چشم پوشی میکنند و همچنان که در پی تحقق هدفها هستند واکنشهای متعددی از خود نشان میدهند روانشناسان شناختی، موقعیت یادگیری ر عوامل مهم و موثر در فرایند یادگیری میدانند و بر نقش آموختههای قبلی در یادگیری تاکید دارند، زیرا معتقدند، آموختههای گذشته خط مشی یادگیریهای آینده را تعیین میکند(شوئل ،۱۹۸۶). نظریهپردازان شناختی ساختارهای مختلف شناختی و فرایندهایی را که آن ساختارها را به وجود میآورند یا تغییرمیدهند ، بررسی میکنند. دلواپسیهای آنان درباره ساختارها و فرایندها، همواره در عناوین مطالعاتشان منعکس شده است، عناوینی چون حافظه، ادراک، توجه، حل مساله، درک مطلب و مفهوم یادگیری. (وول فولک ،۱۹۹۰)
۲-۳-۵- ب: نظریه فراشناخت
فراشناخت : آنچنان کهروانشناسان مطرح کردهاند دانش درباره فعالیتهای تفکر و یادگیری و کنترل آنها (فلاول، ۱۹۷۶)، یا بررسی دانش فرد، فرایندهای شناختی، تولیدات، یا آنچه بدان مربوط است(مارزانو ودیگران ،۱۹۸۸) و درواقع نظارت فعال، هماهنگی و تنظیم منطقی فرایندهای شناختی در ارائه خدمات به بعضی از اهداف خاص یاعینی است. با چنین تعبیری دانشآموزان در فرایند حل مساله همیشه درگیر نوعی فراشناختی اند.(پاریز،لیپسون وویکسون،۱۹۸۳).
یاماگوچی ضمن تحلیل مفهوم فراشناخت ،آن را به دو مقوله تقسیم می کند :
دانش فراشناختی (شخص، وظیفه و راهبرد).
مهارتهای فراشناختی (نظارت ،کنترل و ارزشیابی ).
وی معتقداست دانش فراشناختی تفکر درباره تفکر است و با دیگر دانشها تفاوت دارد، اما براساس دیدگاه پاریز و وینگود فراشناخت دارای دو جنبه اصلی است.
دانش وکنترل خود : دانش و کنترل خود ، دارای سه عنصر تعهد، نگرش و توجه است.
دانش وکنترل فرایند : که دراین مبحث بر دو عنصر مهم تاکید کردهاند. الف : انواع دانش مهم در فراشناخت ب: کنترل اجرایی رفتار.
رویکرد فراشناختی نیز در تقویت و پرورش مهارتها و راهبردهای تفکر نقش اساسی دارد.ازدیدگاه فراشناخت دانش آموزان باید بر فرایندهای ذهنی خودنظارتی فعال داشته باشند و فعالیتهای ذهنی خود را تنظیم و بازسازی کنند. در تفکر فراشناختی دانش شرطیکه از عناصر مهم فراشناخت است، جزء اجزاء تفکر انتقادی در فرایند یاددهی _یادگیری قلمداد شده است.
۲-۳-۵- ج: نظریه ساختن گرایی
ساختن گرایی مفهومی استعاره گونه در مورد چگونگی فرایند یادگیری است که در سالهای اخیر توجه بسیاری از محققان تعلیم و تربیت را جلب کرده است. پایه های فلسفی ساختن گرای بر اصل خطاپذیری معرفت شناسی استوار است. براساس این نگرش تمام معرفتهای علمی به دلیل فقدان درستی و عدم درک و فهم به طور بالقوه خطاپذیرند (کوبرن،۱۹۹۴).
پوپر در نظریه”عقلانیت انتقادی” با ارائه معیار عقلانی ابطال پذیری به جای تایید پذیری برای بررسی صحت و سقم دانش یا معرفت علمی معیار تازهای را معرفی میکند. براساس این معیار معرفت علمی همواره ماهیت گمانهای دارد، به همین دلیل، هرگز نمیتوان درباره شناخت و معرفت علمی به شکل قطعی و جزمی با توجه به شواهد تجربی اظهار نظر کرد(به نقل ازمهرمحمدی،۱۳۷۸).
از مجموع آراء فلسفی در زمینه فلسفه علم چنین استنباط میشود که از نظرساختن گرایان “معرفت ساخته ذهن انسان است”. معرفت مجموعه ای از حقایق؛ مفاهیم یا قوانین مورد انتظار برای کشف نیست و پدیده ای نیست که خارج از فرد و مستقل از او وجود داشته باشد.
انسان سازنده دانش در فرایند تجربه است. معرفت انسان ساخته خود انسان است(زاهوریک، ۱۹۹۵) نظریه پردازان ساختن گرا برای استحکام پایه های نظری خود به روانشناسی شناختی استناد می کنند.
در رویکرد ساختنگرایی موقعیت یادگیری مهمترین عامل موثر در فرایند یادگیری است. طبق این نظریه مجریان برنامه های درسی باید موقعیتی را فراهم آورند که دانشآموزان در آن از طریق مباحثه استدلالی، که عمل تعامل و تحلیل را تسریع و تسهیل میکند، به تفکر انتقادی بپردازند. همچنین راهبردهای یادگیری مشارکتی وحل مساله مطلوبترین روش برای کسب معرفت علمی است. تاکید بر فرایند ساختار دانش به جای تولید مجدد آن، پرورش اعمال متفکرانه، آموزش و یادگیری مشارکتی، توجه به فراشناخت وخود تنظیمی و خود کنترلی دانشآموزان و یادگیری در محیط غنی و معتبر حل مساله همواره در مرکز ثقل رویکرد ساختن گرایی قراردارد.
به طورکلی در میان مجموعه فعالیتهایی که برای تعلیم و تربیت دانشآموزان انجام میشود بیشترین سهم در تدریس معلم در کلاس درس اختصاص مییابد.(شعبانی،۱۳۸۳) معتقدند چهار ویژگی خاصدر تعریف تدریس وجود دارد که عبارتنداز:
وجود تعامل بین معلم و شاگردان .

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 11:15:00 ب.ظ ]




دانشآموزان اطلاعات را روی کاغ به قصد نشان دادن به معلم مکتوب میکنند و یا اطلاعات مکتوب را روی دیوار مدرسه برای مشاهده دیگران نصب میکنند.

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

مقالات، روزنامهها و نوشته کتابها منبع دانش هستند .
متون درسی تنظیم شده است .
دانشآموزان انتخاب محدودی در گزینش منبع دارند .
اهداف کاربردی فناوری معلوم نیست و یا دارای انسجام نیست .
تولیدات فکری مثل گزارشها روی کاغذ نوشته و تمام میشوند.
۱۰-گزارش ها متونی را تشکیل میدهند که پیوندی با تولیدکنندگان آنها ندارند.
دانشآموزان گزارشهای خود را از یکدیگر پنهان میکنند و تنها به معلم اجازه خواندن آن را می دهند.
متنها به خانه آورده میشوند و والدین و دیگران به طور فردی در آن سهیم میشوند.
دانش فقط به یک صورت ارائه می شود.
دانش به صورت خطی ارائه می شود.
دانشآموز در سنین پایین از فناوری استفاده نمیکنند آمادگی استفاده از ابزارهای الکترونیکی را ندارند.
۲-۳-۲ – الگوهای نوین تدریس
در قرن بیست ویکم با خواست روبه رشد و فزاینده کیفیتگرایی، در آموزش وپرورش روبه رو هستیم به همین دلیل به رغم توسعه کمی آموزش رسمی در چند دهه اخیر انتقاداتی بر جنبه های کیفی تعلیم و تربیت وارد آمده است، برخی از این انتقادات دلالت بر وجود دانشآموزان بیانگیزه، فارغ التحصیلان بیعلم معلمان فاقد خلاقیت دارند حتی دانش آموزان سطح بالاتر تحصیلی درحال گذر از مسیر از پیش تعیین شده هستند و در جریان یادگیری فعالیت و تحرک ندارند(اطیایی،۱۳۸۴) از سوی دیگر شرکت نکردن دانش آموزان به طور کامل در فعالیتهای یادگیری به آن معنی است که آنها در جریان یادگیری درگیر نشده اند(آقازاده،۱۳۸۱)
بسیاری از نظریه پردازان معتقدند که در یادگیری دانش آموز باید فعال باشد روسو معتقد است نباید هر چیزی را به صورت آماده در اختیار دانشآموز قرار داد. بلکه او باید نیاز به تلاش را در خود احساس کند.(آرمند،۱۳۷۱)
اصولا برای اجرای هر برنامه آموزشی لازم است که ابتدا چهارچوب و خط مشی کلی فعالیتها مشخص شود سپس روش های اجرا و وسایل و امکانات مورد نیازی برای فعالیت و تحقق هدفهای آموزش تعیین و انتخاب گردند تدریس و یادگیری فعال شامل استفاده از استراتژیها است که زمینه ساز فرصت هایی برای فعالیت و عمل است. تدریس و یادگیری فعال اشاره دارد به فرصتهایی برای ارتباط بین معلم و شاگرد و ارتباط بین خود دانشآموزان با یکدیگر و ارتباط بین دانشآموزان و مواد درسی و دیسیپلینهای آکادمیک. برونر معتقد است که دانستنی ها را نباید به صورت مستقیم در اختیار دانش آموزان قرار داد بلکه باید آنها را با مسئله روبهرو کردن تا خودشان به کشف روابط میان مورد راه حل های آن اقدام کنند.(کدیور ،۱۳۷۲) .
۲-۳-۳- رویکردهای نو در تدریس _ یادگیری
با تحول علم و فناوری و پیدایش نظریههای جدید در یادگیری، رویکردهای جدیدی نسبت به علم و روش های آموختن علوم مطرح شده است. امروزه بیشتر دانشمندان در تعریف علم به مطالعه پدیده ها از طریق مشاهدات معتبر و قابل اطمینان و، تحلیل مشاهدات و تفکر درباره یافتهها و ساختن نظریههایی بر اساس توجیه آنچه مشاهده وتحلیل شده است با هم توافق دارند و بر خلاف گذشته آن را به دو بخش عمده تقسیم میکنند : معرفت علمی و فرایند علمی. معرفت علمی عبارت است از مجموعه ای از اطلاعات و یافته های منظم و منسجم، مانند حقایق، مفاهیم، اصول، قواعد، نظریهها و مفاهیم کلی مربوط به یکی از رشته های علمی(گانیه ،۱۹۸۵)، فرایند علمی نیز شامل روش علمی و نگرش علمی مربوط به آن است. روش علمی مجموعهای از فنون، مهارتها، شیوه های بررسی و در کل فعالیتهای است که دانشمندان در تولید دانش جدید و بررسی درستی و یا نادرستی دانش موجود از آنها استفاده میکنند، مهارتها و شیوهایی مانند فرضیه سازی و پیشبینی، طراحی تحقیق، کاربرد ابزار، جمعآوری داده ها و تجزیه و تحلیل یافتهها (ماتیوز ،۱۹۹۴). نگرشهای علمی بهعواطفواحساسات درونی دانشمندان نسبت به معارف بشری مربوط میشود که در آن داشتن گرایش مثبت نسبت به علم، رعایت صداقت در جمعآوری اطلاعات و تجزیه و تحلیل آنها، تشخیص خطاها و نارساییها، توجه به اصل تغییرپذیری در علم و انعطاف پذیری در برخورد با حقایق نقش مهمی را ایفا میکند(ماتیو، ۱۹۹۹) نظامهای آموزشی برای بهبود بخشی فعالیتهای مدارس به استانداردها منابعی نیاز دارند که بتنهایی کافی نیستند. معلمان به آگاهی و ادراک مطمئنتری از آنچه تدریس میکنند نیاز دارند (ماتیوز،۱۹۹۴ ) به نظر برونر نظامهای آموزشی به جنبشی نیاز دارند که در آن دقیقا با الزام عمیقتری مشخص شده باشد که به کجا میروند و در آینده به چه نوع انسانهای تربیت شدهای نیاز دارند. در این صورت که متخصصان تعلیم و تربیت میتوانند چهار چوب مشخصی را برای تحول یافتن تعلیم و تربیت تعیین کنند و تمام منابع و نیروی کارآمد و دلسوز را به کار بگیرند. او در بیان اینکه” هر موضوعی را میتوان به هر کودکی در هر سنی، به شکلی مشروع آموخت” روشدیگری را انتخاب میکند و میگوید : حیطه هایدانش به وجود نمیآیند، بلکه ساخته میشوند. هرحیطه از دانش را میتوان در سطوح وسیعی از انتزاع و پیچیدگی به وجود آورد(ماتیوز،۱۹۹۴،به نقلاز شعبانی)
در رویکرد جدید تدریس _ یادگیری دانشآموز هم یادگیرنده محسوب میشود و هم محصول یادگیری؛ یادگیرنده است زیرا دست کم در قسمتی از مطالعات خود دست به اکتشاف میزند. اکتشاف نه به این معنا که محتوای آموزشی را در ساخت شناختی خود جای دهد و وحدت بخشد، بدین معنا که توانایی انتقال دانش کسب شده در موقعیت جدید مساله را توسعه بخشیده وخود پنداری مثبت به عنوان حل کننده مستقل مساله را کسب کرده است. همچنین دانشآموز محصول یادگیری است؛ زیرا نه تنها مفاهیم اصلی و اصول و نظریههای جدید را فهمیده و به مطالعه پدیده های طبیعی واجتماعی بپردازد تا بتواند دلایل و شواهد را از تبلیغات، اطلاعات را از خیالبافی، حقایق را از افسانهها، واقعیت را از فریب و اغفال، نظریه را از عقیده، مشاهده را از استنتاج و باورکردنی را از باور نکردنی تمیز دهد. (ماتیوز،۱۹۹۴،به نقل ازشعبانی ،۱۳۸۶)
۲-۳- ۴- پرورش تفکر، رویکردی جدید در فرایند تدریس _ یادگیری
با تحول مبانی نظری و ماهیت علم، رویکردهای جدیدی در تعیین اهدا ف تربیتی وفرایندآموزش مطرح شده است. یکی از بارزترین رویکردها توجه بهتفکر جدید فرایند تدریس _ یادگیریاست. انیس، لیپمن و پاول ۱۹۸۹ معتقدند که تربیت انسانهای صاحب اندیشه باید نخستین هدف تعلیم و تربیت باشد. به نظر پاول محصول نهایی تعلیم و تربیت باید “ذهن کاوشگر” باشد. اندرسون،۱۹۹۷وهارت،۱۹۸۰ برنقش اساسی جستجوی معنا در شناخت تاکید میورزند و معتقدند دانشآموزان باید به طور فعال تلاش کنند، اطلاعات جدید را با دانسته قبلی خود وحدت بخشند وآنچه را مهم و با ارزش است استنباط و انتخاب کنند و به طور راهبردی درباره یادگیری خود بیندیشند. ارنبرگ، ۱۹۸۵) طراح چندین برنامه مهارت تفکر، برای تدریس تفکر در قالب نیازها و منافع فردی و اجتماعی برعقلانیت تاکید میکند و معتقد است وقتی که دانشآموزان فارغ التحصیل میشوند باید قادر باشند عوامل علمی و اخلاقی هوشمندانه را دنبال کنند و جامعه نیز حق دارد چنین انتظاراتی از اعضای خود داشته باشد. به نظر او این تولیدات، که تنها در سایه تفکر دانشآموزان به دست میآید، باید پایه و اساس برنامه ریزی تمام دروس قرار گیرد؛ زیرا هدف اصلی تعلیموتربیت انتقال دانش آموزان از دنیای خود محور مبتنی برتجربیات شخصی محدود و واقعیات محسوس بات حصیلشده، به دنیایی غنی تر انتزاعیتر است که ارزشها، بینشها و حقایق متعدد و گوناگون را در بردارد. متاسفانه به رغم ارائه نظریههای مختلف درباره ضرورت و تقویت تفکر، همچنان بین نظریه و عمل در این زمینه فاصله بسیاری وجود دارد.
بسیاری از صاحبنظران تربیتی معتقدند فقر تفکر دانشآموزان نتیجه حاکمیت روش های سنتی در مدارس است. (گودلد،۱۹۸۳؛سرانتیک،۱۹۸۱). تحقیقات انجام شده در این زمینه بیانگرآن است که هنوز بسیاری از معلمان بیشترین زمان کلاس خود را صرف ارائه مطالب یا طرح سوالهایی میکنند که صرفا جمعآوری مجدد حقایق ساده علمی را میطلبد و فقط یک درصد از زمان صرف شده در کلاس را به سوالهایی اختصاص میدهند که به پاسخ متفکرانه نیاز دارد(سرانتیک،۱۹۸۳). اغلب معلمان با دادن فرصت اندک برای پاسخگویی به سوالها، دانش آموزان را از ارائه نظرهای متفکرانه دلسرد میکنند.(راو،۱۹۷۴ ؛گال،۱۹۸۴).
(آیزنر،۱۹۸۳) در مقالهای تحت عنوان “نوع مدارسیکه نیاز داریم” مشکلات مدارس امروز را یادآور شده میگوید : در مدارس امروز فقط بر مهارتهای خواندن و نوشتن وحساب کردن تاکید میشود، در حالی که این مهارتها ذاتا دارای ارزش نیستند و در تعلیم و تربیت نهی از فضیلتند. مساله این نیست که دانشآموز میتواند بخواند، بلکه این استکه او چه و چگونه میخواند؟ ارزش مدارس در تربیت انسانهای فرهیخته نهفته است آیزنر معتقد است مدارس باید توانایی تفکر بویژه تفکر منطقی و خلاق دانشآموزان را در آنچه میبینند، میشنوند میخوانند پرورش دهند؛ آنچنان که بتوانند عقاید را از حقایق، سفسطه را از استدلال منطقی و شایستگی را از عدم شایستگی تشخیص دهند؛ بویژه در فرهنگهایی که از هر سو تحت تاثیر اطلاعات مختلف قرار دارند. دانشآموزان باید در مدارس بیاموزند که چگونه یادبگیرند، به عبارت بهتر باید بیاموزند که معمار آموزش و پرورش خود باشند.
دستیابی به چنین مهارتی به ممارست و تمرین در تجزیه و تحلیل مباحث نیاز دارد. در مدارس باید زمینه این کار برای دانشآموزان فراهم شود و فرصتهایی نیز در فرایند آموزش آیجاد شود تا در زمینه های مختلف آن به مباحثه ؛ مناظره و تعامل فکری بپردازند و این امر به پرورش استقلال آنان در تصمیمگیری استدلال و قضاوت میانجامد و آنان نحوه دفاع از قضاوت خود را میآموزند. انتقادگری، آنچنان که در هنر متداول است، باید در فرایند تعلیم وتربیت در نظر گرفته شود تا منطق و ارزیابی اندیشه ها جایگزین فن نگارش در کلاس درس شود نظریه های تدریس _ یادگیری در جهت دادن به فعالیتهای آموزشی تاثیر بسیاری دارند.معلمان و برنامهریزان درسی در چهارچوب نظریهها میتوانند به جهان تعلیم و تربیت از منظر خاصی بنگرند و بر جنبه های مختلف کلاس درس تاکید نمایند علاوه بر این، در قالب نظریهها میتوان عملکرد نظامهای آموزشی را تحلیل و ارزشیابی کرد(آیزنر،۱۹۸۳،بهنقلاز شعبانی ،۱۳۸۶)
۲-۳-۵- نظریه های همسو با رویکرد تدریس تفکر و حامی آن
که بر اساس آنها میتوان به تحلیل فعالیتهایی که منجر به تفکرمی شود پرداخت عبارتند از:
نظریههای شناختی
نظریههای فراشناختی
نظریههای ساختن گرایی
۲-۳-۵-الف : نظریه شناختی
روانشناسان شناختگرا، رفتار را وسیله یا سر نخی برای استنباط و استنتاج پدیده های شناختی یا آنچه در ذهن انسان میگذرد میدانند. آنان رفتار آشکار را موضوع اصلی علم روانشناسی به شمار نمیآورند، بلکه بیشتر به فرایند های ذهنی که به اعتقاد آنها رفتار ناشی از آنهاست توجه دارند، به سخن دیگر، شناخت گرایان راههایی را که فرد به شناسایی امور میپردازند بررسی و مطالعه میکنند، از اینرو، یادگیری را تغییرات حاصل در فرایندهای درونی ذهن میدانند، نه ایجاد تغییر در رفتار آشکار(شوئل، ۱۹۸۶). در نتیجه “شناخت”موضوع اصلی پژوهشهای شناخت گرایان است. شناخت به آن دسته از فرایندهای ذهنی اطلاق میشود که از طریق آنها اطلاعات دریافت شده از راه حواس، به روش های مختلف تغییر مییابد، به صورت رمز در میآید و در حافظه ذخیره میشود و در استفادهای بعدی بازیابی میگردد. ادراک، تخیل، یادآوری، بازشناسی، حل مساله و تفکر ازاصطلاحاتی است که به مراحل فرضی شناخت اشاره دارد(وول فولک، ۱۹۹۰). شناختگرایان معتقدند انسان از یک نظام درونی تصمیمگیری برخوردار است که رفتار او را کنترل میکند. آنان تقویت را منبع بازخورد تلقی میکنند، بازخوردی که پیامد تکرار رفتار به فرد خبر می دهد، به عبارت دیگر، تقویت تردید را کاهش میدهد و احساسی از درک و فهم و تسلط در فرد به وجود میآورد .
نظریه پردازان شناختی یادگیرندگان را در فرایند یادگیری پردازش کنندگان فعال اطلاعات تلقی میکنند. کسانی که تجربه میکنند؛ برای حلمساله به جستجوی اطلاعات میپردازند در ساختار ذهن خود آنچه را برای حل مساله جدید مفید تشخیص میدهند، به کار میگیرند، به جای اینکه به طور انفعالی تحت تاثیر محیط قرار گیرند، فعالانه انتخاب، تمرین، توجه و حتی چشم پوشی میکنند و همچنان که در پی تحقق هدفها هستند واکنشهای متعددی از خود نشان میدهند روانشناسان شناختی، موقعیت یادگیری ر عوامل مهم و موثر در فرایند یادگیری میدانند و بر نقش آموختههای قبلی در یادگیری تاکید دارند، زیرا معتقدند، آموختههای گذشته خط مشی یادگیریهای آینده را تعیین میکند(شوئل ،۱۹۸۶). نظریهپردازان شناختی ساختارهای مختلف شناختی و فرایندهایی را که آن ساختارها را به وجود میآورند یا تغییرمیدهند ، بررسی میکنند. دلواپسیهای آنان درباره ساختارها و فرایندها، همواره در عناوین مطالعاتشان منعکس شده است، عناوینی چون حافظه، ادراک، توجه، حل مساله، درک مطلب و مفهوم یادگیری. (وول فولک ،۱۹۹۰)
۲-۳-۵- ب: نظریه فراشناخت
فراشناخت : آنچنان کهروانشناسان مطرح کردهاند دانش درباره فعالیتهای تفکر و یادگیری و کنترل آنها (فلاول، ۱۹۷۶)، یا بررسی دانش فرد، فرایندهای شناختی، تولیدات، یا آنچه بدان مربوط است(مارزانو ودیگران ،۱۹۸۸) و درواقع نظارت فعال، هماهنگی و تنظیم منطقی فرایندهای شناختی در ارائه خدمات به بعضی از اهداف خاص یاعینی است. با چنین تعبیری دانشآموزان در فرایند حل مساله همیشه درگیر نوعی فراشناختی اند.(پاریز،لیپسون وویکسون،۱۹۸۳).
یاماگوچی ضمن تحلیل مفهوم فراشناخت ،آن را به دو مقوله تقسیم می کند :
دانش فراشناختی (شخص، وظیفه و راهبرد).
مهارتهای فراشناختی (نظارت ،کنترل و ارزشیابی ).
وی معتقداست دانش فراشناختی تفکر درباره تفکر است و با دیگر دانشها تفاوت دارد، اما براساس دیدگاه پاریز و وینگود فراشناخت دارای دو جنبه اصلی است.
دانش وکنترل خود : دانش و کنترل خود ، دارای سه عنصر تعهد، نگرش و توجه است.
دانش وکنترل فرایند : که دراین مبحث بر دو عنصر مهم تاکید کردهاند. الف : انواع دانش مهم در فراشناخت ب: کنترل اجرایی رفتار.
رویکرد فراشناختی نیز در تقویت و پرورش مهارتها و راهبردهای تفکر نقش اساسی دارد.ازدیدگاه فراشناخت دانش آموزان باید بر فرایندهای ذهنی خودنظارتی فعال داشته باشند و فعالیتهای ذهنی خود را تنظیم و بازسازی کنند. در تفکر فراشناختی دانش شرطیکه از عناصر مهم فراشناخت است، جزء اجزاء تفکر انتقادی در فرایند یاددهی _یادگیری قلمداد شده است.
۲-۳-۵- ج: نظریه ساختن گرایی
ساختن گرایی مفهومی استعاره گونه در مورد چگونگی فرایند یادگیری است که در سالهای اخیر توجه بسیاری از محققان تعلیم و تربیت را جلب کرده است. پایه های فلسفی ساختن گرای بر اصل خطاپذیری معرفت شناسی استوار است. براساس این نگرش تمام معرفتهای علمی به دلیل فقدان درستی و عدم درک و فهم به طور بالقوه خطاپذیرند (کوبرن،۱۹۹۴).
پوپر در نظریه”عقلانیت انتقادی” با ارائه معیار عقلانی ابطال پذیری به جای تایید پذیری برای بررسی صحت و سقم دانش یا معرفت علمی معیار تازهای را معرفی میکند. براساس این معیار معرفت علمی همواره ماهیت گمانهای دارد، به همین دلیل، هرگز نمیتوان درباره شناخت و معرفت علمی به شکل قطعی و جزمی با توجه به شواهد تجربی اظهار نظر کرد(به نقل ازمهرمحمدی،۱۳۷۸).
از مجموع آراء فلسفی در زمینه فلسفه علم چنین استنباط میشود که از نظرساختن گرایان “معرفت ساخته ذهن انسان است”. معرفت مجموعه ای از حقایق؛ مفاهیم یا قوانین مورد انتظار برای کشف نیست و پدیده ای نیست که خارج از فرد و مستقل از او وجود داشته باشد.
انسان سازنده دانش در فرایند تجربه است. معرفت انسان ساخته خود انسان است(زاهوریک، ۱۹۹۵) نظریه پردازان ساختن گرا برای استحکام پایه های نظری خود به روانشناسی شناختی استناد می کنند.
در رویکرد ساختنگرایی موقعیت یادگیری مهمترین عامل موثر در فرایند یادگیری است. طبق این نظریه مجریان برنامه های درسی باید موقعیتی را فراهم آورند که دانشآموزان در آن از طریق مباحثه استدلالی، که عمل تعامل و تحلیل را تسریع و تسهیل میکند، به تفکر انتقادی بپردازند. همچنین راهبردهای یادگیری مشارکتی وحل مساله مطلوبترین روش برای کسب معرفت علمی است. تاکید بر فرایند ساختار دانش به جای تولید مجدد آن، پرورش اعمال متفکرانه، آموزش و یادگیری مشارکتی، توجه به فراشناخت وخود تنظیمی و خود کنترلی دانشآموزان و یادگیری در محیط غنی و معتبر حل مساله همواره در مرکز ثقل رویکرد ساختن گرایی قراردارد.
به طورکلی در میان مجموعه فعالیتهایی که برای تعلیم و تربیت دانشآموزان انجام میشود بیشترین سهم در تدریس معلم در کلاس درس اختصاص مییابد.(شعبانی،۱۳۸۳) معتقدند چهار ویژگی خاصدر تعریف تدریس وجود دارد که عبارتنداز:
وجود تعامل بین معلم و شاگردان .

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 11:15:00 ب.ظ ]




۱

۵-۳ روش نمونه گیری و اجرا……………………………………………………..۵۷

۸-۳ پایایی تحقیق ……………………………………………………………… ۵۹

۹-۳ روش تجزیه و تحلیل داده ها………………………………………………… ۶۱

۱-۵-۴شکل پراکندگی احتمالات طبیعی( خطی بودن) …………………………… ۶۹

۵-۴ پیشنهادات ……………………………………………………………….…۸۳

۵-۴-۲پیشنهادات کاربردی…………………………………………………….۸۳

چکیده انگلیسی……………………………….…………………………………۱۲۲

فهرست جداول

۱۰

۲۵

۷۵

۶۰

۶۱

۶۱

۶۳

۶۴

۶۵

۶۶

۶۷

۶۸

۷۰

۷۲

۷۳

۷۴

فهرست شکل ها

۶۳

۷۰

۷۱

۷۱

چکیده :

با توجه به نقش منابع درونی مانند شیوه‌های مقابله و منابع برونی مانند حمایت اجتماعی در شیوه سازگاری جانبازان، در این پژوهش رابطه حمایت اجتماعی وشیوه های مقابله با استرس با افسردگی جانبازان مورد بررسی قرار گرفته است .آزمودنی های پژوهش را ۳۸۰ جانباز استان گیلان تشکیل داده‌اند که به شیوه تصادفی انتخاب شده و به کمک پرسشنامه راهبردهای مقابله با استرس(اندلر و پارکر)، پرسشنامه اضطراب زونگ و پرسشنامه حمایت اجتماعی ساراسون و همکاران ارزیابی شدند. نتایج نشان داد جانبازانی که دارای کمترین میزان افسردگی بودند بطور معناداری از روش های کارآمد مقابله با استرس (هیجان مدار، مسئله مدار، اجتنابی ) استفاده می کردند.همچنین جانبازانی که از بیشترین میزان حمایت اجتماعی (خانواده، دوستان، همکاران، افراد مهم ) برخوردار بودند، از میزان افسردگی کمتری رنج می بردند.این بررسی نشان‌دهنده نقش مؤثر حمایت اجتماعی و شیوه‌های مقابله‌ای ویژه در کاهش نشانه‌های افسردگی، احساس بهتر و تحمل پیامدهای بیماریها و آسیب‌های جدی ناشی از جنگ است.

کلمات کلیدی : جانبازان، حمایت اجتماعی ، مقابله با استرس، افسردگی

فصل اول

کلیات پژوهش

۱-۱ مقدمه

منابع گوناگونی در زندگی افراد باعث فشار روانی می شوند که یکی از این عوامل جنگ و آُسیب های پس از حادثه می باشد. افراد مختلف به این فشارهای روانی به صورت متفاوتی واکنش نشان می دهند. برخی از مردم بهتر از سایرین می توانند با این عوامل محرک و تنش زا مقابله کنند و در واقع رفتارشان طوری است که از عهده مبارزه طلبی های محیط بر آیند ، در حالی که بسیاری از مردم با توجه به جنبه های شخصیتی نسبت به فشارهای روانی کاملاٌ مستعد و بی مقاومت اند البته عوامل بسیاری می توانند در به وجود آمدن این تفاوت ها دخالت داشته باشند که از میان آن ها می توان به شخصیت، انگیزه، توانمند بودن و یا بالعکس، ناتوانی در امر مقابله یا مشکلات خاص که در شرایط ویژه پیش می آیند برخورداری از بصیرت و آگاهی لازم و کافی به انگیزه ها و نیز نقاط ضعف خود و بسیاری از عوامل دیگر اشاره دارد (کوپر،۱۹۹۴، ترجمه قراچه داغی و شریعت زاده ، ۱۳۷۳).

اما به هر دلیل روانشناختی که باشد تحقیقات نشان می دهد امروزه ۸۰ درصد مراجعه ی افراد به پزشکان به علت استرس است و استرس همیشه عاملی برای بیماری بود و در واقع هیچ گونه شک و تردیدی در مورد استرس و بیماری وجود ندارد اما باید یاد آور شد که استرس خود باعث بیماری نمی شود، این چگونگی واکنش ما نسبت به استرس است که در طی زمان باعث بروز بیماری می شود اگرچه تجربه روبرو شدن با موفقیت های گوناگون برای انسان، قدرت را افزایش می دهد و روبرو شدن با فرصت ها، تعدیدات و اتفاقات آینده را آسانتر می کند.

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

اما گاهی انسان در یک موقعیتی قرار می گیرد که با تمام قدرت های روانی و جسمانی قبل آموخته شده باید راه حل دیگری با مسئله جدید پیش آمده در پیش بگیرد و اگر نمی تواند مشکل را از میان بر دارد بتواند آن را بپذیرد تا ادامه مسیر زندگی را به شکل پیش آمده بپیماید.

تجربه تایید کرده است که آموزش شیوه های مقابله با استرس در افزایش میزان تاب آوری در چالش های زندگی، نظیر معلولیت ها مؤثر است با آموزش شیوه های مقابله با استرس و آگاهی از چگونگی استفاده از این مهارت ها می توان نگرانی ها و استرس هاس فکری را بهبود بخشید و آموزش برخورد مناسب با مسائل استرس زای زندگی در ایجاد تعاملات درست، ضامن بهبودی مسائل روانی مانند انواع افسردگی و اضطراب در افراد معلول می باشد.

۱-۲ بیان مسئله

روانشناسی سلامت در سا ل های اخیر اهمیت زیادی برای نحوه ی مواجهه با تنیدگی و چالش های زندگی در بهبود وضعیت سلامت جسمانی، روانی و اجتماعی افراد قائل شده و یکی از بهترین شیوه ها را حمایت های جمعی، تقویت پاسخ های مقابله ای وتوانمندی های شناختی آنان می داند)آلوی و ریسکیند، ۲۰۰۶). در ایران بیماری های مزمن همچون بیماریهای رایج در جانبازان با توجه به شرا یط مزمن بودن، صعب العلاجی، درمان ناپذیر بودن و هزینه درمان بالا به بیماری های خاص شهرت دارند، که نزدیک به نیم درصد از جمعیت کشوررا تشکیل می دهند. از جمله فشارهای روانی که به این بیماران وارد می شود، شامل طولانی مدت بودن درمان و مراجعه همیشگی به مراکز بهداشتی درمانی، وقتگیر بودن، عوارض ناشی از درمان، ازدست دادن شغل، ناتوانی نسبت به انجام فعالیتها و…است. تحقیقات نشان داد که بسیاری از بیماری های جسمی، تغییر شکل اندام ها، از بین رفتن برخی توانا یی ها و معلولیت ها می تواند به عنوان منبع استرس زا عمل نماید. پژوهش ها نشان می دهد بخش معناداری از جمعیت مبتلا به درد مزمن از افسردگی،ناسازگاری و استرس های اجتماعی و محیط خانوادگی رنج می برند)آرنت، ۲۰۰۲).

حمایت اجتماعی به عنوان مهیا بودن افرادی تعریف می شود که فرد به آنها اطمینان کرده و احساس می کند به عنوان یک فرد، مورد احترام است و شرایط استرس زا، منابع روانشناختی مهمی به حساب آورده می شود ) شعاع کا می،۱۳۹۲). حمایت اجتماعی را مفهومی چند بعدی می دانندکه هر دو بعد واقعی و تصوری را در بر می گیرد ) علی پور، ۱۳۸۵).رایج ترین انواع حمایت اجتماعی که توسط پژوهشگران معرفی شده و در تحقیقات متعددی مورد بررسی قرار گرفته اند، شامل سه مقوله حمایت اجتماعی عاطفی ،ابزاری، و اطلاعاتی می باشد )درنتا و همکاران،۲۰۰۶).حمایت اجتماعی می تواند تأثیرات آسیب زای محرک های استرس زا بر سیستم ایمنی بدن را کاهش دهد ) ولمن و گولیا، ۱۹۹۹ ؛ به نقل از قدسی،۱۳۸۲). بدین معنی، کسانی که از حمایت اجتماعی بالاتری برخوردار باشند، سیستم ایمنی بدنشان نیز قوی تر بوده و در نتیجه دیرتربیمار شده و در صورت ابتلا به بیماری، زودتر بهبود می یابند)علی پور، ۱۳۸۵).از دیگر متغییرهای مؤثر بر سلامت روانی راهبردهای مقابله ای است.پژوهش های متعدد به شناسایی رابطه بین انواع راهبردهای مقابله ای با آسیب های روانشناختی پرداخته اند و کاربرد برخی از شیوه های مقابله ای را در بهبود سلامت روانی و جسمانی و کاهش آثار منفی تنیدگی در خلال موقعیتهای تنیدگی زای زندگی و رفاه روانشناختی مؤثر دانسته اند) کاسیدی،؛ دمپسی، ۲۰۰۲ ؛ به نقل از پناغی و همکاران، ۱۳۸۷). راهبردهای مقابله ای یک تلاش شناختی رفتاری است، که برای کاهش یا تحمل فشار درونی یا بیرونی که به وسیله عوامل فشارآور ایجاد شده است، بکار می رود) استورا،۲۰۰۶).

امروزه تقریباً تمامی افراد با واژه استرس آشنایی دارند، چرا که جزو جدایی ناپذیر زندگی انسان شده و انسان از کودکی با موقعیت های تنش زا مواجه است. مرگ نزدیکان، حوادث غیر مترقبه، بی کاری و ناکامی های متعدد، از جمله موقعیت هایی هستند که به ایجاد استرس می انجامد با وجود اینکه منابع استرس را نمی توان از بین برد، ولی با شناخت آن می توان راه های مقابله موثر را اتخاذ کرد و از تاثیرات منفی آن کاست.یکی از راه های مقابله با استرس، حمایت اجتماعی است که نشان دهنده ی تمایل فرد به در میان گذاشتن مشکلاتش با دیگران و طلب حمایت برای مقابله با مشکل است )خدایاری فرد، پرند، ۱۳۹۰).

از آنجا که درمان مشکلات روانشناختی پرهزینه اند و درمان طولانی مدتی را می طلبند، پیشگیری از این اختلالات و شناسایی عوامل خطر و کنترل آنها ضرورت می یابد. کارشناسان سازمان بهداشت جهانی، سلامت روان را قابلیت ارتباط موزون هماهنگ با دیگران، تغییر و اصلاح محیط فردی و اجتماعی و حل تضادها و تمایلات شخصی به طور منطقی، عادلانه و مناسب تعریف کرده و بر این باورند که سلامت روان، صرفاً نداشتن بیماری های روانی نیست، بلکه توان واکنش در برابر انواع گوناگون تجربیات زندگی به صورت انعطاف پذیر و معنی دار است)صالحی، ۱۳۸۶). حمایت اجتماعی و استفاده صحیح از شیوه های مقابله با استرس به عنوان یک سپر و عامل محافظت کننده در برابر پیامدهای منفی شرایط تنش زا و کاهش آ ثار منف ی تنیدگی در خلال موقعیتهای تنیدگی زای زندگی و رفاه روانشناختی می تواند مؤثر واقع شود. چنانجه در برخی از بررسی ها نشان داده شده که، افراد دارای حمایت اجتماعی بالا، کشمکش های میان فردی کمتری دارند و در رویارویی با رخدادهای فشارزا به طور مؤثری مقابله می نمایند و نشانه های کمتری از آشفتگی یا افسردگی را نشان می دهند)مونرو و همکاران، ۱۹۸۶). از سویی برخی از پژوهشگران معتقدند هرچه حمایت اجتماعی بیشتر باشد استفاده از روش های مقابله با استرس نیز افزایش می یابد آنان همچنین به نقش مقابله با استرس در صورت افزایش حمایت اجتماعی در مشاغل حساس و پراسترس تاکید می کنند)اکوچیان و همکاران، ۱۳۸۷). بررسی ارتباط بین حمایت اجتماعی ادراک شده و رویدادهای استرس زای زندگی بابیماریهای روانی از جمله افسردگی، نشان می دهدکه میزان حمایت اجتماعی با نرخ افسرد گی، همبستگی منفی داشته و میانگین حمایت اجتماعی در افراد افسرده، به طور معناداری پایین تر از افراد غیرافسرده می باشد . بدین ترتیب، به نظر می رسد که حمایت اجتماعی نقش تعدیل کنندگی در بروز یا تشدید آسیبهای روانشناختی، خصوصا افسردگی دارد)بخشانی و همکاران،۱۳۸۲).بررسی های انجام شده در زمینه نقش عوامل روانشناختی در توانبخشی و سازگاری پس از ضایعه نخاعی نشان داده اند که این عوامل در سازگاری با بیماریهای مزمن و پیامدهای آن دارای اهمیت هستند. به ویوه طرز تلقی بیمار از چگونگی ؛ بیماری خود و شیوه سازگاری با آن و منابع حمایتی بیرونی مانند دریافت حمایتهای اجتماعی بسیار مهم می باشد)تریشمن،۱۹۸۰ ؛بامباردییر و دامیکو، ۱۹۹۱ ؛ به نقل از ابراهیمی و همکاران، ۱۳۸۱).اگرچه بیماریهای مزمن مانند ضایعات نخاعی، قطع عضو، ترکش ها و امواج بر جا مانده از انفجارات جنگی و… و پیامدهای آسیب زای آن از جمله افسردگی به عنوان شرایط فشارزا تلقی می شوند، لیکن این واکنش ها پیامدهای گریز ناپذیر این بیماریها نیستد بلکه بستگی به قدرت عوامل خنثی کننده شرایط فشارزا مانند دریافت حمایت های اجتماعی و توانایی راهبردهای مقایله با این شرایط فشارزا دارد) فرانک و همکاران، ۱۹۸۷ ؛ الیوت و همکاران،۱۹۹ ۱؛ به نقل ازابراهیمی و همکاران، ۱۳۸۱). هرچند بررسی هایی به صورت مقطعی بر روی گروه محدودی از جانبازان در این رابطه انجام گرفته از جمله پژوهش ابراهیمی و همکارانش(۱۳۸۱)، اما این در حالی است که ما در این پژوهش به بررسی آثار حمایت های اجتماعی و چگونگی استفاده از راهبردهای مقابله ای توسط جانبازان محترم هشت سال دفاع مقدس می پردازیم و به دنبال این هستیم که دریابیم آیا میزان حمایت اجتماعی و استفاده از شیوه های مقابله با استرس با میزان افسردگی در جانبازان رابطه دارد؟

۳-۱ اهمیت و ضرورت تحقیق

سلامت روان شرکت کنندگان در جنگ یک خطّ پژوهشی و مداخله ای در جهان است و سالیانه قسمت اعظم پژوهش ها را به خود اختصاص می دهد.چون که شیوع اختلالات روانشناختی در بین حادثه دیدگان در جنگ همیشه نگران کننده است.سعی و تلاش برای درک آسیب دیدگان روانشناختی ناشی از جنگ و کمک به آن ها نیازمند مداخلات روانشناسی و روانپزشکی و همایت اجتماعی است تا وضعیت سلامت آن ها بهبود و ارتقا حفظ گردد.

جنگ تحمیلی هشت ساله ضایعات و صدمات فیزیکی و عوارض نا مطلوب روانی و اجتماعی را نیز به آورده است که تا سالیان دراز ممکن است تداوم یابد. جنگ در واقع، یکی از عوامل تأثیر گذار بر میزان شیوع، زمان شروع و سیر اختلالات روانی و رفتاری به حساب می آید زیرا حضور در جنگ منجر به مواجه فرد با موقعیت های بی نهایت حادثه ساز و خطرناک می گردد. یکی از این اختلالات، اختلال استرس پس از حادثه است که به دنبال فشارها و آسیب های جنگ ایجاد شده و به میزان زیادی با شدت و وسعت این آسیب ها در ارتباط بوده و در عرض چند ماه پیشرفت می کند.

از آنجایی که اختلال استرس پس از سانحه یک اختلال بسیار مهمی است که می تواند کلیًت فرد را تحت تأثیر قرار داده و به تبع نه تنها افرادی ک مستقیماٌ درگیر جنگ بوده اند بلکه خانواده ی آن ها نیز بعد از جنگ به دلیل همان آثار روانی و اجتماعی ناشی از حضور در جنبه های جنگ نیز در معرض خطر قرار می گیرد به نحوی که این امر می تواند تأثیرات زیان باری برای آسایش روانی و اجتماعی دیگر اعضای خانواده شخص دچار مشکل شود.

بررسی پیوسته ی وضعیت روحی و روانی ، اجتماعی و اقتصادی جانبازان یکی از وظایف با اهمیت نهادهای حمایتی است . در این مسیر ، یافتن راهکارهایی برای حل و فصل مشکلات جانبازان و کاهش نگرانی‌های آنان ضروری است . فراهم کردن امکانات ورزشی و دیگر فعالیت‌های جمعی ، هنری ، فرهنگی و تفریحی نیز می‌تواند بر تقویت روحیه ی این عزیزان تاثیر قابل ملاحظه‌ای داشته باشد .

مطالعه ی پیوسته و انجام پژوهش‌های ادامه دار درباره ی وضعیت اجتماعی ، اقتصادی ، فرهنگی و آموزشی جانبازان و خانواده‌هایشان و مشکلاتی که با آن دست به گریبان هستند ، از دیگر کارهایی است که می‌تواند در این زمینه ، کشور ما را به نتایجی اندیشیده شده رهنمون شود و مقدمه‌ای برای برنامه‌ریزی‌های آتی آن باشد. انجام این تحقیق و پژوهش های مشابه می توانند به مسولین ذیربط نسبت به شناخت جانبازان و تأثیر حمایت اجتماعی در کاهش استرس و افسرودگی کمک نماید.

۴-۱ اهداف تحقیق

اهداف اصلی :

تعیین رابطه حمایت اجتماعی و شیوه های مقابله با استرس با میزان افسردگی در جانبازان هشت سال دفاع مقدس

اهداف فرعی:

بررسی اهمیت و تآثیر حمایت اجتماعی و شیوه های مقابله با استرس بر میزان افسردگی جانبازان.

کاهش میزان افسردگی در جانبازان از طریق افزایش اثر حمایتهای اجتماعی و استفاده صحیح از راهبردهای مقابله با استرس

۵-۱ فرضیه های تحقیق

فرضیه اصلی :

بین حمایت اجتماعی و شیوه های مقابله با استرس با میزان افسردگی رابطه وجود دارد.

فرضیه های فرعی:

بین بعد شبکه حمایت اجتماعی با میزان افسردگی رابطه مستقیم وجود دارد.

بین بعد میزان رضایت مندی حمایت اجتماعی با میزان افسردگی رابطه مستقیم وجود دارد.

بین شیوه مقابله ای مسئله مدار با میزان افسردگی رابطه مستقیم وجود دارد.

بین شیوه مقابله ای هیجان مدار با میزان افسردگی رابطه مستقیم وجود دارد.

بین شیوه مقابله ای اجتنابی با میزان افسردگی رابطه مستقیم وجود دارد.

۶-۱ متغیرهای پژوهش

این پژوهش ، دارای متغیر مستقل و متغیر وابسته است. در ادامه در تعریف مختصری از هرکدام و متغیرها ارائه می گردد.

متغیر مستقل : حمایت اجتماعی و شیوه های مقابله با استرس

متغیر وابسته : افسردگی

۷-۱تعریف مفهومی و عملیاتی متغیرهای پژوهش

در ادامه تعاریف نظری و عملیاتی هر متغیر به تفکیک ارائه می گردد:

۱-۷-۱تعریف نظری:

حمایت اجتماعی: یک شبکه اجتماعی است که برای افراد منابع روان شناختی و محسوسی را فراهم می کند تا بتوانند با شرایط استرس زای زندگی ومشکلات روزانه کنار بیایند . به طور معمول حمایت اجتماعی سه نوع دارد : وسیله ای ، اطلاعاتی واحساسی .حمایت وسیله ای شامل منابع مادی مانند غذا و پول می شود؛ حمایت اطلاعاتی شامل فر اهم آوردن اطلاعات و یا پیشنهادات است و فرد را قادر می سازد تا با مشکلات وسختی ها کنار بیاید و حمایت احساسی دربرگیرنده عشق ورزیدن، اهمیت دادن و درک طرف مقابل است(کوهن، ۲۰۰۴).

شیوه های مقابله با استرس :راهبردهای مقابله ای به منزله تلاشهای رفتاری و روانشناختی، جهت مهار فشارها و روبرو شدن با موقعیت های تنیدگی زا برای پیشگیری، نظم بخشی و فرونشاندن تنیدگی است(تری، ۱۹۹۴؛ به نقل از پناغی و همکاران، ۱۳۸۷).

افسردگی : نوعی بیماری اختلال خلق که گروهی از اختلالات بالینی می باشد و در آن شخص احساس تسلط از بین رفته و رنج و عذابی عظیم می کند و همراه با یکسری نشانه های تشخیصی بالینی است که حداقل چهار تا از علائم باید به مدت دو هفته بطول انجامد(DSM-IV؛ به نقل از کاپلان و سادوک، ۲۰۰۷).

۲-۷-۱ تعریف عملیاتی:

حمایت اجتماعی :منظور از حمایت اجتماعی نمره ای است که آزمودنی از پرسشنامه حمایت اجتماعی ساراسون و همکاران (SSQ) ۱۹۸۳ دریافت می کند. .این نمره، میزان حمایت اجتماعی دریافتی او را نشان می دهد که دامنه شدت آن از بسیار خشنود تا بسیار ناخشنود می باشد.

شیوه های مقابله با استرس :منظور از شیوه های مقابله ای نمره ای است که آزمودنی از پرسشنامه راهبردهای مقابله با استرس اندلر و پارکرCISS))1990دریافت می کند.این نمره، میزان استرس او را نشان می دهد که دامنه شدت آن از همیشه تا هرگز می باشد.

افسردگی : نمره ای که فرد جانباز در پاسخ به پرسشنامه زونگ می دهد .این نمره، میزان افسردگی او را نشان می دهد که دامنه شدت آن از هرگز یا به ندرت تا بیشتر اوقات ویا همیشه می باشد.

۸-۱قلمرو پژوهش

۱-۸-۱ قلمرو زمانی

قلمرو زمانی این پژوهش از دی ماه ۹۳ تا شهریورماه ۹۴ است.

۲-۸-۱ قلمرو مکانی

قلمرو مکانی این پژوهش، بنیاد شهید و ایثارگران استان گیلان می باشد.

۳-۸-۱ قلمرو موضوعی

متغیرهای این تحقیق حمایت اجتماعی،شیوه های مقابله با استرس و افسردگی است که در حوزه ی روانشناسی قرار دارند.

فصل دوم

پیشینه و ادبیات تحقیق

۲-۱پیش درآمد

سلامت یکی از ارکان اصلی توسعه پایدار و بخش لاینفک شکوفایی و ارتقای کیفیت زندگی است. به عبارت دیگر حفظ و ارتقای سطح سلامت پیشنیاز حرکت در راستای برنامه ریزی های اقتصادی و اجتماعی است. سلامت یکی از حقوق اساسی بشر است که مفهومی پویا دارد هر جامعه زمانی از پویایی و نشاط برخوردار است که شهروندان از سلامت جسمی ، روانی و اجتماعی مطلوب برخوردار باشند در این صورت است که جامعه می تواند پله های ترقی و تکامل را طی کند. جنگ به عنوان یک عامل فشار روانی شدید پیامدهای گسترده ی فردی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی دارد که در گستره ی نسل های متمادی تأثیرات چشمگیری بر روابط اعضای یک جامعه می گذارد. از عوارض هرجنگی بروز مشکلات جسمی، روانی و اجتماعی است که برای افرادی که به طور مستقیم و یا غیر مستقیم درگیر جنگ بوده اند به وجود می آید.معمولاٌ مشکلات جسمی منجر به بروز نقص عضو می گردد اما آسیب های روانی و اجتماعی تا مدت ها حتی پس از جنگ گریبان گیر آسیب دیدگان خواهد بود. فرد آسیب دیده نه تنها از نظر روانی دچار اختلال می گردد بلکه محیط و خانواده نیز به تأثیر از وی در معرض خطر قرار می گیرند. به طور کلی جنگ یکی از عوامل تأثیرگذار بر میزان شیوع، زمان شروع و سیر اختلالات روانی و رفتاری است. یکی از آثار منفی جنگ به جای ماندن جانبازان زیادی است. از مشکلات اجتماعی و اختلالات روانی، انزوا، تنهایی و عزت نفس پایین می باشد. حمایت اجتماعی افراد را قادر می سازد تا توانایی رویارویی با مشکلات زندگی روزمره و بحران های آن را داشته و به خوبی آن ها را سپری کنند. بنابراین پیوستن افراد به گروه ها و سازمان ها خود دلیلی برای نیاز انسان به حمایت اجتماعی است.

۲-۲حمایت اجتماعی

۲-۲-۱موضع گیری های نظری در خصوص حمایت اجتماعی

۲-۲-۳مفهوم حمایت اجتماعی

محققان مختلف حمایت اجتماعی را به طور متفاوتی تعریف کرده اند به عنوان مثال از نظر ساراسون و همکارانش[۱] حمایت اجتماعی به عنوان وجود و یا در دسترس بودن افرادی که ما می توانیم به آنها تکیه کنیم ، بیان می گردد.افرادی که آنها را به عنوان کسانی که مراقبمان هستند ، برای ما ارزش قائلند و ما را دوست دارند می شناسیم.

نظریه دلبستگی بالبی۱ به شدت روی این تفسیراز حمایت اجتماعی تکیه می کند و معتقد است که حمایت اجتماعی به عنوان شکلی از دلبستگی در اوایل زندگی در دسترس است. بنابر نظر بالبی ، کودکانی که متکی به خود می شوند یاد می گیرند که به عنوان حامی دیگران عمل کنند و در نتیجه آن، احتمال وقوع آسیب شناسی روانی در زندگی آینده شان کاهش می یابد.بابی همچنین عقیده داشت که دسترسی به حمایت اجتماعی ظرفیت،تحمل و غلبه بر ناکامی و چالش های حل مساله را تقویت می کند (ساراسون و همکاران ، ۱۹۸۲).

از سوی دیگر، هاگیهارا و همکارانش۲، حمایت اجتماعی را به عنوان تهیه وصول به اهداف عینی و غیر عینی ، خدمات و منافع (مانند تشویق و اطمینان) در زمینه روابط اطلاعاتی (مانند خانواده، دوستان، همکاران و رئیس) تعریف می کنند (ال ولوو،۲۰۰۷).

کوهن۳ نیز حمایت اجتماعی را مجموعه تمام روابطی می داند که احساس شخص را از اینکه کسانی که برای او مهم هستند و به او اهمیت می دهند، می سازد.حمایت اجتماعی معمولاً بر اساس دو ساختار تعریف می شود که شامل زندگی اجتماعی افراد ( مانند اعضای یک گروه ، وجود وابستگی های خانواده ) و فعالیت های روشن تری ( مانند حمایت عاطفی) است که آنها ممکن است انجام دهند ( آچینو ، ۲۰۰۶).

در تعریف دیگری ، حمایت اجتماعی به مراقبت ، محبت ، عزت ، تسلی و کمکی که سایر افراد یا گروه ها به فرد ارزانی می دارند گفته می شود که این حمایت را ممکن است منابع گوناگونی مانند همسر، خانواده،نامزد، اقوام،دوستان و همکاران، پزشک یا سازمان های اجتماعی به عمل آورند. بنا به سیدنی کاب۴ ، کسانی که از حمایت اجتماعی برخوردارند احساس می کنند کسی دوستشان دارد و به آنها اهمیت داده می شود، دیگران آنها را افرادی محترم ، با عزت و با ارزش به شمار می آورند و خود را بخشی از شبکه های اجتماعی مانند خانواده یا

سازمان اجتماعی می دانند که می تواند منبع کمک های مادی و معنوی و خدمات دو جانبه در هنگام نیاز باشد (سارافینو ، ۱۳۸۷).

[۲]

۴-۲-۲اجزای حمایت اجتماعی

حمایت اجتماعی ، ساختاری پیچیده و شامل حداقل ۳ جزء است : طرح حمایت،ارتباطات حمایتی و مبادلات حمایتی.این عناصر ساختار حمایت اجتماعی انحصاراً دو طرفه نیستند؛ آنها به صورت دو سویه و مشترک بر روی یکدیگر در شیوه های مهمی تاثیر می گذارند برای مثال طرح های حمایتی از تاریخچه تبادلات حمایتی (یا غیر حمایتی) ناشی می شود،تبادلات حمایتی بالقوه در زمینه ای از ارتباطات حمایتی که احتمالاً اثرات مفید دارند رخ می دهد افرادی که از دیگران انتظار دارند حمایتی باشند به احتمال بیشتری نسبت به دیگران ، ارتباطات حمایتی را در زمینه اجتماعی به صورت جدی رشد می دهند (پرس و همکاران۱،۱۹۹۶).

۲-۲-۵ابعاد حمایت اجتماعی

حمایت اجتماعی به دو بعد تقسیم می شود که عبارتند از حمایت اجتماعی ساختاری و حمایت اجتماعی کارکردی. حمایت اجتماعی ساختاری : جنبه های ساختاری،به موقعیت فرد در ساختار اجتماعی اشاره دارد. به عنوان مثال ، مشارکت در سازمانهای اجتماعی ، حفظ ارتباطات اجتماعی و غوطه ور شدن در شبکه های اجتماعی نزدیک، چنین موقعیت های ساختاری ممکن است احتمال دسترسی به حمایت و منابع را افزایش دهد و عملکردی محافظ در برابر شرایط نا مطلوب زندگی فراهم نماید)شربورن و استوارت۲، ۱۹۹۱ به نقل از لی و همکاران۳ ، ۲۰۰۴).

۲-۲-۶انواع حمایت اجتماعی

محققان سعی کرده اند انواع حمایت اجتماعی را طبقه بندی کنند .آنان معتقدند که پنج نوع حمایت اجتماعی وجود دارد.

حمایت عاطفی : عبارت است از بیان عاطفه مثبت، درک همدلانه و تشویق ابراز احساسات از دریافت کننده حمایت است (شریورن و استوارت، ۱۹۹۱) که ابراز همدردی، توجه ، محبت و علاقه نسبت به فرد را شامل می شود. با توجه به این نوع حمایتی، افراد در زمان استرس، احساس آرامش ، اطمینان و به جایی تعلق داشتن می کنند

[۳]

(سارافینو۱، ۱۳۷۸). از جانب دیگر حمایت عاطفی ، ترویج احساس عزت نفس است که فرد را قادر به پذیرش و مقابله موثر با محدودیت های فردی و نتایج نامطلوبشان می کند(هالاهان و موس۲، ۱۹۹۷؛مک وی و همکاران۳، ۱۹۹۶ به نقل از لی و همکاران ، ۲۰۰۴).

حمایت ارزشی : این نوع حمایت از طریق ابراز احترام، تشویق ، موافقت با نظرها یا احساسات فرد و ارزیابی مثبت فرد در مقایسه با کسانی که وضعیتشان بدتر از اوست، صورت می گیرد و موجب افزایش احساس با ارزش بودن، لیاقت و اعتبار در فرد می شود.حمایت ارزشی، به ویژه در زمان ارزیابی استرس ، مفید واقع می شود (سارافینو، ۱۳۷۸).

حمایت اطلاعاتی: منظور از حمایت اطلاعاتی، مشورت اطلاعات ، راهنمایی یا بازخورد به فرد است (شربورن و استوارت، ۱۹۹۱ (.

حمایت عملی و مادی : شامل کمک های مستقیم به فرد است ، مانند انجام دادن کارهای خانه یا قرض دادن پول (سارافینو، ۱۳۷۸).

حمایت شبکه ای : این نوع حمایت به فرد احساس عضویت در گروهی با علائق و فعالیت های مشترک می دهد (سارافینو، ۱۳۷۸).

از نظر شربورن و استوارت (۱۹۹۱) به جای حمایت ارزشی و شبکه ای ، دو نوع دیگر از حمایت وجود دارد که عبارتند از تعامل اجتماعی مثبت که شامل وجود افرادی است که کارهای جالب انجام می دهند و حمایت مهربانانه که شامل بیان عشق و مهربانی از منبع حمایت است (کوهن و هابرمن ، ۱۹۸۳ به نقل از ساراسون وساراسون ، ۱۹۸۵) نیز حمایت اجتماعی ای که وابستگی ، عزت نفس ، ارزیابی و کمک های ملموس فراهم می کنند ، تمایز قائل شوند.

[۴]

۲-۲-۷مفهوم حمایت اجتماعی در نظریه های مختلف

۲-۲-۸دیدگاه استرس و مقابله

رویکرد استرس و مقابله معتقد است که حمایت با حفظ افراد از تاثیرات مضر استرس در ایجاد سلامتی دخیل است، این دیدگاه پر نفوذ ترین دیدگاه نظری درمورد حمایت اجتماعی است و معتقد استکه حمایت تاثیر حوادث پر استرس زندگی روی سلامتی را از طریق فعالیت های حمایتی دیگران و یا اعتقاد به وجود حمایت کاهش می دهد.

منظور از فعالیت های حمایتی، تفکری است که افزایش عملکرد مقابله ای را به دنبال دارد در حالی که درک حمایت موجود منجر به ارزیابی موقعیت های تهدید آمیز بالقوه به عنوان کم استرس می شود این دیدگاه ارتباط نزدیکی با تحقیقات و نظریات مربوط به استرس و مقابله دارد (لازاروس۱۹۹۶،۱؛ لازاروس و فولکمن۲، ۱۹۸۴؛ موس و بلینگز۳، ۱۹۸۲ به نقل از کوهن و همکاران۴ ، ۲۰۰۰ ).

بر طبق دیدگاه های فعالیت های حمایتی، هریک از رویدادهای پر استرس، باعث ایجاد خواسته ها و تقاضا های خاصی از افراد متاثر می شود به عنوان مثال ممکن است داشتن افرادی که در زمان از دست دادن موقت شغلتان به شما کمک مالی می کنند مفید باشد ولی در زمانی که شما با مرگ یک دوست مواجهه می شوید ، مفید نباشند. بر طبق مفهوم ارزیابی، حایت اجتماعی می تواند از افراد در برابر اثرات مضر استرس ها با هدایت آنها به جهتی که موقعیت های پر استرس را کمتر به صورت منفی ارزیابی کنند حمایت کنند (کوهن و همکاران ، ۲۰۰۰).

۲-۲-۹دیدگاه تعبیر اجتماعی

شناخت اجتماعی و تعاملات نمادی ، دیدگاهی جایگزین از حمایت اجتماعی فراهم می کند. تعبیر اجتماعی به این فرض بر می گردد که ادراک مردم از جهان ، واقعیت نهایی را منعکس نمی کند و به جای آن مردم نظریه ها و مفاهیمی در مورد جهان می سازند که زمینه اجتماعی شان را منعکس می کند (دوی۵، ۱۹۱۷ به نقل از کوهن و همکاران ، ۲۰۰۰).

[۵]

طبق این دیگاه، ممکن است عقیده مشترکی در همه افراد و گروه ها در مورد اینکه چگونه رفتارهای حمایتی شکل

می گیرند وجود نداشته باشد و همچنین خود و جهان اجتماعی بر طبق این دیدگاه به طر جدا ناپذیری به یکدیگر وابسته اند . به عبارت دیگر تجربه خود به طور گسترده ای انعکاس از این مساله است که چگونه یک فرد توسط دیگران دیده می شود. (مید۱، ۱۹۴۳ به نقل از کوهن و همکاران ، ۲۰۰۰).

این دیدگاه حمایت اجتماعی ، از نظریه های شناخت اجتماعی شخصیت و آسیب شناسی روانی گرفته شده است . دیدگاه شناخت اجتماعی از حمایت اجتماعی ، به ادراک حمایت مربوط می شود. فرضیه اساسی این است که وقتی فرد اعتقاد پایداری در مورد حمایت دیگران را تقویت می کند ، تفکرات همیشگی در مورد حمایت اجتماعی ، تناسب اعتقادات موجود را کم می کند (بالدوین۲، ۱۹۹۲؛ مانکوسکی و وبر۳، ۱۹۹۷؛ پیر و همکاران۴ ، ۱۹۹۷ به نقل از کوهن و همکاران ، ۲۰۰۰). هرچند ویژگی های عینی جهان اجتماعی روی ادراک حمایت تاثیر دارد ، حمایت ادراک شده بیشتر تحت تاثیر گیرنده حمایت و درک ویژگی های شخصیتی حمایت گر نسبت به حمایت واقعی دریافت شده است (لاکی و همکاران۵ ، ۱۹۹۶).

مفهوم جدید دیگری از تفکر تعبیر اجتماعی ، تعاملات نمادین است . فرضیه اساسی دیدگاه تعاملات نمادین در مورد حمایت اجتماعی این است که تنظیم تعاملات اجتماعی بیشتر از تهیه فی نفسه حمایت ، مسئول حفظ سلامتی است (توتیس۶، ۱۹۸۵).

به طور کلی ، رویکرد تعبیر اجتماعی معتقد است که حمایت به طور مستقیم با افزایش عزت نفس و خود تنظیمی صرف نظر از وجود استرس روی سلامتی تاثیر می گذارد (کوهن و همکاران ، ۲۰۰۰).

[۶]

۲-۲-۱۰دیدگاه روابط

این دیدگاه حمایت را به عنوان بخش کلی تری از روابط ، مفهوم سازی می کند . این رویکرد فرضیاتی را شامل می

شود که حمایت اجتماعی را به فرآیندها و کیفیت روابط دیگران نسبت می دهد . این روابط کیفی هیچ یک از کمک های واقعی در طول زمان استرس و یا اعتقادات مربوط به حمایت اجتماعی را به خودی خود منعکس نمی کنند . یک احتمال این است که شناخت های ما در مورد محیط اجتماعی مان قویاً به هم وابسته و دارای اشتراکند (کوهن و همکاران ، ۲۰۰۰).

۳-۲ شیوه های مقابله با استرس

در فرهنگ آکسفورد، فشار روانی به اوایل قرن ۱۴ بر می گردد که معانی مختلفی برای آن به کار رفته است، این اصطلاح به معنای در آغوش گرفتن، فشردن و باز فشردن گرفته شده ۱، رفتارهایی که با احساسات متضاد همراه است.تعریف انجمن پزشکی آمریکا از فشار روانی عبارت است از هرنوع مداخله که مزاحم سلامت روان و جسمانی فرد باشد (اینلندر و موران۲ ، ۱۳۷۸).

(هانس سلیه ، ۱۹۷۶) در زمینه استرس بیشترین پژوهش را انجام داد.به همین دلیل او را « پدر فشار روانی» نامیده اند. او اولین کسی است که استرس را این گونه تعریف کرد ، استرس پاسخ غیر اختصاصی بدن انسان است به هرنیازی که دارد. این پاسخ می تواند به شکلهای گوناگونی مانند سفتی عضلات، اضطراب، افزایش ضربان قلب و فشار خون ، تنفس سطحی ، سرگیجه و یا شادابی نمود پیدا کند (قاسم زاده، ۱۳۷۶).

بنابراین طبق نظر سلیه، هرگاه فردی برای مدت زمان طولانی انگیختگی فیزیولوژیکی (ضربان تند قلب، افزایش و تپش عضلانی و…) را تجربه کند، بدن وی دچار فشار روانی می شود (ریو ، ۱۹۹۲).

فشار روانی رابطه معین بین شخص و محیط است که به وسیله شخص به عنوان عامل فشار یا فراتر از منابع خطر زا برای سلامتی او می شود.

[۷]

مفهوم فشار روانی به عنوان محرک است زیرا افراد به محرک های یکسان به شیوه های متفاوت پاسخ می دهند.همچنین فشار روانی به عنوان پاسخ فیزیولوژیک نمی باشد زیرا بسیاری از وقایع زندگی مثل ورزش و عاشق شدن منجر به تشدید انگیختگی فیزیولوژیک فرد می گرددحال آنکه فشار روانی نیستند ( لازاروس و فولکمن، ۱۶۸۴).

ماهیت فشار روانی تغییر و فرایند است که بین رویارویی با یک عامل استرس زای بالقوه و واکنش های نهایی مشخص به آن فعالیت های شناختی بسیاری ادارک ، یادگیری، حافظه، قضاوت میانجی می شود (ریو ، ۱۹۹۲).فشار روانی را در واقع محرکی که لازم است فرد با آن سازگار شود می داند (توماس هولمز۱،۱۹۷۹).بنابر این دیدگاه ، فشار روانی به عنوان یک محرک در نظر گرفته می شود که از خارج بر فرد تحمیل می شود (گنجی ، ۱۳۷۹).

در برخی از دیدگاه ها ، فشار روانی را نه به عنوان یک محرک و نه به عنوان پاسخ فیزیولوژیک ، بلکه آن را شبکه وسیعی از عوامل چون محرک- پاسخ و ویژگی های فردی و ارزیابی ها و سبک های سازشی در نظر می گیرند که با یکدیگر ارتباط تعاملی دارند (استورا ۲،۱۹۹۸).

بنابراین بهتر است فشار روانی را یک سازه در نظر بگیریم بدین معنی که فشار روانی را آمیزه ای از جند عنصر بدانیم که با هم در تعامل هستند (منشی، ۱۳۷۶).

استرس را فشارعصبی هم ترجمه کرده اند که این اصطلاح هم معادل استرس نیست، زیرا استرس از فشار ناشی می شود و خود فشار نیست اگر چه به زعم دو نفر از محققان به نام های (مورهد ، گریفین )۱ با اندک اغماضی می توان استرس را همان فشار عصبی معنا کرد و آن را عکس العملی دانست که انسان در مقابل محرک های ناسازگار از خود بروز می دهد و در این پژوهش هم این معادل به کار رفته است . مقوله استرس و راهبردهای مقابله با آن از جمله نخستین موضوعاتی است که در پنجاه سال اخیر به طور تجربی مورد کاوش قرار گرفته و همین امر باعث شده که

[۸]

تحقیقات متعددی در مورد چگونگی مقابله با آن صورت گیرد.گفته می شود که زیر بنای درصد قابل توجهی از بیماری های جسمی و پریشانی های روانی ، تحل فشار روانی و ناتوانی فرد برای مقابله با آن است.نتایج تحقیقات نشان داده است زمانی که بعد از ملاحظه یعنی توجه نسبت به رفاه و برقراری روابط دوستانه با آن ، در مدیریت یک سازمان ضعیف است ، درصد بیشتری از افراد گرفتار استرس و هیجان منفی می شوند (استلتر و نومروف۱، ۱۹۸۶) . واژه استرس را به راحتی به کار می بریم در حالیکه شناخت بسیار ناچیزی از آن داریم . استرس چیز مبهمی است و تعاریف کامل و دقیقی ندارد. اما همه مردم می دانند که دچار استرس شده اند. با این اوصاف استرس چیست؟

استرس پدیده تازه ای نیست،در طول تاریخ بشر وجود داشته و به صورت های مختلفی بر انسان عارض شده که از جمله نگرانی از بلایای طبیعی ، جنگ ها، قتل عام ها ،ستمکاری حکام جابر و انقلاب های صنعتی و به دلیل تحولات عمیق اجتماعی ، اقتصادی ، فرهنگی ، سیاسی ناشی از آندر کلیه جوامع و ضرورت تطابق مداوم با شرایط جدید و در عین حال در تحول و تغییر، استرس، دامنه، شدت و وسعت بیشتر می گرفت به طوری که می توان آن را فرزند نا خلف انقلاب صنعتی و جنگ ( یک قتل بی صدا) نام نهاد.

حقیقت این است که استرس بخش طبیعی و عادی از زندگی است. تلاش برای رهایی از آن به طور کامل، باعث

می شود که زندگی برایمان یکنواخت و خسته کننده شود.از سوی دیگر، اگر بیش از حد در معرض استرس قرار بگیرید،سلامت جسمی و شادابی روحی شما به خطر می افتد. استرس بر سلامت جسم و روان فرد تاثیر می گذارد و انرژی های او را هدر داده و باطل می سازد.

امروزه مردم اغلب کلمه استرس را به صورت موضوعی متداول و یا به شکل بیماری اپیدمی به کار می برند و این کلمه مدت ها است که در ادبیات محاوره ای جا باز کرده و به همان گونه که از کار، غذا،مسکن، مسافرت، تحصیل و … صحبت می کنیم ، از استرس هم صحبت می کنیم (محمدیان، ۱۳۸۳).

استرس اصطلاحی مبهم و پیچیده است به طوری که بسیاری از محققان ، استرس را اصطلاحی دشوار و پر زحمت دانسته اند (کامل، ۱۹۸۳). استرس با این که اصطلاحی شناخته شده و آشنا است ولی تعارف متعددی از آن ارائه گردیده است. [۹]

سلیه (۱۹۸۰) در این زمینه به کسانی که در مورد استرس نوشتن را آغاز کرده اند، توصیه می کنند که به دنبال تعاریف همگانی که همه روی آن اشتراک نظر داشته باشند نگردند.آنها یادآور می شوند که در مورد تعریف این اصطلاح توافقی وجود ندارد(وینوهوس و مارسیلی۱ ، ۱۹۸۸). با این حال محققان زیادی سعی کرده اند که تعریفی از استرس را به عنوان پدیده قرن بیستم ارائه دهند. استرس از نظر لغوی از کلمه لاتین استرنجر به مفهوم به هم رفتن، قبضه شدن و… گرفته شده است. در زبان فارسی، معادل تکان عصبی ، فشار روانی ، تنیدگی ، نگرانی و … بر آن عنوان شده است ( فخیمی و فرزاد ، ۱۳۸۱).

با تمام جنبه های منفی که در فرهنگ عامه برای استرس وجود دارد ، معهذا این پدیده دارای جنبه های مثبت نیز هست.استرس منفی موجب اختلالات و بروز نشانه ها و پیامد های منفی خواهد شد. استرس بر انسان ها هم اثر مثبت و هم اثر منفی می گذارد.لذا همه استرس ها منفی و زیان بار نیستند. اثر مثبت یعنی اینکه استرس در حد طبیعی انگیزه، عملکرد و کارایی را ارتقاء می دهد و باعث حفظ سلامتی می شود. به عبارت دیگر استرس برای زندگی انسان ها لازم و مفید است ولی میزان آن اهمیت دارد. اگر میزان استرس زیاد باشد و یا به صورت مزمن در آید منفی است و باعث بروز اختلالات و نشانه های منفی متعددی می شود ولی اگر استرس در حد مطلوب و طبیعی بروز کند مفید و مثمر ثمر خواهد بود لذا می توان به سه نوع استرس اشاره کرد:

یوسترس یا استرس مثبت و خوب : این نوع استرس به افراد جنب و جوش می دهد و عملکرد آنها را بهبود می بخشد. این نوع استرس زمانی است که فرد به میزان مناسبی تحت فشار قرار می گیرد و به عملکرد بهینه دست پیدا می کند (کوپر ۲، ۱۹۹۶).

استرس خوب است که در فر

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 11:14:00 ب.ظ ]




دانشآموزان اطلاعات را روی کاغ به قصد نشان دادن به معلم مکتوب میکنند و یا اطلاعات مکتوب را روی دیوار مدرسه برای مشاهده دیگران نصب میکنند.

( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

مقالات، روزنامهها و نوشته کتابها منبع دانش هستند .
متون درسی تنظیم شده است .
دانشآموزان انتخاب محدودی در گزینش منبع دارند .
اهداف کاربردی فناوری معلوم نیست و یا دارای انسجام نیست .
تولیدات فکری مثل گزارشها روی کاغذ نوشته و تمام میشوند.
۱۰-گزارش ها متونی را تشکیل میدهند که پیوندی با تولیدکنندگان آنها ندارند.
دانشآموزان گزارشهای خود را از یکدیگر پنهان میکنند و تنها به معلم اجازه خواندن آن را می دهند.
متنها به خانه آورده میشوند و والدین و دیگران به طور فردی در آن سهیم میشوند.
دانش فقط به یک صورت ارائه می شود.
دانش به صورت خطی ارائه می شود.
دانشآموز در سنین پایین از فناوری استفاده نمیکنند آمادگی استفاده از ابزارهای الکترونیکی را ندارند.
۲-۳-۲ – الگوهای نوین تدریس
در قرن بیست ویکم با خواست روبه رشد و فزاینده کیفیتگرایی، در آموزش وپرورش روبه رو هستیم به همین دلیل به رغم توسعه کمی آموزش رسمی در چند دهه اخیر انتقاداتی بر جنبه های کیفی تعلیم و تربیت وارد آمده است، برخی از این انتقادات دلالت بر وجود دانشآموزان بیانگیزه، فارغ التحصیلان بیعلم معلمان فاقد خلاقیت دارند حتی دانش آموزان سطح بالاتر تحصیلی درحال گذر از مسیر از پیش تعیین شده هستند و در جریان یادگیری فعالیت و تحرک ندارند(اطیایی،۱۳۸۴) از سوی دیگر شرکت نکردن دانش آموزان به طور کامل در فعالیتهای یادگیری به آن معنی است که آنها در جریان یادگیری درگیر نشده اند(آقازاده،۱۳۸۱)
بسیاری از نظریه پردازان معتقدند که در یادگیری دانش آموز باید فعال باشد روسو معتقد است نباید هر چیزی را به صورت آماده در اختیار دانشآموز قرار داد. بلکه او باید نیاز به تلاش را در خود احساس کند.(آرمند،۱۳۷۱)
اصولا برای اجرای هر برنامه آموزشی لازم است که ابتدا چهارچوب و خط مشی کلی فعالیتها مشخص شود سپس روش های اجرا و وسایل و امکانات مورد نیازی برای فعالیت و تحقق هدفهای آموزش تعیین و انتخاب گردند تدریس و یادگیری فعال شامل استفاده از استراتژیها است که زمینه ساز فرصت هایی برای فعالیت و عمل است. تدریس و یادگیری فعال اشاره دارد به فرصتهایی برای ارتباط بین معلم و شاگرد و ارتباط بین خود دانشآموزان با یکدیگر و ارتباط بین دانشآموزان و مواد درسی و دیسیپلینهای آکادمیک. برونر معتقد است که دانستنی ها را نباید به صورت مستقیم در اختیار دانش آموزان قرار داد بلکه باید آنها را با مسئله روبهرو کردن تا خودشان به کشف روابط میان مورد راه حل های آن اقدام کنند.(کدیور ،۱۳۷۲) .
۲-۳-۳- رویکردهای نو در تدریس _ یادگیری
با تحول علم و فناوری و پیدایش نظریههای جدید در یادگیری، رویکردهای جدیدی نسبت به علم و روش های آموختن علوم مطرح شده است. امروزه بیشتر دانشمندان در تعریف علم به مطالعه پدیده ها از طریق مشاهدات معتبر و قابل اطمینان و، تحلیل مشاهدات و تفکر درباره یافتهها و ساختن نظریههایی بر اساس توجیه آنچه مشاهده وتحلیل شده است با هم توافق دارند و بر خلاف گذشته آن را به دو بخش عمده تقسیم میکنند : معرفت علمی و فرایند علمی. معرفت علمی عبارت است از مجموعه ای از اطلاعات و یافته های منظم و منسجم، مانند حقایق، مفاهیم، اصول، قواعد، نظریهها و مفاهیم کلی مربوط به یکی از رشته های علمی(گانیه ،۱۹۸۵)، فرایند علمی نیز شامل روش علمی و نگرش علمی مربوط به آن است. روش علمی مجموعهای از فنون، مهارتها، شیوه های بررسی و در کل فعالیتهای است که دانشمندان در تولید دانش جدید و بررسی درستی و یا نادرستی دانش موجود از آنها استفاده میکنند، مهارتها و شیوهایی مانند فرضیه سازی و پیشبینی، طراحی تحقیق، کاربرد ابزار، جمعآوری داده ها و تجزیه و تحلیل یافتهها (ماتیوز ،۱۹۹۴). نگرشهای علمی بهعواطفواحساسات درونی دانشمندان نسبت به معارف بشری مربوط میشود که در آن داشتن گرایش مثبت نسبت به علم، رعایت صداقت در جمعآوری اطلاعات و تجزیه و تحلیل آنها، تشخیص خطاها و نارساییها، توجه به اصل تغییرپذیری در علم و انعطاف پذیری در برخورد با حقایق نقش مهمی را ایفا میکند(ماتیو، ۱۹۹۹) نظامهای آموزشی برای بهبود بخشی فعالیتهای مدارس به استانداردها منابعی نیاز دارند که بتنهایی کافی نیستند. معلمان به آگاهی و ادراک مطمئنتری از آنچه تدریس میکنند نیاز دارند (ماتیوز،۱۹۹۴ ) به نظر برونر نظامهای آموزشی به جنبشی نیاز دارند که در آن دقیقا با الزام عمیقتری مشخص شده باشد که به کجا میروند و در آینده به چه نوع انسانهای تربیت شدهای نیاز دارند. در این صورت که متخصصان تعلیم و تربیت میتوانند چهار چوب مشخصی را برای تحول یافتن تعلیم و تربیت تعیین کنند و تمام منابع و نیروی کارآمد و دلسوز را به کار بگیرند. او در بیان اینکه” هر موضوعی را میتوان به هر کودکی در هر سنی، به شکلی مشروع آموخت” روشدیگری را انتخاب میکند و میگوید : حیطه هایدانش به وجود نمیآیند، بلکه ساخته میشوند. هرحیطه از دانش را میتوان در سطوح وسیعی از انتزاع و پیچیدگی به وجود آورد(ماتیوز،۱۹۹۴،به نقلاز شعبانی)
در رویکرد جدید تدریس _ یادگیری دانشآموز هم یادگیرنده محسوب میشود و هم محصول یادگیری؛ یادگیرنده است زیرا دست کم در قسمتی از مطالعات خود دست به اکتشاف میزند. اکتشاف نه به این معنا که محتوای آموزشی را در ساخت شناختی خود جای دهد و وحدت بخشد، بدین معنا که توانایی انتقال دانش کسب شده در موقعیت جدید مساله را توسعه بخشیده وخود پنداری مثبت به عنوان حل کننده مستقل مساله را کسب کرده است. همچنین دانشآموز محصول یادگیری است؛ زیرا نه تنها مفاهیم اصلی و اصول و نظریههای جدید را فهمیده و به مطالعه پدیده های طبیعی واجتماعی بپردازد تا بتواند دلایل و شواهد را از تبلیغات، اطلاعات را از خیالبافی، حقایق را از افسانهها، واقعیت را از فریب و اغفال، نظریه را از عقیده، مشاهده را از استنتاج و باورکردنی را از باور نکردنی تمیز دهد. (ماتیوز،۱۹۹۴،به نقل ازشعبانی ،۱۳۸۶)
۲-۳- ۴- پرورش تفکر، رویکردی جدید در فرایند تدریس _ یادگیری
با تحول مبانی نظری و ماهیت علم، رویکردهای جدیدی در تعیین اهدا ف تربیتی وفرایندآموزش مطرح شده است. یکی از بارزترین رویکردها توجه بهتفکر جدید فرایند تدریس _ یادگیریاست. انیس، لیپمن و پاول ۱۹۸۹ معتقدند که تربیت انسانهای صاحب اندیشه باید نخستین هدف تعلیم و تربیت باشد. به نظر پاول محصول نهایی تعلیم و تربیت باید “ذهن کاوشگر” باشد. اندرسون،۱۹۹۷وهارت،۱۹۸۰ برنقش اساسی جستجوی معنا در شناخت تاکید میورزند و معتقدند دانشآموزان باید به طور فعال تلاش کنند، اطلاعات جدید را با دانسته قبلی خود وحدت بخشند وآنچه را مهم و با ارزش است استنباط و انتخاب کنند و به طور راهبردی درباره یادگیری خود بیندیشند. ارنبرگ، ۱۹۸۵) طراح چندین برنامه مهارت تفکر، برای تدریس تفکر در قالب نیازها و منافع فردی و اجتماعی برعقلانیت تاکید میکند و معتقد است وقتی که دانشآموزان فارغ التحصیل میشوند باید قادر باشند عوامل علمی و اخلاقی هوشمندانه را دنبال کنند و جامعه نیز حق دارد چنین انتظاراتی از اعضای خود داشته باشد. به نظر او این تولیدات، که تنها در سایه تفکر دانشآموزان به دست میآید، باید پایه و اساس برنامه ریزی تمام دروس قرار گیرد؛ زیرا هدف اصلی تعلیموتربیت انتقال دانش آموزان از دنیای خود محور مبتنی برتجربیات شخصی محدود و واقعیات محسوس بات حصیلشده، به دنیایی غنی تر انتزاعیتر است که ارزشها، بینشها و حقایق متعدد و گوناگون را در بردارد. متاسفانه به رغم ارائه نظریههای مختلف درباره ضرورت و تقویت تفکر، همچنان بین نظریه و عمل در این زمینه فاصله بسیاری وجود دارد.
بسیاری از صاحبنظران تربیتی معتقدند فقر تفکر دانشآموزان نتیجه حاکمیت روش های سنتی در مدارس است. (گودلد،۱۹۸۳؛سرانتیک،۱۹۸۱). تحقیقات انجام شده در این زمینه بیانگرآن است که هنوز بسیاری از معلمان بیشترین زمان کلاس خود را صرف ارائه مطالب یا طرح سوالهایی میکنند که صرفا جمعآوری مجدد حقایق ساده علمی را میطلبد و فقط یک درصد از زمان صرف شده در کلاس را به سوالهایی اختصاص میدهند که به پاسخ متفکرانه نیاز دارد(سرانتیک،۱۹۸۳). اغلب معلمان با دادن فرصت اندک برای پاسخگویی به سوالها، دانش آموزان را از ارائه نظرهای متفکرانه دلسرد میکنند.(راو،۱۹۷۴ ؛گال،۱۹۸۴).
(آیزنر،۱۹۸۳) در مقالهای تحت عنوان “نوع مدارسیکه نیاز داریم” مشکلات مدارس امروز را یادآور شده میگوید : در مدارس امروز فقط بر مهارتهای خواندن و نوشتن وحساب کردن تاکید میشود، در حالی که این مهارتها ذاتا دارای ارزش نیستند و در تعلیم و تربیت نهی از فضیلتند. مساله این نیست که دانشآموز میتواند بخواند، بلکه این استکه او چه و چگونه میخواند؟ ارزش مدارس در تربیت انسانهای فرهیخته نهفته است آیزنر معتقد است مدارس باید توانایی تفکر بویژه تفکر منطقی و خلاق دانشآموزان را در آنچه میبینند، میشنوند میخوانند پرورش دهند؛ آنچنان که بتوانند عقاید را از حقایق، سفسطه را از استدلال منطقی و شایستگی را از عدم شایستگی تشخیص دهند؛ بویژه در فرهنگهایی که از هر سو تحت تاثیر اطلاعات مختلف قرار دارند. دانشآموزان باید در مدارس بیاموزند که چگونه یادبگیرند، به عبارت بهتر باید بیاموزند که معمار آموزش و پرورش خود باشند.
دستیابی به چنین مهارتی به ممارست و تمرین در تجزیه و تحلیل مباحث نیاز دارد. در مدارس باید زمینه این کار برای دانشآموزان فراهم شود و فرصتهایی نیز در فرایند آموزش آیجاد شود تا در زمینه های مختلف آن به مباحثه ؛ مناظره و تعامل فکری بپردازند و این امر به پرورش استقلال آنان در تصمیمگیری استدلال و قضاوت میانجامد و آنان نحوه دفاع از قضاوت خود را میآموزند. انتقادگری، آنچنان که در هنر متداول است، باید در فرایند تعلیم وتربیت در نظر گرفته شود تا منطق و ارزیابی اندیشه ها جایگزین فن نگارش در کلاس درس شود نظریه های تدریس _ یادگیری در جهت دادن به فعالیتهای آموزشی تاثیر بسیاری دارند.معلمان و برنامهریزان درسی در چهارچوب نظریهها میتوانند به جهان تعلیم و تربیت از منظر خاصی بنگرند و بر جنبه های مختلف کلاس درس تاکید نمایند علاوه بر این، در قالب نظریهها میتوان عملکرد نظامهای آموزشی را تحلیل و ارزشیابی کرد(آیزنر،۱۹۸۳،بهنقلاز شعبانی ،۱۳۸۶)
۲-۳-۵- نظریه های همسو با رویکرد تدریس تفکر و حامی آن
که بر اساس آنها میتوان به تحلیل فعالیتهایی که منجر به تفکرمی شود پرداخت عبارتند از:
نظریههای شناختی
نظریههای فراشناختی
نظریههای ساختن گرایی
۲-۳-۵-الف : نظریه شناختی
روانشناسان شناختگرا، رفتار را وسیله یا سر نخی برای استنباط و استنتاج پدیده های شناختی یا آنچه در ذهن انسان میگذرد میدانند. آنان رفتار آشکار را موضوع اصلی علم روانشناسی به شمار نمیآورند، بلکه بیشتر به فرایند های ذهنی که به اعتقاد آنها رفتار ناشی از آنهاست توجه دارند، به سخن دیگر، شناخت گرایان راههایی را که فرد به شناسایی امور میپردازند بررسی و مطالعه میکنند، از اینرو، یادگیری را تغییرات حاصل در فرایندهای درونی ذهن میدانند، نه ایجاد تغییر در رفتار آشکار(شوئل، ۱۹۸۶). در نتیجه “شناخت”موضوع اصلی پژوهشهای شناخت گرایان است. شناخت به آن دسته از فرایندهای ذهنی اطلاق میشود که از طریق آنها اطلاعات دریافت شده از راه حواس، به روش های مختلف تغییر مییابد، به صورت رمز در میآید و در حافظه ذخیره میشود و در استفادهای بعدی بازیابی میگردد. ادراک، تخیل، یادآوری، بازشناسی، حل مساله و تفکر ازاصطلاحاتی است که به مراحل فرضی شناخت اشاره دارد(وول فولک، ۱۹۹۰). شناختگرایان معتقدند انسان از یک نظام درونی تصمیمگیری برخوردار است که رفتار او را کنترل میکند. آنان تقویت را منبع بازخورد تلقی میکنند، بازخوردی که پیامد تکرار رفتار به فرد خبر می دهد، به عبارت دیگر، تقویت تردید را کاهش میدهد و احساسی از درک و فهم و تسلط در فرد به وجود میآورد .
نظریه پردازان شناختی یادگیرندگان را در فرایند یادگیری پردازش کنندگان فعال اطلاعات تلقی میکنند. کسانی که تجربه میکنند؛ برای حلمساله به جستجوی اطلاعات میپردازند در ساختار ذهن خود آنچه را برای حل مساله جدید مفید تشخیص میدهند، به کار میگیرند، به جای اینکه به طور انفعالی تحت تاثیر محیط قرار گیرند، فعالانه انتخاب، تمرین، توجه و حتی چشم پوشی میکنند و همچنان که در پی تحقق هدفها هستند واکنشهای متعددی از خود نشان میدهند روانشناسان شناختی، موقعیت یادگیری ر عوامل مهم و موثر در فرایند یادگیری میدانند و بر نقش آموختههای قبلی در یادگیری تاکید دارند، زیرا معتقدند، آموختههای گذشته خط مشی یادگیریهای آینده را تعیین میکند(شوئل ،۱۹۸۶). نظریهپردازان شناختی ساختارهای مختلف شناختی و فرایندهایی را که آن ساختارها را به وجود میآورند یا تغییرمیدهند ، بررسی میکنند. دلواپسیهای آنان درباره ساختارها و فرایندها، همواره در عناوین مطالعاتشان منعکس شده است، عناوینی چون حافظه، ادراک، توجه، حل مساله، درک مطلب و مفهوم یادگیری. (وول فولک ،۱۹۹۰)
۲-۳-۵- ب: نظریه فراشناخت
فراشناخت : آنچنان کهروانشناسان مطرح کردهاند دانش درباره فعالیتهای تفکر و یادگیری و کنترل آنها (فلاول، ۱۹۷۶)، یا بررسی دانش فرد، فرایندهای شناختی، تولیدات، یا آنچه بدان مربوط است(مارزانو ودیگران ،۱۹۸۸) و درواقع نظارت فعال، هماهنگی و تنظیم منطقی فرایندهای شناختی در ارائه خدمات به بعضی از اهداف خاص یاعینی است. با چنین تعبیری دانشآموزان در فرایند حل مساله همیشه درگیر نوعی فراشناختی اند.(پاریز،لیپسون وویکسون،۱۹۸۳).
یاماگوچی ضمن تحلیل مفهوم فراشناخت ،آن را به دو مقوله تقسیم می کند :
دانش فراشناختی (شخص، وظیفه و راهبرد).
مهارتهای فراشناختی (نظارت ،کنترل و ارزشیابی ).
وی معتقداست دانش فراشناختی تفکر درباره تفکر است و با دیگر دانشها تفاوت دارد، اما براساس دیدگاه پاریز و وینگود فراشناخت دارای دو جنبه اصلی است.
دانش وکنترل خود : دانش و کنترل خود ، دارای سه عنصر تعهد، نگرش و توجه است.
دانش وکنترل فرایند : که دراین مبحث بر دو عنصر مهم تاکید کردهاند. الف : انواع دانش مهم در فراشناخت ب: کنترل اجرایی رفتار.
رویکرد فراشناختی نیز در تقویت و پرورش مهارتها و راهبردهای تفکر نقش اساسی دارد.ازدیدگاه فراشناخت دانش آموزان باید بر فرایندهای ذهنی خودنظارتی فعال داشته باشند و فعالیتهای ذهنی خود را تنظیم و بازسازی کنند. در تفکر فراشناختی دانش شرطیکه از عناصر مهم فراشناخت است، جزء اجزاء تفکر انتقادی در فرایند یاددهی _یادگیری قلمداد شده است.
۲-۳-۵- ج: نظریه ساختن گرایی
ساختن گرایی مفهومی استعاره گونه در مورد چگونگی فرایند یادگیری است که در سالهای اخیر توجه بسیاری از محققان تعلیم و تربیت را جلب کرده است. پایه های فلسفی ساختن گرای بر اصل خطاپذیری معرفت شناسی استوار است. براساس این نگرش تمام معرفتهای علمی به دلیل فقدان درستی و عدم درک و فهم به طور بالقوه خطاپذیرند (کوبرن،۱۹۹۴).
پوپر در نظریه”عقلانیت انتقادی” با ارائه معیار عقلانی ابطال پذیری به جای تایید پذیری برای بررسی صحت و سقم دانش یا معرفت علمی معیار تازهای را معرفی میکند. براساس این معیار معرفت علمی همواره ماهیت گمانهای دارد، به همین دلیل، هرگز نمیتوان درباره شناخت و معرفت علمی به شکل قطعی و جزمی با توجه به شواهد تجربی اظهار نظر کرد(به نقل ازمهرمحمدی،۱۳۷۸).
از مجموع آراء فلسفی در زمینه فلسفه علم چنین استنباط میشود که از نظرساختن گرایان “معرفت ساخته ذهن انسان است”. معرفت مجموعه ای از حقایق؛ مفاهیم یا قوانین مورد انتظار برای کشف نیست و پدیده ای نیست که خارج از فرد و مستقل از او وجود داشته باشد.
انسان سازنده دانش در فرایند تجربه است. معرفت انسان ساخته خود انسان است(زاهوریک، ۱۹۹۵) نظریه پردازان ساختن گرا برای استحکام پایه های نظری خود به روانشناسی شناختی استناد می کنند.
در رویکرد ساختنگرایی موقعیت یادگیری مهمترین عامل موثر در فرایند یادگیری است. طبق این نظریه مجریان برنامه های درسی باید موقعیتی را فراهم آورند که دانشآموزان در آن از طریق مباحثه استدلالی، که عمل تعامل و تحلیل را تسریع و تسهیل میکند، به تفکر انتقادی بپردازند. همچنین راهبردهای یادگیری مشارکتی وحل مساله مطلوبترین روش برای کسب معرفت علمی است. تاکید بر فرایند ساختار دانش به جای تولید مجدد آن، پرورش اعمال متفکرانه، آموزش و یادگیری مشارکتی، توجه به فراشناخت وخود تنظیمی و خود کنترلی دانشآموزان و یادگیری در محیط غنی و معتبر حل مساله همواره در مرکز ثقل رویکرد ساختن گرایی قراردارد.
به طورکلی در میان مجموعه فعالیتهایی که برای تعلیم و تربیت دانشآموزان انجام میشود بیشترین سهم در تدریس معلم در کلاس درس اختصاص مییابد.(شعبانی،۱۳۸۳) معتقدند چهار ویژگی خاصدر تعریف تدریس وجود دارد که عبارتنداز:
وجود تعامل بین معلم و شاگردان .

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 11:14:00 ب.ظ ]
 
مداحی های محرم