کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل


بهمن 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30      


 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



جستجو


 



مغناطیسی که حتی مخالفان را هم جذب می‌ کند

ایجاد فضای ذهنی (برای کالا یا محصول)

منبعی برای ایجاد ارزش‌افزوده

ایجاد تعهد در مصرف‌کننده

(یسعویی، حسین‌پور، ۱۳۸۹)
از میان تعاریف ارائه‌شده نمی‌توان گفت کدام‌یک بهتر و یا بدتر است. چون هر کدام از تعاریف از جنبه‌های مختلف به موضوع پرداخته‌اند. رویکرد‌هایی که هر محقق انتخاب کرده‌است، فقط یک تعریف نیست، بلکه درک کاملی از خصوصیات برند است. خصوصیات برند می‌تواند راهی برای درک استراتژیک برند نیز باشد(Wood, 2000).
۴-۱-۲-۲-مدیریت برند
هنر خلق و حفظ یک برند را مدیریت برند می‌نامند (برند، ۲۵:۱۳۸۷). برندها مانند محصولات چرخه عمر محدود ندارند و بنابراین در تئوری‌ها باید برای همیشه به بقای خود ادامه دهند. اما برای حصول چنین امری باید تدابیر آن به‌دقت کنترل و هدایت شود تا برند به رشد خود ادامه‌ دهد. مدیریت برند فرآیندی‌است که تمام فعالیت‌های برند را کنترل می‌کند و به بررسی راه‌های درک برند توسط مشتریان می‌پردازد. برای این کار ابتدا باید اهداف و موقعیت برند را برای تمایز هر چه بیشتر از رقبا به طور شفاف تعریف نمود تا بتوان بر ارزش‌های برند اضافه کرد (گسیلی و نادری، ۱۳۸۸).
در واقع مدیریت برند مفهومی بین مشتری و سازمان است و سعی در ایجاد تعادل و یکپارچه‌سازی بین آن دو را دارد. ایجاد تعادل بین بازار بیرون و امکانات داخلی سازمان و ادراک مشتری، از دیگر اهداف مدیریت برند است. مدیریت برند کاربرد تکنیک‌های بازاریابی برای یک محصول یا خدمت، خطوط تولید یا برند می‌باشد. بازاریابان، برند را به عنوان یک تعهد ضمنی می‌بینند که باید سطحی از کیفیت را که مردم از یک برند انتظار دارند، در خرید‌های حال و آینده آنان در مقابل محصولات و خدمات مشابه تامین نماید (وظیفه‌دوست و همکاران، ۱۳۸۹).
۵-۱-۲-۲-برندینگ[۴۹] (برندسازی)
برندینگ یا برندسازی فرآیندی‌است که طی آن، سازمان با افزودن سطح احساسی و عاطفی مرتبط با یک محصول یا خدمت سعی در ارتقاء ارزش‌ آن برای مشتریان و سایر ذینفعان دارد ( واژه‌نامه برند، ۴۹:۱۳۸۸). در واقع، برندینگ فرآیندی‌است که باعث ایجاد معنی و ارزش‌افزوده در محصول یا خدمت می‌شود و به‌طور گسترده بر ادراک، شخصیت فیزیکی و بالطبع تجربه استفاده از محصول و یا خدمت تاثیر می‌گذارد (گسیلی و نادری، ۱۳۸۸).
واژه‌نامه بین‌المللی بازاریابی نیز برندسازی را این‌گونه تعریف می‌کند: استفاده شرکت از تکنیک‌هایی خاص برای اینکه سازمان، محصول و یا خدمت خود را از دیگران قابل تشخیص سازد. یعنی سازمان چگونه هویت و کارکرد خود را در بازار بیان می‌کند(Yadin, 2002).
در تفکر امروزی بازاریابی، برندسازی فرایند شناسایی و متمایزساختن یک محصول یا خدمت و بنانهادن یکتایی و منحصربه‌فرد‌بودن آن است. برندسازی بخشی از فرایند حساس‌بودن به چگونگی درک مشتریان از محصول یا شرکت می‌باشد. اسکات بدوری[۵۰] نویسنده کتاب “دنیای جدید برند”، برندینگ را این‌گونه تعریف می‌کند: برندینگ به این مفهوم است که یک چیز عادی را به‌گونه‌ای بهبود دهیم تا ارزشمند‌تر و پرمعناتر شود (کاتلر و فورچ[۵۱]، ۱۱:۲۰۰۶).
۶-۱-۲-۲-چرخه عمر برند
برندها نیز درست به مانند انسانها در یک چرخه عمر حرکت می‌کنند. در برخی مراحل خاص، پتانسیل برندینگ به قدری ‌بالاست که می‌تواند محصول فیزیکی را که درصدد معرفی آن‌است تحت‌الشعاع قرار دهد. بسیاری از محققان چرخه عمر برند را مدل‌سازی کرده‌اند تا نشان دهند که یک برند چگونه در مراحل عمر خود رشد می‌کند. در اینجا به مدل گودیر[۵۲] اشاره می‌شود که زندگی برند را در یک فرایند ۶ مرحله‌ای توصیف کرده است.
مرحله نخست از چرخه عمر برند مرحله “بدون‌ نام” یا “بدون برند” است. محصولات تنها به عنوان جنس و متاع در معرض قرار می‌گیرند و تولیدکننده تلاش ناچیزی برای متمایزکردن محصول خود از سایرین انجام می‌دهد.
در مرحله دوم “برند به عنوان یک مرجع” عمل می‌کند. در اینجا برند یک نام برای مشخص‌کردن و تبلیغات در طول زمان است. نام به عنوان یک تضمین از کیفیت و یکنواختی محصول به شمار می‌رود.
مرحله سوم “برند به عنوان یک شخصیت” نام دارد. از آنجا که برندهای زیادی با فراهم‌آوردن مزیت‌های کارکردی یکسان شناخته می‌شوند، متمایزسازی دشوارتر می‌گردد. بنابراین برای برند یک شخصیت تعریف می‌شود که از طریق آن جذابیت احساسی و ارزش‌ها و معانی سمبولیک به برند اضافه می‌شوند.
مرحله چهارم “برند به عنوان یک نشانه” است. بعد از آن‌که برند با یک، یا تعداد اندکی، از معانی و ارزش‌های سمبولیک برای زمان زیادی پیوند خورد، خود به عنوان مترادفی از این معانی و ارزش‌ها تعریف و به یک نشانه برای مصرف‌کنندگان تبدیل می‌شود. برای مثال رولزرویس[۵۳] و رولکس[۵۴] نمادی از با‌کلاس‌بودن و موفقیت هستند.
مرحله پنجم “برند به عنوان شرکت” نام دارد. در این مرحله ارزش‌های برند به ورای محصول توسعه یافته‌اند تا تمامی جنبه‌های شرکت‌ را پوشش دهند. ارتباطات یکی‌شده در تمامی عملیات شرکت حالتی یکپارچه پیدا می‌کند، به‌نحوی که مشتریان، ذینفعان یا شرکای تجاری همگی تصویر واحدی از سازمان پیدا می‌کنند.
مرحله پایانی “برند به عنوان خط‌مشی” است. در این مرحله برند به جایگاهی فراتر از تجارت حرکت می‌کند و مسائل اجتماعی و سیاسی را نیز دربرمی‌گیرد.
در حقیقت، در مرحله برند به عنوان “شخصیت” است که بازاریابان شروع به معرفی معانی و ارزش‌های سمبولیک برای برندهایشان می‌کنند تا به آنها شخصیت مورد‌ نظرشان را القاء نمایند. آن ارزش‌ها و معانی که باارزش و خواستنی تلقی می‌شوند باید از همه نظر و به‌ خصوص در برنامه‌های تبلیغاتی و ترفیعی تقویت شوند. در طول زمان، برندهایی که شامل چنین ارزش‌ها و معانی سمبولیکی هستند می‌توانند بر اساس مجموع اداراکات و احساسات مصرف‌کننده نسبت به ویژگی‌های محصول و نحوه عملکرد آن مبنایی برای خلق ارزش برند به وجود آورند. این موضوع همچنین اهمیت نام برند و موقعیت آن را نشان می‌دهد و نیز بیان‌کننده آن دسته از باورها در ارتباط با شرکت است که با برند آن پیوند خورده است.
در مرحله شخصیت سازی برای برند، بازاریابان شروع به خلق ارزش‌ها و معانی سمبولیک می‌کنند تا شخصیت دلخواه را برای برند خود خلق کنند. بهتر است در ابتدا از سمبول‌های معدودی استفاده شود و در ادامه واکنش مصرف‌کنندگان نسبت به آنها ارزیابی گردد تا در مورد اینکه کدام ارزش‌ها و معانی باید به برند اضافه‌شده و کدام‌یک باید حذف شوند تصمیم‌گیری شود. آن ارزش‌هایی که از نظر مصرف‌کنندگان خوش‌آیند و مطلوب تلقی می‌شوند باید از طریق تبلیغات و برنامه‌های ترفیعی (مانند چاشنی‌های فروش، سمپل‌ها،بسته‌بندی و …) تقویت شوند.
مرحله “برند به عنوان شخصیت” دوره تغییر و تحول مهمی برای برندهاست، چرا که بسیاری از برندها به مرحله بعدی، یعنی تبدیل‌شدن به یک “نشانه” انتقال نمی‌یابند و دلیل آن می‌تواند این باشد که مصرف‌کنندگان با برند ارتباط برقرار نکرده یا آن را باور ندارند، بنابراین در رابطه خود با برند احساس عدم‌ هماهنگی می‌کنند.
بعد از رسیدن برند به مرحله نشانه ، یک تلاش مداوم و پایدار برای حفظ جایگاه آن کفایت می‌کند. با این حال بازاریابان باید مراقب برندهایرقیب که تلاش می‌کنند تا به این مرحله دست‌یابند باشند تا توسط آنها مغلوب نشوند. در چنین شرایطی بازاریابان باید برند را به جلو هدایت‌کرده و یا در مسیری متفاوت از رقبا با تداعیات سمبولیک جدید حرکت کنند. آنچه در این‌جا به چشم می‌خورد این‌است که جامعه دائما معانی تازه‌ای برای ارزش‌های سمبولیک خلق می‌کند، بنابراین نمی‌توان انتظار داشت نمادی که در سال ۱۹۸۰ معنای “قدرتمند‌بودن” و “باکلاس‌بودن” را تداعی می‌کرد در سال ۲۰۰۰ نیز همان معنی را داشته باشد. پس بازاریابان باید خود را بروز کرده و تصاویر مناسبی را برای تداعیات سمبولیک خود به‌ کار گیرند(Tsu Wee &Han Ming, 2003).
جدول ۲-۲ به طور خلاصه مراحل چرخه عمر برند گودیر را نشان می‌دهد:
جدول ۲-۲- مدل چرخه عمر برندگودبر

نوع برندینگ

مرحله

مشخصات

برندینگ کلاسیک
برندینگ پست‌مدرن

محصول بی نام

    • محصولات و کالاهای بسته‌بندی شده
  • تولیدکننده تلاش اندکی برای برندسازی و متمایز‌کردن کالای خود انجام می‌دهد
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[شنبه 1401-04-04] [ 10:45:00 ب.ظ ]




طرح تشکیل انجمن آثار ملی را هرتسفلد[۱۴] پیشنهاد کرد. این انجمن توسط محمدعلی فروغی در آذرماه سال ۱۳۰۴ در تهران بنیاد نهاده شد. تأسیس و گسترش مراکز تعلیم و تربیت جدید و گنجاندن دروسی با دورنمایه ایدئولوژی رسمی باستانگرایی در عداد همین تلاش قرار دارد. سمیح فارسون و مهرداد مشایخی در یک تحقیق مقایسه‌ای درباره پیام‌های عقیدتی ـ سیاسی کتاب‌های مدارس دوره پهلوی و جمهوری اسلامی، به نتایج قابل توجهی رسیده‌اند. موضوع پیام‌ها در دوره پهلوی، شامل سنت و اسطوره‌های ایران باستان، ایران قبل از اسلام، تمجید از شاه، تبلیغات مربوط به برنامه‌نوسازی در دوران شاه، وطن‌پرستی، ارزیابی نکات مثبت حکومت و پیام‌های ملی‌گرایانه می‌باشد (اتحاد، ۱۳۷۸، ص۷۴). تأسیس فرهنگستان انعکاس عمل سیاست ایران‌گرایی این دوره است. ضرورت ایجاد وحدت ملی و مقابله یا تشتت اجتماعی زمینه‌ ظهور چنین سازمانی را فراهم آورد.
در نزد متجددان وجود زبان‌ها و لهجه‌ها، اقوام مختلف مانع جدی نظام متمرکز و واحد ملی در ایران بود که امحای این زبان‌ها و لهجه‌ها در کنار ادغام بیولوژیک اقوام به زعم آنها خود سبب‌ساز وحدت ملی می‌شد. از سوی دیگر، از نظر آنان زبان قدیم مانع جدی تجدد مطلوب بود. مسئولیت یکپارچگی زبانی به عهده فرهنگستان بود و وجود زبان‌های قومی مطابق با سنت‌های دیرینه اقوام ایرانی در خور ضدیت با روح تجددخواهی قلمداد شد. به گونه‌ای که تجددخواهی این دوره چنین توجهات گذشته‌گرا را برنمی‌تافت. لذا سازمانی برای از بین بردن این خصلت‌های کهنه لازم بود. مجمع دیگری با عنوان «انجمن وضع لغات و اصطلاحات علمی» توسط عیسی صدیق اعلم و به شیوه دانشگاه‌های آمریکایی در سال ۱۳۱۱ ش تأسیس شد که تا سال ۱۳۱۹ ش (پنج سال بعد از تأسیس فرهنگستان) به امر وضع لغات فارسی اشتغال داشت که برخی از آن لغات به تصویب فرهنگستان رسید (ذاکر، ۱۳۸۶، ص۱۵۵). علی‌اصغر حکمت می‌گوید: فروغی در این زمینه از من خواست از روی اساسنامه آکادمی‌های اروپا اساسنامه‌ای برای تأسیس چیزی نظیر آن در ایران تهیه کنم (اتحاد، ۱۳۷۸، ص۷۰). عیسی صدیق نیز به تهیه اساسنامه‌ای ابتدایی به این منظور برای فروغی اشاره دارد و در پایان می‌افزاید که کمیسیونی به دستور فروغی با ریاست وزیر معارف و چند تن از استادان دانشگاه تشکیل شد اساسنامه مورد نظر فراهم آمد. این اساسنامه در ۲۶ اردیبهشت ۱۳۱۴ ش به تصویب هیأت دولت رسید و در پنجم خرداد همان سال برای اجرا به وزارت معارف ابلاغ شد (صدیق، ۱۳۵۵، ص۲۳۹). غلامعلی رعدی آذرخشی می‌گوید مواد اول و دوم این اساسنامه را که راهنما و الهام‌بخش فرهنگستان است خود فروغی نوشته است، دو ماده‌ای که اصول عقاید فروغی را درباره زبان‌ فارسی در بر دارد.

ماده اول ـ برای حفظ و توسعه و ترقی زبان فارسی انجمنی به نام «فرهنگستان ایران» تشکیل می‌شود.
ماده دوم ـ وظایف فرهنگستان به قرار ذیل است:
۱ـ ترتیب فرهنگ به قصد رد و قبول اصطلاحات در زبان فارسی.
۲ـ اختیار الفاظ و اصطلاحات هر رشته از رشته‌های زندگانی با سعی در اینکه حتی‌الامکان فارسی باشد.
۳ـ پیراستن زبان فارسی از الفاظ نامتناسب خارجی.
۴ـ تهیه دستور زبان و استخراج و تعیین قواعد برای وضع لغات فارسی و اخذ یا رد لغات خارجی.
۵ـ جمع‌ آوری الفاظ و اصطلاحات پیشه‌وران و صنعتگران.
۶ـ جمع‌ آوری لغات و اصطلاحات از کتب قدیم.
۷ـ جمع‌ آوری لغات و اصطلاحات و اشعار و امثال و قصص و نوادر و ترانه‌ها و آهنگ‌های ولایتی.
۸ـ جستجو و شناساندن کتب قدیم و تشویق به طبع و نشر آنها.
۹ـ هدایت افکار به حقیقت ادبیات و چگونگی نظم و نثر و اختیار آنچه از ادبیات گذشته پسندیده است و رد آنچه منحرف می‌باشد و راهنمایی برای آینده.
۱۰ـ تشویق شعرا و نویسندگان درایجاد شاهکارهای ادبی.
۱۱ـ تشویق دانشمندان به تألیف و ترجمه کتب سودمند به فارسی فصیح و مأنوس.
۱۲ـ مطالعه در اصطلاح خط فارسی (صافی، ۱۳۵۷، ص۱۲).
عیسی صدیق می‌نویسد: فرهنگستان در پیراستن زبان فارسی و جلوگیری از تعصبات افراطی و تسجیل اصطلاحات علمی و تعیین قواعد برای اخذ یا رد لغات خارجی و تهیه مقدمات تألیف فرهنگ و دستور زبان فارسی اقدامات مفیدی کرد و خدمات ارزنده‌ای انجام داد (صدیق، ۱۳۵۵، ص۳۵۴). اما احسان طبری معتقد است که فرهنگستان به جای پرداختن به کار پژوهش درست در علوم طبیعی و انسانی و تعیین معادل‌های مناسب برای مصطلحات علوم طبیعی و اجتماعی، به اموری پرداخت که فارسی به آن نیاز نداشت. یعنی مبارزه با واژه عربی و تیز کردن احساسات ضد عرب (طبری، ۱۳۵۶، ص۱۰۳). سازمان پرورش افکار نیز یکی از نهادهای ایجاد شده جهت هدایت و تربیت تجددخواهانه پهلوی اول بود.
در سال ۱۳۱۷ علاوه بر تأسیس هنرستان هنرپیشگی، تأسیس سازمان پیشاهنگی، شیر و خورشید سرخ ایران و کانون بانوان ایران، نسبت به ایجاد سازمان پرورش افکار نیز اهتمام ورزیده شد. این سازمان از نهادهای تأثیرگذار اجتماعی این دوره و دنباله نهاد فرهنگستان و در تکمیل آن و سایر نهادهای فرهنگی بود. الگوی عملی این تشکیلات سازمان‌های تبلیغاتی نازی‌های آلمان بود که تقریباً از یک دهه قبل جهت تبیین ایدئولوژی نازیسم و تقویت و اشاعه آن در سطح جامعه شکل گرفته بود. مأموریت ویژه سازمان پرورش افکار نیز تبلیغ آرمان‌های سیاسی رژیم پهلوی و در تعقیب آن شاه دوستی و حمایت‌های همه‌جانبه توده‌ای از دولت بود. قبلاً در سطح نازل‌تر «سازمان تنویر افکار عامه» در سال ۱۳۱۰ ش در آموزش و پرورش تأسیس یافت و همین مقاصد را در سطح مدارس و بین‌ جوانان دنبال نمود. حال بنا بود این امر در سطحی گسترده‌تر در میان سایر طبقات اجتماعی نیز راه یابد. یکی از سازمان‌هایی که از نظر راهنمایی افکار تا حدی با مفهوم ماده نهم اساسنامه فرهنگستان نزدیکی داشت، سازمان پرورش افکار بود، با این تفاوت که ماده نهم اساسنامه فرهنگستان هدایت افکار را به شناخت ارزش ادبیات ایران و تحولات وسیع آن می‌دانست و سازمان پرورش افکار می‌خواست افکار را به شناخت مسائل اجتماعی و سیاسی رهنمون شود (فصلنامه تحقیقاتی، ۱۳۷۵، ص۷۰). عیسی صدیق در اولین سخنرانی خود در سازمان پرورش افکار می‌گوید: اراده اعلیحضرت همایون شاهنشاه، مردم را وادار کرد کاری که در اروپا از قرن شانزدهم تا قرن بیستم در طی ۴۰۰ سال انجام شده در ظرف هیجده سال انجام دهد (صدیق، ۱۳۵۵، ص۳۰۶). نیروهای گرداننده سازمان پرورش افکار معمولاً از مدارس، دانشگاه‌ها، دانشسراها و مطبوعات بودند که به اهداف این سازمان باور مشترک داشتند. متین دفتری از حامیان جدی این سازمان در سخنرانی ۱۲ بهمن ۱۳۱۷ در این‌باره می‌گوید: دولت‌های امروز یعنی یک دولت بیدار و هوشیار نمی‌تواند نسبت به فرهنگ عمومی جامعه خویش بی‌علاقه و بی‌نظر باشد. در فرهنگ و افکار یک جامعه یک قوای مضر و یک قوای سودمند هست. دولت مکلف است که بر علیه آن قوای مضر مبارزه کند و قوای سودمند را تقویت کند تا در نتیجه‌ این مراقبت یک وجدان ملی و یک اراده قوی ملی و یک پرورش معنوی در جامعه به وجود بیاورد. خلاصه دولت‌ها مکلف هستند امروز در دنیا مراقب باشند تا تمام عواملی که موجب اختلال می شوند در یک جامعه، آن عوامل را براندازد و تمام عواملی که موجب وحدت فکری است تشویق کنند و تقویت کنند. در یک جامعه کافی نیست که فقط اصلاحات اجرا شود. از نظر وظیفه دولت، اجرای اصلاحات تنها کافی نیست بلکه بایستی بر مردم، به جامعه، یک تعلیماتی، یک افکاری داده شود که معنی اصلاحات را بفهمند. با اصلاحات آشنا شوند…وظیفه دولت‌ها در فرهنگ عمومی این است که سعی کنند قوای معنوی ملت، قوایی که در یک ملت هستند به هم کمک کنند… روی این افکار بوده… که این سازمان پرورش افکار به وجود بیاید. رل مهم سازمان پرورش افکار این است: مبارز معنوی برای تقویت روح ملت (فصلنامه تحقیقاتی، ۱۳۷۵، ص۷۲). دو نکته اساسی در سخنان دفتری برجسته است. اول اینکه بن مایه‌های ملی گرایانه وی در قالب ادبیاتی همچون «وجدان ملی»، «اراده قوی»، حکایت از آن دارد که این سازمان به دنبال ناسیونالیست شاه‌پرستانه و تقویت ملی‌گرایی است. دوم اینکه این سازمان باید تجدد را به مردم بفهماند. یعنی «مردم معنی اصلاحات را بفهمند با اصلاحات آشنا شوند» بنابراین هدف این سازمان را باید نهادینه کردن ناسیونالیسم و تجددخواهی دانست. چرا که روح حاکم بر دوران حاکمیت پهلوی اول نیز با این دو مسئله معنی و مفهوم می‌یابد. این سازمان مسئولیت رادیو، کتب درسی، نمایش، موسیقی و مطبوعات را برعهده داشته است. بر مبنای اساسنامه، سازمان مذکور مرکب از شش کمیسیون بود که به موازات هم و در ارتباط با رأس هرم سازمان به فعالیت‌های فرهنگی مبادرت می‌کردند. این کمیسیون‌ها عبارت بودند از: کمیسیون سخنرانی، کمیسیون رادیو، کمیسیون تدوین کتب درسی (کمیسیون کتب کلاسیک)، کمیسیون هنرپیشگی (کمیسیون نمایش)، کمیسیون موسیقی و کمیسیون مطبوعات. آنچه در تمام برنامه‌های کمیسیون‌ها به عنوان وظیفه کارکردی مطرح است، ایجاد روح ملی، تقویت افکار میهن‌پرستی و شاه‌دوستی و رویکرد غرب ستایانه نظام سیاسی، توجه به امور زنان و مشارکت اجتماعی آنهاست. حتی این وظیفه در اساسنامه کمیسیون موسیقی به چشم می‌خورد. همچنین برخی از عناوین درس آموزشگاه پرورش افکار (از مؤسسات اقماری سازمان پرورش افکار که وظیفه‌اش آموزش و تربیت نیروی مورد نیاز سازمان بود) به جز دروس عمومی از قبیل آئین سخنوری عبارت بودند از: پرورش افکار به وسیله تاریخ، شرح بزرگ‌ترین آثار ملی، مبارزه با خرافات و عقاید سخیف، خدمات ایران به عالم تمدن، اوضاع ایران مقارن با سوم اسفند ۱۲۹۹ ش، پیشرفت ایران در عصر پهلوی، ملیت و وحدت ملی، وظیفه و آرزوی ملی (ذاکر، ۱۳۸۶، ص۱۶۲ و ۱۶۳).
۲ـ۶ـ۳ـ تأسیس کانون بانوان
کانون بانوان از دیگر نهادهایی است که ناسیونالیست‌های تجددخواه و باستانگرا برای ایجاد تحول در حوزه زنان نسبت به تشکیل و پشتیبانی از آن اهتمام ویژه‌ای داشته‌اند. البته تحول در نگاه به زن از سال‌های منتهی به مشروطه در بین روشنفکران شروع شده بود. اما از بین همه نقدهایی که به حوزه زنان داشتند، مسئله حجاب را عامل هژمون بر ابعاد دیگر زن ایرانی و عامل بدبختی وی معرفی می‌کردند. میرزاآقاخان کرمانی، زنان ایرانی را «مردگان زنده» می‌نامید و میرزا فتحعلی آخوندزاده آنان را «خفیف و بی‌وقار» معرفی می‌کرد. اگر در زمان مشروطه بر آزادی زن در عرصه نشریات و نظر تأکید می‌شد، در عصر پهلوی اول قرائت خاص و اجباری از زن ایرانی ارائه می‌شد و حاکمیت، تصویر مدنظر از زن ایرانی را با قوه قهریه به نمایش عمومی می‌کشاند. در دوره پهلوی اول فقط با هویت زن مسلمان مخالفت نمی‌شد بلکه زنان دیگری نیز بودند که نه گرایشات دینی داشتند و نه گرایشات ناسیونالیستی، بنابراین فقط بی‌حجابی زنان هدف حاکمیت نبود بلکه باید قرائت پهلویسم از زن ایرانی عیناً اجرا می‌شد به همین دلیل انجمن‌های زنان تعطیل اعلام شد و بسیاری از مخالفان مستقل زنان تبعید شده یا به زندان افتادند. نشریه‌هایی چون «انجمن نسوان وطن‌خواه»، «پیام سعادت زنان در رشت»، «بیداری زنان»، «زنان ایران»، «عالم نسوان» و سایر نشریات مستقل تعطیل شدند و گردانندگان آن تبعید و به زندان افتادند (پایدار، ۱۹۹۶، ص۱۰۲). در یکی از آخرین اقداماتی که به همت زنان مستقل صورت گرفت، کنگره‌ای با عنوان کنگره زنان مشرقی در تهران در سال ۱۳۱۱ برای تحلیل از محترم اسکندری بنیانگذار انجمن نسوان وطن‌خواه ترتیب داده شد. در این کنفرانس، ایران ارانی سوسیالیست، در نطقی نه فقط به نقد سیاست‌های سرکوبگرانه رژیم بلکه به انتقاد از سیاست احزاب سوسیالیست و کمونیست پرداخت. او اظهار داشت که «آزادی زنان فقط با همت خود زنان» به دست می‌آید و این فقط زمانی ممکن است که زنان استقلال اقتصادی را از طریق مشارکت در تولید حاصل کنند. ارانی در قسمتی از نطق خود از ایدئولوژی خانه‌نشینی ناسیونالیسم انتقادکرد، «برخی می‌گویند کار زن در خانه بودن است، این درست است اما خانه‌ دیگر چهاردیواری محل سکونت خانواده نیست، امروز جهان، خانه زنان است و نقش او شرکت در امور جهانی است» (صادقی، ۱۳۸۴، ص۵۷). لذا مشخص می‌شود که غیرمذهبی‌ها هم سیاست ناسیونالیست‌ها در حوزه زنان را بر نمی‌تابند، چرا که حکومت زنان را در حوزه قدرت و مسئولیت‌های اجتماعی ـ حاکمیتی وارد نمی‌کند، فقط تمایل دارد زن به شکل و تمایل زن غربی ظاهر شود تا نماد تجدد در ایران دیده شود. به نظر می‌رسید که مسئله تجددخواهی در بین زنان و مردان معتقد به گفتمان پهلوی اول مشترک بود، اما زنان کمتر به باستان و اسطوره‌های آن اقبال نشان می‌دادند. آنان مبتنی بر خصایص زنانه، همان زرق و برق فرهنگ غرب که در هیبت تجدد ظاهر می‌شد را می‌پسندند و برایشان مهم نبود که جاماسب کیست و رستم چه کرده است. شاید دلیل اینکه پهلوی اول زنان مستقل و سکولار را هم تحمل نمی‌کرد، بی‌علاقگی آنان به ناسیونالیسم باستان‌گرا بوده است.
بنابراین زنانی آزادی عمل و میدان فعالیت بیشتری داشتند که با اهداف فرهنگی طراحی شده توسط حکومت پهلوی همساز و هماهنگ باشند. برای این دسته از زنان حتی زمینه ارتقای علمی و تحصیلی نیز فراهم شد که صدیقه دولت‌آبادی نمونه بارز آن است. در مقابل، در سال ۱۳۱۰ ش فعالیت برخی سازمان‌های زنان ممنوع اعلام شد، شهناز آزاد که در نشریه «جهان زنان» دولت را مورد انتقاد قرار داده بود به زندان افتاد و جمیله صادق، مؤسس «نوید زنان» نیز چندین‌ سال زندانی شد. بعد از ۱۰ سال از حکومت پهلوی و استحکام و تثبیت پایه‌های سیاسی ـ اجتماعی حکومت، زمینه عملی ساختن اهداف فرهنگی ـ اجتماعی حکومت در خصوص زنان فراهم آمد. تحقق نهایی این امر مستلزم تشکیلاتی بود که به بهترین نحوه تفکر حجاب‌ستیزی را به منصه ظهور برساند. از همین‌رو، تشکیلات مورد نظر در قالب «کانون بانوان» به امر و دستور مستقیم حکومت پهلوی تشکیل شد. بدرالملوک بامداد در این خصوص می‌نویسد: در ۲۲ اردیبهشت ۱۳۱۴ ش به اشاره اعلی‌حضرت رضا شاه کبیر و با دعوت وزیر معارف وقت ـ آقای علی‌اصغر حکمت ـ عده‌ای از زنان فرهنگی، انتخاب و به محل دارالمعارف و کوچه ظهیر الاسلام، خیابان شاه‌آباد دعوت شدند. به آنها گفته شد که مأموریت دارند تا جمعیتی تشکیل دهند و اساسنامه آن را به نظر وزیر معارف برسانند و با حمایت دولت، پیشقدم نهضت آزادی زنان ایران‌ باشند. این جمعیت در جلسات بعد نام کانون بانوان را برای خود اختیار کرد (بامداد، ۱۳۴۷، ج۱، ص۸۹). اساسنامه کانون بانوان در تاریخ ۲۲/۲/۱۳۱۴ بدین صورت تنظیم شد: کانون بانوان ایران به ریاست عالیه والا حضرت شاهدخت شمس پهلوی و معاضدت و مراقبت وزارت معارف برای اجرای مقاصد ذیل تأسیس می شود:
۱ـ تربیت فکری و اخلاقی بانوان و تعلیم خانه‌داری و پرورش طفل مطابق قواعد علمی به وسیله خطابه‌ها و نشریات و کلاس‌های اکابر و غیره.
۲ـ تشویق به ورزش متناسب برای تربیت جسمانی با رعایت اصول صحیح.
۳ـ ایجاد مؤسسات خیریه برای امداد به مادران بی‌بضاعت و اطفال بی‌سرپرست.
۴ـ ترغیب به سادگی در زندگی و استعمال امتعه وطنی.
۵ـ این کانون بر طبق ماده ۵۸۷ قانون تجارت مصوب ۱۳۱۱ ش شخصیت حقوقی دارد و رئیس آن نماینده کانون خواهد بود (خدایار، ۱۳۲۵، ص۹۴).
اما حقیقت این بود که مقصود اساسی جمعیت کانون بانوان از آغاز تأسیس، رفع حجاب بود و اعضای آن که غالباً مدیران مدارس و مأمورین وزارت معارف بودند در این باب جدیت زیاد داشتند و در مدارس دختران، رفع حجاب را ترویج نمودند (اسناد ملی، ۱۳۵۹، ص۴). بدرالملوک بامداد نیز بر این هدف صحه می‌گذارد و آن را تایید می کند: ضمن سایر اقدامات ‍[مواردی که در اساسنامه به آنها اشاره شده است] منظور اصلی، یعنی ترک چادر
سیاه، متدرجاً پیشرفت می‌کرد. به این طریق که زنان عضو جمعیت، با راضی کردن خانواده‌های خود، یکی، یکی به برداشتن چادر مبادرت می‌نمودند و در مجالس سخنرانی، سایر بانوان را تشویق به ترک کفن سیاه می‌کردند. طوری که در هر نوبت از مجالس و اجتماعات کانون، عده‌ تازه‌ای از بانوان بدون چادر حضور می‌یافتند. در [حالی‌که] زنان فرنگی در صف مقدم آنها بودند (بامداد، ۱۳۴۷، ص۹۲). اقدامات اولویت‌دار کانون کاملاً در خدمت اجرای کشف حجاب بود. بدین منظور در پی تشکیل جلسه هیأت وزیران در تیرماه ۱۳۱۴ ش علی‌اصغر حکمت وزیر معارف، به دستور مستقیم رضاشاه و به طور جدی برای رسمیت یافتن کشف حجاب مأمور شد (طلوعی، ۱۳۷۲، ص۳۲۱). وی گروهی از رؤسای فرهنگی و رؤسای مدارس دخترانه را دعوت کرد و به دنبال آن تصمیمات زیر گرفته شد که گویی اساسنامه کانون صرفاً صوری و برای ثبت تاریخی بوده است.
۱ـ مجالس سخنرانی و سرود خوانی با حضور نمایندگان مجلس و مقامات عالی رتبه دولتی با شرکت دختران در مدارس دخترانه تشکیل شود.
۲ـ مانند این مجالس در شهرستان‌ها نیز ترتیب داده شود و از رأسا ادارات دولتی دعوت شود که همراه بانوانشان در جشن حضور یابند.
۳ـ کانون بانوان به سهم خود، برنامه‌های گسترده‌ای برای نشان دادن نقش مقام زن در اجتماع ترتیب دهند.
۴ـ مدارس مختلط تا سال چهارم ابتدایی تأسیس شود و پسران و دختران در مدارس روی یک نیمکت بنشینند.
۵ـ پیشاهنگی دختران در مدارس دخترانه گسترش یابد.
۶ـ روزنامه‌ها و مجله‌ها برای آماده کردن افکار عمومی به نشر مطالب و مقالات سودمند بپردازند (صفا، ۱۳۵۶، ص۱۰۹).
جهت اجرای رسمی مراسم کشف حجاب، رضاشاه ساعت سه بعدازظهر روز پنج شنبه هفدهم دی ماه ۱۳۱۴ ش را برای اجرای کشف حجاب و انجام تشریفات موردنظر و اعلام آزادی زنان تعیین کرد. از ساعت یک بعدازظهر دختران پیشاهنگ در خیابان امجدیه جلوی دانشسرا صف کشیدند. وزیران، فرهنگیان و دیگر مقاماتی که از طرف وزارت فرهنگ دعوت شده‌بودند، همراه با همسرانشان در دانشسرا حضور یافتند. زنان عضو کانون بانوان و زنان معلم نیز در دو صف جداگانه ایستادند. در ساعت سه بعدازظهر اتومبیل شاه و ملکه و شاهدخت‌ها که پالتو پوشیده و کلاه بر سر داشتند وارد دانشسرا شدند (صفائی، ۱۳۵۶، ص۱۰۴). رسمیت بخشیدن به کشف حجاب در دانشسرا در حین اعطای دانشنامه فارغ‌التحصیلان، نشانگر توجه رضاخان به مراکز آموزشی به عنوان یکی از ارکان اصلی سیاست حجاب‌ستیزی بود. کمااینکه پیش از آن نیز برداشتن حجاب به تدریج در بین آموزگاران و دانش‌آموزان دختر مدارس آغاز شده بود (قدر ولایت، ۱۳۷۳، ص۲۲). از فردای همان‌روز، جراید و روزنامه‌های رسمی کشور، طی مقالاتی اقدام رضا شاه را مرحله‌ای جدید برای ورود زنان به جامعه تلقی کرده و هزاران منافع و محسنات علمی، ادبی، سیاسی، اجتماعی و اقتصادی را در جهت ترقی جامعه ایران پیش‌بینی کردند. روزنامه تجدد ایران در تاریخ هجدهم دی‌ماه ۱۳۱۴ زیر عنوان «در دانشسرای مقدماتی» نوشت: دیروز یک صفحه دیگر بر افتخارات تاریخی این مملکت افزوده شد. در شماره ۲۲ دی ماه، همین روزنامه زیر عنوان «نهضت ترقی خواهانه‌ بانوان اصفهان» اخباری از افتتاح جلسه کانون بانوان اصفهان با شرکت حکمران اصفهان و مسئولین محلی همراه با همسرانشان درج شد (مجله تماشا، دی‌ماه ۱۳۵۶، ص۱۰). روزنامه پتی مارسه چاپ پاریس نیز که ایران را در آستانه تسلیم داوطلبانه در مقابل فرهنگ غربی می‌دید نوشت: آخرین زندان جهالت و تعصب را اصلاحات رضاشاه پهلوی پادشاه متجدد و مصلح ایران از بین برد… حالا زن‌ها آزاد شده‌اند، نه تنها می‌توانند لباسی به آخرین مد اروپایی بپوشند و خود را نشان بدهند بلکه می‌توانند در زندگی اجتماعی مملکت شرکت نمایند. تمایل فعلی ایرانی‌ها بر این است که زن‌ها همان رُل اروپایی را در جامعه بازی کنند ( اسناد وزارت خارجه، ۱۳۱۴، ردیف ۱۵۱). روزنامه اطلاعات نیز که از چند روز قبل از ۱۷/۱۰/۱۳۱۴ برای این کار زمینه‌سازی می‌کرد، نوشت: چندین‌هزار از خانم‌ها با پیراهن سفید و دامن سیاه در حال ورزش و در بالای آن عکس بزرگی از زنان چکسلواکی در حال ورزش به چاپ رساند. در روز‌های بعد فعالیت‌های مشابهی از زنان در شهرهای ارومیه، کاشان و ملایر را به چاپ رساند. از دی‌ماه ۱۳۱۴ به بعد تمامی دستگاه‌های حکومتی، از وزارت معارف گرفته تا شهربانی، به وظیفه تقویت کشف حجاب معطوف بود که کانون بانوان به جهت نقش اساسی خود، بیشترین سهم را در این زمینه با ترتیب مجالس سخنرانی و جشن‌های متعدد در تهران و شهرستان‌های مختلف بر عهده داشت. به همین مناسبت در دی‌ماه ۱۳۱۴ وثوق‌الدوله، نخست‌وزیر سابق و عاقد قرارداد ۱۹۱۹ خطابه‌ای در محل کانون بانوان ایراد کرد که محورهای بحث او جهت‌گیری‌های خاصی داشت. وی در سخنان خود ضمن تقبیح حجاب به مقایسه زندگی زنان اروپایی با زنان ایرانی پرداخته، ضمن نقایصی که از حجاب بر زنان ایران برشمرد، اقدام رضا شاه را در کشف حجاب ، سعادت و خوشبختی برای آنان تلقی کرد. او کشف ححاب را مقدمه‌ای برای انجام امور مفید از سوی زنان فارغ از حجاب دانست. مرحله دوم از فعالیت‌های کانون بانوان از ابتدای ریاست صدیقه دولت‌آبادی (اولین زن فارغ‌التحصیل خارج کشور) بعد از گذشت یک سال از تأسیس آن آغاز می‌شود. در این دوره به منظور تحقق اهداف کانون بانوان، وزارت فرهنگ رسماً آن را به صورت اداره تربیتی در آورد، اعضای سابق را مستعفی نمود و با تشکیلات جدید به صدیقه دولت‌آبادی سپرد. بنابراین تشکیلات کانون به دو قسمت تقسیم شد: ۱ـ اجتماعی ۲ـ تربیتی در قسمت اول کانون، مؤسسه‌ای اجتماعی متشکل از عده‌ای از بانوان عضو بود که هیأت مدیره آن به تعداد ۱۲ نفر از میان این عده انتخاب می‌شد. در قسمت دوم، کانون بانوان مؤسسه‌ای تربیتی با فعالیت‌های زیر بود:
۱ـ دبستان شش‌کلاسه‌ای برای دوشیزگان و بانوانی که به دلیل سن بالا نمی‌توانستند در مدارس دولتی وزارت فرهنگ درس بخوانند، تأسیس شد که از سال ۱۳۱۸ ش داوطلب امتحانات نهایی داشت. سن دانش‌آموزان این دبستان از ۱۸ تا ۲۴ بود. از سال ۱۳۲۳ کلاس مخصوصی برای دوشیزگان که سن آنها از ۹ سال بیشتر بود دایر شد.
۲ـ در سال ۱۳۱۷ کانون بانوان از یک هنرستان برای برش و خیاطی و کارهای دستی برخوردار شد. این هنرستان سه دوره‌ مقدماتی، متوسطه و عالی خیاطی را ارائه می‌کرد و تا پایان سال تحصیلی ۱۳۲۴ مجموعاً ۹۵ نفر از این دوره فارغ‌التحصیل شده و گواهی‌نامه دریافت کردند.
۳ـ از دیگر مؤسسات کانون بانوان، کلاس موسیقی بوده که معمولاً، فارغ‌التحصیلان آن در جشن‌های هفده‌ دی به هنرنمایی می‌‌پرداختند.
۴ـ انجمن‌های کانون شامل انجمن تشویق به سادگی، انجمن ورزش و انجمن خیریه بودند.
۵ـ کانون بانوان در سال تحصیلی ۲۴ ـ ۱۳۲۳ مؤسسه دیگری به نام تربیت مادر (قدر ولایت، پیشین، ص۲۳) بر تشکیلات خود افزود که با دوره یک ساله، فارغ‌التحصیلی در آن انجام می‌شد. از لحاظ محتوایی، برنامه‌‌هایی که در مؤسسات کانون پیاده می‌شد، می‌توان گفت که در همه‌ی آنها در جهت تسریع روند وابستگی فرهنگی و اقتصادی بود. چرا که الگوهایی که در ابعاد مختلف برای زن‌ ایرانی مطرح می‌شد، الگوهای برآمده از درون جامعه ایران نبود و اگر مؤسسه‌ای به عنوان تربیت مادر تأسیس شد، مادری در آن مطرح می‌شد که با معیارهای خارجی منطبق باشد. حتی در تدریس اصلی‌ترین دروس این آموزش گاه نظیر روابط خانوادگی از زنان خارجی استفاده می‌شد. بنابر گزارش صدیقه دولت‌آبادی در هنرستان خیاطی، هیچ الگوی داخلی برای پوشش زنان پیشنهاد نشد (روزنامه‌ندای زنان، ۱۳۲۷، شماره۲۹، ص۴).
۷ـ۳ـ رمان ‌و نمایشنامه‌نویسی
روی‌آوردن روشنفکران ناسیونالیست به رمان نویسی، داستان‌سرایی و نمایشنامه‌نویسی را باید متأثر از احساس ناامنی آنان ارزیابی نمود. نداشتن امنیت و پشتوانه‌ برای مقابله با عوارضی که از سخنان آنان به وجود می‌آمد، آنان را وا می‌داشت که در قالب‌های غیرمستقیم دیدگاه‌های خود را طرح کنند تا از پرداخت هزینه‌های احتمالی آن معاف گردند. البته نمایشنامه‌‌ها صرفاً علیه دین یا دینداری یا متولیان مسائل دینی نبود بلکه علیه حاکمیت نیز بوده است. بنابراین از اندکی قبل از انقلاب مشروطیت تا پایان پهلوی اول این روش بسیار پررنگ است. میرزا فتحعلی آخوند‌زاده، میرزا ملکم خان، صادق هدایت، بزرگ علوی، مجتبی مینوی و جمال‌زاده را می‌توان از سردمداران این سبک به حساب آورد. آخوندزاده نخستین نمایشنامه‌نویس ایران و آسیا است. البته سنت نمایشنامه‌نویسی آخوندزاده چونان مبانی فکری او از فرهنگ روس مآب غرب اخذ شده بود. از این لحاظ او کسی جز مقلد نمایشنامه‌های فرنگ با سستی و ضعف‌هایی که احیاناً‌ در برخی نمایشنامه‌های او از طریق این نمایشنامه‌ها بیان می‌شد، نبود مخاطبانش هم عملاً قفقاز‌ی‌ها بودند. مقصد اقصای آخوندزاده در این آثار چنانکه حامد الگار اشاره دارد «به طور کلی در جهت یکسان‌نمودن فرهنگ محلی مردم قزاقستان با فرهنگ روسی و از بین بردن عقاید سنتی در جهان اسلام به خصوص ایران بود… او امیدوار بود با نشان دادن افراد فاسد، جاهل و خرافی بر روی صحنه، تماشاگران در مورد مسائل آشکار موفق به نتیجه‌گیری شوند و به تدریج آنچه را که او بینش روشنفکرانه و مترقی می‌دانست کسب کنند.» (مددپور، ۱۳۸۶، ص۴۵). آخوندزاده سرّ این کار را در حکمای اروپا می‌داند و به تأثیر‌پذیری خود اعتراف می‌کند و در عین حال تأثیر اقدامات خود در نمایشنامه‌نویسی را با کتب وعظ مقایسه و کتب دینی را بی‌خاصیت و بی‌اقبال معرفی می کند. چنانچه قبلاً اشاره رفت آخوندزاده همواره براهین قطعیه را در قول حکمای یوروپا می‌بیند تا ثابت کند که «وعظ و نصیحت به منهاج ملامحمد رفیع واعظ قزوینی (ملا رفیع قزوینی) در کتاب بی‌شور و بی‌نمک و بی‌لذت و کسالت‌بار «ابواب‌الجنان» بی‌فایده است و آدمی از آن متنفر می‌شود و تأثیری نیز در نفوس نخواهد داشت.» در حالی که کرتیکای کتاب‌هایی چون مکتوبات کماالدوله عطشی فراوان را برای مطالعه کتاب موجب می‌شود. حرص به خواندن کرتیکا از رهگذر رسمیت استهزا و تمسخر و سرزنش است. این سرّی است خفی که حکمای یوروپا آن را دریافتند (الفبای جدید، ۱۳۵۷، ص۲۰۷). نمایشنامه‌های آخوندزاده برخی سیاسی ـ اجتماعی‌اند که به طرح مسائل سیاسی و اجتماعی می‌پردازند. این نوع نمایشنامه‌ها نیمی از تمثیلات را در بر می‌گیرد. نمایشنامه وزیر خان لنکران اصول سیاسی حکمرانان شرقی و دغل بازی آنان را به باد انتقاد می‌گیرد. خان لنکران فرمانروای ستم پیشه ابلهی است که در قلمرو او از عقل و عدالت خبری نیست و بدتر وزیر اوست که نادانی و بی‌خبری، دزدی و چاپلوسی را در خود جمع کرده است. او به زیردستان تفرعن می‌فروشد حقوق زن در این نمایشنامه مورد توجه است. نمایشنامه «مرد خسیس» اوضاع و عادات اجتماعی فاسد جامعه مسلمانان قفقاز را به نقد می‌کشد. در این نمایشنامه و نمایشنامه‌ «خرس قولدور باسان» نمایندگان روس در قفقاز انسان‌هایی خوب و با چهره‌ای مثبت و مجری عدالت معرفی شده‌اند. نمایشنامه «موسی ژوردان» ضد خرافی است. در اینجا آخوندزاده نماینده علم و روشنفکری اروپایی را در مقابل نماینده‌ جادو و خرافه‌ ایرانی و‌ آسیایی قرار می‌دهد. در «نمایشنامه وکلای مرافعه تبریز» وکلای دعاوی در چهره‌‌های منفی و رشوه‌خوار و دروغگویی ظاهر می‌شوند. حاکم شرع هم آدم ساده‌لوح خوش باوری است که گول اطرافیان را می‌خورد (آن موقع حاکم شرع از روحانیت بوده است) در این نمایشنامه نیز زن مقام ارجمندی دارد و در پی آزادی خود است در گونه‌ای از نمایشنامه‌ها‌ی آخوندزاده که خرافه و موهومات مورد قبول مردم قفقاز سخت مورد تعرض اویند، ماهیت «اصلاح دینی» و به واقع «دین‌زدایی» بیشتری دارند. او در این آثار چنان پیش می‌رود که نمایشنامه‌هایش استهزا آمیز و حاکی از بی‌تعصبی و عدم حب به اسلام و توهین به مسلمین است و بدین جهت ممنوع نمایش می‌شود (الفبای جدید، ۱۳۵۷، ص۶۰). آخوندزاده که این مطلب را دریافته‌بود در دفاع از خود چنین می‌نویسد: این نوع تصنیف را در ممالک من بانی شدم، نباید اینگونه اعتراضات استهزا‌آمیز را به پاره‌ای اطوار و اخلاق نکوهیده‌ مسلمانان حمل بر عدم تعصب و عدم حب ملت بکنند زیرا که از این اعترافات غرض تنبیه است بر دیگران که اخلاق ذمیمه احتراز نمایند (الفبای جدید، ۱۳۵۷، ص۷۴). اولین نمایشنامه آخوندزاده «ابراهیم خلیل کیمیاگر» نه تنها کیمیاگری که جهل و ساده‌لوحی افرادی را که مورد سوء استفاده کیمیا‌گر واقع می‌‌شوند، به مسخره می‌گیرند، بلکه روحانیت و تصوف نیز هدف طنز او قرار می‌گیرند. آخوندزاده در این نمایش به وضوح نشان می‌دهد که در نظر او «دین» عین «خرافات» است (مددپور، ۱۳۸۶، ص۶۳). ایرج پارسی‌نژاد در خصوص روی آوری هدایت به ایران پیش از اسلام در نمایشنامه‌ها و رمان‌ها، می‌گوید: صادق هدایت با حساسیتی که از عقب‌ماندگی ایران داشت، برای گریز از احساس خشم و شرم خود، به ایران پیش از اسلام پناه برده بود و آثاری چون نمایشنامه‌های «پروین دختر ساسان و مازیار» را نوشت که در آنها حمله عرب‌ها به ایران و شکست ساسانیان و چیرگی دین و آیین و زبان و کلام عرب بر ایرانیان بیان شده بود (اتحاد، ۱۳۷۸، جلد۶، ص۲۵۹). هدایت در داستان «میهن پرست» کسانی که موجب غفلت و بی‌توجهی به آثار فرهنگی و تمدنی شدند را مورد نقد قرار می‌دهد. وی در سال ۱۳۰۹ ش پروین دختر ساسان را در همین راستا می نویسد: نمایشنامه‌ای که در آن دختری را ترسیم می کند که پس از تسخیر شهر «راغا» (ری‌کنونی) در سال ۲۲ هجری به دست مسلمانان اسیر می‌شود. سربازان او را در ازای سکه به فرمانده عرب می‌دهند، چون زیبا بوده فرمانده می‌خواهد او را مسلمان و سپس به عقد خود درآورد. او زیر بار اسلام نمی‌رود.
بزرگ علوی دیو را درباره هجوم اعراب به ایران نوشت. هدایت‌ »سایه مغول» را نوشت و شین پرتو (شیرازپور پرتو) نیز در مورد بحران دیگر ایرانی، داستان حمله اسکندر به ایران را با عنوان شب بد مستی نگاشت. همچنین بزرگ علوی کتاب بادسام را منتشر و در آن کتاب به ستایش ایران باستان پرداخت. مجتبی مینوی نیز در سال ۱۳۱۱ ش تنسر را منتشر کرد و نوروزنامه را انتشار داد و به نشر اسناد شهر پارس‌ها پرداخت. حس نوجوی این جریان در پی تلفیقی از فرهنگ و ادب کهن ایرانی با مضامین اروپایی بود (ذاکر، ۱۳۸۶، ص۱۹۷). هدایت در داستان «آتش‌پرست» از شکوه دین زرتشت می‌گوید: داستان تخت ابونصر نیز در همین زمینه است. او احساسات ناسیونالیستی خود را در قالب نمایشنامه بروز داد و سپس به تحقیق در زمینه‌ متون کهن ایرانی پرداخت. آخرین نمایشنامه او، مازیار در سال ۱۳۱۲ ش منتشر شد، که در آن شجاعت ایرانی و جانفشانی او را در قبال یورش بیگانه می‌ستاید و در مقابل، با کلمات مستهجن از زبان مازیار، بر اعراب می‌تازد و آنها را موشخوار و خشن و پست می‌شمرد، اصفهان نصف جهان، تاریکخانه، سایه مغول و گجسته دژ نیز در همین راستا قرار می‌گیرد. اما از همه مهم‌تر ترجمه متون پهلوی توسط او به فارسی است. زند و هومن یسن، اردشیر پایگان، گزارش کمان‌شکن، گجسته ابالیش، یادگار جاماسب، در آمدن شاه بهرام و رجاوند نمونه‌هایی از این تلاش است (ذاکر، ۱۳۸۶، ص۱۹۹). با مروری بر نمایشنامه‌ها و داستان‌های هدایت و مجموعه همراه او از قبیل شین پرتو و بزرگ علوی و مجتبی مینوی، مؤلفه‌های زیر را در ناسیونالیسم رمانتیک این دوره مشاهده می‌کنیم.
ـ تعصب شدید ضداسلامی و به تعبیر نویسندگان، ضد سامی یا ضد عربی.
ـ ترکیب شخصیت‌های داستانی حقیقی و تخیلی.
ـ بیان تاریخی که عمدتاً مجهول و غیر مستند است.
ـ تشدید فضای دو قطبی در جامعه و تقابل و رودررویی اسلام و ایران.
ـ مظلوم‌نمایی در مقابل ظلم عرب [اسلام] با بهره گرفتن از ابزار زن. به زنان در این داستان‌ها بیشتر در مقابل چشم نامزدشان تجاوز می‌شود و در پایان هلاک می‌شوند و بیشتر دست به خودکشی می‌زنند.
ـ تحمیل الترناتیو زرتشتی در تعقیب و تقبیح اسلام.
ـ هدف نمایشنامه‌نویسان کمتر پرداختن به جنبه‌های هنری و ذوقی است و بیشتر وسیله‌ای برای بیان احساسات ناسیونالیستی است.
ـ برتری نژاد آریایی. (برداشت‌های شوونیستی)
ـ وجه فرهنگی ناسیونالیسم دستمایه ناسیونالیسم سیاسی و در خدمت ناسیونالیسم دولتی است.
ـ این جریان به نوعی اسطوره‌گرایی توجه دارد. به تعبیری، جهت‌گیری ارتجاعی و رویکردی کهنه‌گرا دارد.
ـ ناسیونالیسم این دوره نه جوشیده از متن جامعه بلکه ریشه در فرهنگ امپریالیستی و تحمیل خارجی دارد (ذاکر، ۱۳۸۶، ص۲۰۰).
دیگر نمایشنامه‌نویسان نیز معمولاً مسئله ایران‌گرایی و باستان‌گرایی را در اکثر آثار خود در اولویت داشتند. نمایشنامه جعفرخان از فرنگ برگشته‌ حسن مقدم در کنار نمایشنامه‌های ماهپاره علی‌اکبر سیاسی قابل ذکر است. دختر قرن بیستم نفیسی شب هفدهم فروردین ۱۳۰۱ ش در سالن گراند هتل تهران به روی صحنه رفت (خلج، ۱۳۸۱، ص۱۷). نمایشنامه جعفرخان از فرنگ برگشت اساساً جنگ بین کهنه و نو نیست بلکه محکوم کردن بی‌فرهنگی و سطحی بودن است. این بی‌فرهنگی هم در جعفرخان از فرنگ برگشت و هم در خانواده‌ سنتی او مورد حمله قرار می‌گیرد (خلج، ۱۳۸۱، ص۷۹). ذبیح بهروز نیز در بین سال‌های ۱۳۰۱ تا ۱۳۳۶ نمایشنامه‌های خود را انتشار داد «نمایشنامه شاه ایران و بانوی ارمن» از جمله نوشته‌های تاریخی در چارچوب ملی‌گرایی ایرانی است. او در نمایشنامه «جیجک علیشاه» سیاست‌های مستبدانه پادشان قاجار را به نقد می‌کشد. جهت تکریم فردوسی، شب فردوسی را نوشت. فعالیت‌های تحقیقی درباره اصلاح‌ زبان فارسی از جمله فعالیت‌های جدی او در دوره بعد می‌باشد که درچارچوب گفتمان ناسیونالیستی وقت صورت گرفت. لذا غلامعلی خان فکری ملقب به معزالدیوان، نمایش رستم و سهراب را در سال ۱۳۱۳ در جریان جشن هزار فردوسی اجرا نمود. شخصیت‌ هنری عبدالحسین نوشین، به ویژه در دوران برگزاری هزاره فردوسی شکوفا گردید. در این ایام که خاورشناسان از سراسر جهان به تهران آمده‌بودند، نوشین سه نمایشنامه «رستم و تهمینه»، «زال و رودابه» و «رستم و کیقباد» را با آهنگ‌سازی مین باستیان روی صحنه برد. همکاری او با بانو لرتا از همین ایام شروع شد و سرانجام به زندگی مشترک انجامید. اجراهای نوشین در هزاره فردوسی یک کامیابی چشمگیر بود (خلج، ۱۳۸۱، ص۱۳۰).
همانگونه که قبلاً اشاره شد یکی از بن‌مایه‌های باستان‌گرایی در ایران پارسیان هند بودند که نقش بسزایی در تولید ناسیونالیسم باستان‌گرا بازی می‌کردند، نکته جالب اینکه، نمایشنامه‌‌نویس‌هایی که در دوران پهلوی اول فعال بودند و از موقعیت ناسیونالیستی برای ترویج نمایشنامه خود بهره می‌بردند، به نوعی با پارسیان هند و زرتشتیان آن دیار در ارتباط بودند به طوری که هدایت را شناسایی و به آنجا دعوت می‌کردند. افرادی دیگر نظیر پورداوود نیز به دعوت دینشاه (رئیس انجمن زرتشتیان ایران در بمبئی) به هند مسافرت کردند، ذبیح‌ بهروز، محمد مقدم هم در بمبئی بودند که هدایت به آنها ملحق شد. در شعرهای عارف قزوینی شاعر ناسیونالیست و موسیقی‌دان مدرنیست نیز ردپای زرتشتی‌گری به خوبی دیده می‌شود (ذاکر، ۱۳۸۶، ص۲۰۶).
۴ـ تأثیر الگو غلبه ناسیونالیسم بر اسلام بر منافع ملی

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 10:45:00 ب.ظ ]




غریب القرآن مصطلحی است مرتبط با مفردات ومعنی شناسی واژه های قرآن،وهمواره یکی از دانش های زیر مجموعه ی علوم قرآنی به شمار می آمده است،در تعریف این دانش باید گفت،دانش غریب القرآن دانشی است که به شرح وتبیین معنای کلماتی از قرآن که برای مردم نامانوس است،می پردازد،نهضت غریب القرآن نویسی از سده دوم هجری آغاز وتا زمان حاضر نیز ادامه دارد.[۲۱]

۱-۵-محسنات لفظی
۱-۵-۱-جناس
جناس همانندی دولفظ درگفتارو ناهمانندی آنها درمعنا است،جناس دونوع است، لفظی ومعنوی،جناس لفظی،خود دو نوع است،جناس تام وجناس غیرتام،جناس تام آن است که دو لفظ متجانس در چهار نوع اتحاد دارند،نوع حروف،عدد حروف،هیات هایی که پدیده حر کت ها وسکون ها است،تر تیب حروف.[۲۲]
جناس غیرتام آن است،که دو لفظ متجانس دریکی یابیشتر از یکی درچهارچیز در جناس تام با هم اختلاف دارند،وآن­اختلاف یا به افزایش یک حرف دراول کلمه یا وسط،یا آخر کلمه است.[۲۳]
دراین پژوهش،فقط به بررسی جناس لفظی درمجمع البحرین پرداخته شده است، وهم چنین دربررسی جناس به جناس تام وغیرتام اشاره نشده است،وفقط این مطلب بیان شده است،که کلمه جناس دارد،یا اینکه جناس ندارد،واز نوع دیگرمحسنات لفظی ماننداشتقاق است.
۱-۵-۲-اشتقاق
اشتقاق به عنوان یک­عمل عبارت است،از اینکه ازیک لفظ­کلمات دیگری­که در ترکیب حروف با آن لفظ اصلی تناسب دارند،گرفته شود،تا برمعنایی متناسب با لفظ اصل دلالت کند.[۲۴]
در بحث بیان اشتقاق دراین پژوهش فقط به این مطلب اشاره شده است،که واژه در حدیث از نوع اشتقاق هست یانه،و انواع اشتقاق مطرح نشده است،به دلیل این که موضوع این پژوهش روش شناسی مجمع البحرین است،واز بیان جزئیات خودداری شده است.
۱-۶-روایات تفسیری
در تفسیر روایی که معروف به تفسیر اثری است،تفسیر قرآن با روایاتی است که از پیامبر(صلی­الله­علیه­وآله)وائمه(علیه­السلام)صادر شده ­اند،و ازامتیازات آن می­توان به کشف وتبیین مراد الهی آگاهی از بطون وتاویل آیات نام برد.[۲۵]
مولف آورده است،که پس ازآیات قرآن کریم روایات معصومین،مهم ترین منبع تفسیر به شمار می ­آید،منبع بودن سخن معصوم در توضیح و تبیین کتاب خدا هم زمان با نزول قرآن مطرح بوده است.[۲۶]
۱-۷-روایات غیر تفسیری
روایاتی هستند،که درصدد تفسیرآیه نیستند،بلکه کلام وسخنان حکمت آمیزمعصوم هستند،که درموارد مختلف آنان برای مخاطبین خود بیان داشته اند.
فصل دوم
احادیث غیر تفسیری
فصل دوم:احادیث غیرتفسیری
دراین فصل احادیثی مورد نقدوپژوهش قرار گرفته اند،که در صدد تفسیر آیه نیستند،وطریحی آنها رابراساس اشتقاق لفظ و جناس لفظی بیان کرده است؛ هم چنین متذکرمی­شوم که، با توجه به موضوع این پروژه تحقیقاتی که روش شناسی بکار گیری روایات درکتاب مجمع البحرین است، فقط به اصل روش اشاره شده است، واز بیان جزئیات روش­خوداری­شده است، هم چنین تعداد در انتخاب این احادیث گزینشی بوده است واگربرخی واژگان­تکرارشده اند، این کاملاً گزینشی بوده واحادیث آنها نیز، با حدیث قبلی فرق دارد.
درآوردن برخی احادیث باتوجه به این که متن حدیثی شاهد مثال، در قسمتی از یک حدیث طویل بوده، فقط آن قسمت از حدیث آورده شده است، که به عنوان شاهد مثال است، ودراین احادیث از آوردن سند حدیثی، به دلیل طویل بودن سند حدیثی خوداری شده است.
احادیث غیرتفسیری دراین فصل­دردو عنوان۱- احادیث براساس اشتقاق لفظ و۲-احادیث بر اساس جناس لفظی بیان شده اند، که به شرح ذیل می باشند.
۲-۱-احادیث براساس اشتقاق لفظ
۲-۱-۱-ادا
مولف بر این باور است، که واژه ادا به معنی دادن وپرداختن ورساندن است.[۲۷] آیه­ی آورده شده دراین قسمت عبارت است، از:«وَ أَداءٌ إِلَیْهِ بِإِحْسانٍ ذلِکَ تَخْفیفٌ مِنْ رَبِّکُم‏» (بقره /۱۷۸)« و با [رعایت‏] احسان[خونبها را]به­ او بپردازد؛این[حکم‏]تخفیف­و رحمتى­از پروردگار شماست.» حدیثی که در ذیل آیه­ی بالا آمده است، عبارت است از: وَ قَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ(علیه السلام)‏ إِنَّ الْعَبْدَ إِذَا کَانَ فِی آخِرِ یَوْمٍ مِنَ الدُّنْیَا وَ أَوَّلِ یَوْمٍ مِنَ الْآخِرَهِ مُثِّلَ لَهُ مَالُهُ وَ وُلْدُهُ وَ عَمَلُهُ فَیَلْتَفِتُ إِلَى مَالِهِ وَ یَقُولُ وَ اللَّهِ إِنِّی کُنْتُ عَلَیْکَ لَحَرِیصاً شَحِیحاً فَمَا ذَا عِنْدَکَ فَیَقُولُ خُذْ مِنِّی کَفَنَکَ فَیَلْتَفِتُ إِلَى وُلْدِهِ فَیَقُولُ وَ اللَّهِ إِنِّی کُنْتُ لَکُمْ مُحِبّاً وَ إِنِّی کُنْتُ عَلَیْکُمْ لَمُحَامِیاً فَمَا ذَا عِنْدَکُمْ فَیَقُولُونَ نُؤَدِّیکَ إِلَى حُفْرَتِکَ وَ نُوَارِیکَ فِیهَا فَیَلْتَفِتُ إِلَى عَمَلِهِ فَیَقُولُ وَ اللَّهِ إِنَّکَ کُنْتَ عَلَیَّ لَثَقِیلًا وَ إِنِّی کُنْتُ فِیکَ لَزَاهِداً فَمَا ذَا عِنْدَکَ فَیَقُولُ أَنَا قَرِینُکَ فِی قَبْرِکَ وَ یَوْمِ حَشْرِکَ حَتَّى أُعْرَضَ أَنَا وَ أَنْتَ عَلَى رَبِّک‏[۲۸] امیر المومنین (علیه السّلام) فرمود: هنگامى که بنده در آخرین روز زندگیش دردنیا و نخستین روز از آخرت قرار می گیرد، مال او و فرزند او و عملش در برابر او ممثّل و مجسّم مى‏شود؛پس روى به مال خود کرده میگوید: سوگند به خدا من در طلب تو حریص و آزمند بودم و بر صرف تو بسیار بخل می ورزیدم، حال تو چه دارى که مرا در این سفر به کار آید؟ مال جواب می دهد؛ کفنت را از من برگیر، بعد متوجه فرزندانش مى‏شود، و می گوید: به خدا قسم­ من­دوستدارشمابودم­ومن­بودم که،از شما پشتیبانى می کردم اکنون نزد شماچیست؟که دستگیر من باشدو با من چه همراهى توانید کرد؟آنان به او پاسخ می­ دهند: ما فقط می- توانیم تو را به گورت رسانده وآنجا دفن کنیم، آنگاه به عمل خویش روى می کند،ومی گوید: به خدا قسم که تو بر من سخت گرانبار بودى و من به تو بی رغبت بوده، و از تو روى می- گرداندم اکنون تو چه همراه من میکنى؟ و عمل به او پاسخ می دهد: من در گورت و در آن روز که محشور خواهى شد با تو همنشین و همراه خواهم بود، تا من و تو بر پروردگارت هر دو عرضه شویم.
صاحب جوامع الجامع این طور بیان می دارد، که قاتل در صورت امکان بدون سهل انگاری ومعطلی دیه­را بدهد.[۲۹] علامه براین باوراست،که دیه را باید بدون معطلی وآزار و اذیت وبه خوبی پرداختن داد.[۳۰]
در مطالب بالا این نکته به خوبی روشن می شود،که حدیث آورده شده درصددبیان تفسیر­آیه نیست، وبراساس اشتقاق لفظ بیان شده است.آیه در موردپرداخت دیه بحث می- کندوحدیث در مورد رساندن بدن میت، به سوی قبر بحث می­ کند.
۲-۱-۲-ثوی
واژه ثوی که،که به معنای مقام و جایگاه است[۳۱]. آیه آورده شده دراین قسمت عبارت است، از «النَّارُ مَثْواکُمْ خالِدینَ فیها إِلاَّ ما شاءَ اللَّهُ إِنَّ رَبَّکَ حَکیمٌ عَلیمٌ» (انعام/ ۱۲۸)«جایگاه شما آتش است؛درآن ماندگار خواهید بود،مگرآنچه­راخدا­بخواهد [که خود تخفیف دهد]؛ آرى پروردگار تو حکیم داناست.» حدیث عبارت است، از:عن جابر بن عبد الله قال: قال رسول الله (صلی الله علیه و آله) إذا حمل عدو الله إلى قبره نادى حملته أ لا تسمعون یا إخوتاه أنی أشکو إلیکم ما وقع فی أخوکم الشقی إن عدو الله خدعنی و أوردنی ثم لم یصدرنی و أقسم لی أنه ناصح لی فغشنی و أشکو إلیکم دنیا غرتنی حتى إذا اطمأننت إلیها صرعتنی و أشکو إلیکم أخلاء الهوى منونی ثم تبرءوا منی و خذلونی و أشکو إلیکم أولادا حمیت عنهم و آثرتهم على نفسی فأکلوا مالی و أسلمونی و أشکو إلیکم مالا منعت فیه حق الله فکان وباله علی و کان نفعه لغیری و أشکو إلیکم دارا أنفقت علیها حریبتی فصار سکانها غیری و أشکو إلیکم طول الثوى فی قبری ینادی أنا بیت الدود أنا بیت الظلمه و الوحشه و الضیق یا إخوتاه فاحبسونی ما استطعتم و احذروا مثل ما لقیت فإنی قد بشرت بالنار و الذل و الصغار و غضب العزیز الجبار وا حسرتى على ما فرطت فی جنب الله و یا طول عویلاه فما لی من شفیع یطاع و لا صدیق یرحمنی فلو أن لی کره فأکون من المؤمنین[۳۲].
علامه براین نظراست،که کلمه مثوی اسم مکان است،به معنای­محل­­استقامت­با استقرار است،” النَّارُ مَثْواکُمْ “به معنای این است،که آتش محل اقامتی برای شما است، که درآن استقرار خواهید داشت.[۳۳]
در حدیث بالا بابیان ویژگی های قبر می­خواهد، این مطلب رابرساندکه، ثوی جایگاهی است،که­محل­استقرار است،چرا که ویژگی­های آن رابیان کرده است،که اهمیت آن را برساند؛ این اهمیت و ویژگی ها با مفهوم استقرار آن معنا پیدا می­ کند،این حدیث از باب اشتقاق لفظ بیان شده است و در صددتفسیر آیه نیست.
۲-۱-۳-خبا
مولف بر این باور است که “خبا “به معنای پنهان بودن است.[۳۴] آیه ی آورده شده دراین قسمت، عبارت است از: «أَلاَّ یَسْجُدُوا لِلَّهِ الَّذی یُخْرِجُ الْخَبْ‏ءَ فِی السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ یَعْلَمُ ما تُخْفُونَ وَ ما تُعْلِنُونَ »(نمل/۲۵)« [آرى شیطان چنین کرده بود] تا براى خدایى که نهان را در آسمانها و زمین بیرون­مى‏آورد،­وآنچه­راپنهان مى‏دارید،و آنچه را آشکار مى‏نمایید، مى‏داند سجده نکنند.»حدیثی که آمده است، عبارت استاز:قوله(علیه السلام)‏ اطلبوا الرزق فی خبایا الأرض فإنه تعالى بسطها و جعل لها طولا و عرضا و طرح فیها جبالا ثابته و أعلاما یهتدى بها و أخرج منها النبات فیها من کل شی‏ء بقدر معلوم و من الأشیاء التی توزن من الذهب و الفضه و النحاس و الحدید و غیرها.[۳۵] راغب اصفهانی بیان داشته است، که خبا در مورد هرچیز که پوشیده وپنهان باشد، بکار می رود.[۳۶] مولف در مجمع البیان خبارا چیز هایی می داند، که از نظر ها مخفی هستند؛ و پیش از آنکه بیرون آورده شوند؛ ادراک نمی شوند،خبارا چیز هایی می داند که از نیستی به هستی در می آیند.[۳۷]
مولف درتفسیر جوامع الجامع براین عقیده است،که خبا مصدری به معنای اسم مفعول است، و آن تمام چیزهایی است، که خداوند آن را در آسمان­ها و زمین غیب و پنهان کرده است.[۳۸]
علامه در تفسیر المیزان عبارت «یُخْرِجُ الْخَبْ‏ءَ فِی السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ »را استعاره ایی می- داند، که­ گویا خداوندموجودات­ را ازپس­پرده غیب، یکی پس از دیگری بیرون می آورد و آنها را به عالم وجود در می ­آورد.[۳۹]
این حدیث براساس اشتقاق لفظ بیان شده است، ومی­توان بیان داشت که، معنایی مجازی را نیز در بردارد،که با توجه به حدیث و تفاسیر گفته شده می­توان گفت معنای مجازی آن هر چیز پنهان می ­تواند باشد، که وجود ندارد؛ و انسا ن با تلاش و اتکا برخداوند می ­تواند آن­ها را بدست آورد. چنان چه آخر حدیث به آن اشاره دارد و این در زندگی امروزی ما صادق است، مانند ذخایر انرژی که از شکافتن اتم بوجود می ­آید.
۲-۱-۴-خزا
واژه خزا که مولف بر این نظراست، که به معنای هلاک شدن است.[۴۰] آیه­ی آورده شده دراین قسمت عبارت است از:«فَسیحُوا فِی الْأَرْضِ أَرْبَعَهَ أَشْهُرٍ وَ اعْلَمُوا أَنَّکُمْ غَیْرُ مُعْجِزِی اللَّهِ وَ أَنَّ اللَّهَ مُخْزِی الْکافِرین »(توبه/۲)«پس[اى­مشرکان] چهار ماه [دیگر با امنیّت کامل‏] در زمین بگردیدو بدانید که شما نمى‏توانیدخدا را به ستوه آورید،و این خداست که رسواکننده کافران است».
حدیثی که درذیل آیه بیان شده، عبارت است از : عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ (علیه السلام) أَنَّهُ کَتَبَ بِهَذِهِ الرِّسَالَهِ إِلَى أَصْحَابِه‏:واللَّهِ لَا یُطِیعُ اللَّهَ عَبْدٌ أَبَداً إِلَّا أَدْخَلَ اللَّهُ عَلَیْهِ فِی طَاعَتِهِ اتِّبَاعَنَا وَ لَا وَ اللَّهِ لَا یَتَّبِعُنَا عَبْدٌ أَبَداً إِلَّا أَحَبَّهُ اللَّهُ وَ لَا وَ اللَّهِ لَا یَدَعُ أَحَدٌ اتِّبَاعَنَا أَبَداً إِلَّا أَبْغَضَنَا وَ لَا وَ اللَّهِ لَا یُبْغِضُنَا أَحَدٌ أَبَداً إِلَّا عَصَى اللَّهَ وَ مَنْ مَاتَ عَاصِیاً لِلَّهِ أَخْزَاهُ اللَّهُ وَ أَکَبَّهُ عَلَى وَجْهِهِ فِی النَّار[۴۱].
بخدا سوگند هرگز بنده‏اى فرمانبردارى خدا را نکند، جز آنکه خداوند پیروى ما را در فرمانبردارى او داخل گرداند، و بخدا پیروى نکند بنده‏اى از ما جز آنکه خدا دوستش دارد و بخدا هیچ گاه بنده پیروى ما را وامگذارد، جز آنکه ما را دشمن دارد و بخدا هیچ گاه کسى ما را دشمن ندارد، جز آنکه نافرمانى خدا را کرده و هر که در حال نافرمانى خدا بمیرد خداوند او را خوار گرداند، و برو در آتش دوزخ اندازد.
راغب در مفردات آورده است،که خواری اگراز ناحیه خود انسان باشد،مذموم نیست اما از ناحیه دیگران باشد، مذموم و ناپسند است[۴۲]. مولف در تفسیر جوامع الجامع خواری را کشتن در دنیا، و در آخرت معذب ساختن وعذاب می داند.[۴۳]
درالمیزان آمده است که، با استکبار ورزیدن خود را دچار خزی الهی وهلاکت ننمایند.[۴۴]
با توجه به معنای حدیث وتفاسیر گفته شده، می توان گفت خواری وهلاکت از جانب خداوند می ­تواند نتیجه نافرمانی او باشد، وبا توجه به حدیث این نافرمانی در امور مهم می- تواند باشد؛ چرا که نتیجه خوار شدن از جانب خداوند است،واین استکبار ورزیدن به خداوند واهل­البیت است که منجر به چنین عذابی می شود.بنابرین می­توان گفت این حدیث اگر چه درباره خوار شدن بحث می­ کند، اما براساس اشتقاق لفظ درذیل آیه بیان شده است.
۲-۱-۵-خسا
درمجمع­البحرین آمده است که، واژه خسا به معنای دورشدن است.[۴۵] آیه­ی آورده شده عبارت است، از:«ثُمَّ ارْجِعِ الْبَصَرَ کَرَّتَیْنِ یَنْقَلِبْ إِلَیْکَ الْبَصَرُ خاسِئاً وَ هُوَ حَسیرٌ » (ملک/۴) «بازدوباره بنگرتا نگاهت زبون و درمانده به سویت بازگردد».
حدیثی­ که آمده است، عبارت است از: اللهم إنک وهبت لنا ذکرا وأنت أعلم بما وهبت ومنک ما أعطیت وکلما صنعنا فتقبله منا على سنتک وسنه نبیک ورسولک(صلى­الله­علیه وآله) واخسأ عنا الشیطان الرجیم لک سفکت الدماء لا شریک لک والحمد لله‏رب العالمین[۴۶]. خدایاتو به ما پسرى دادى و تو به آنچه داده‏اى آگاه‏ترى، و از توست آنچه را که داده‏اى و آنچه ما کردیم تو آن را از ما بر سنت خودت و سنت پیامبرت و رسولت(صلى الله علیه وآله) بپذیر و شیطان رانده شده را از ما دور بفرما،براى تو خون‏ها ریخته شده،تو بى­همتایى و ستایش ویژه خداوند پروردگار جهانیان است.
مولف درتفسیر مجمع البیان”خاسئا” را دور دانستن در رسیدن به مقصد در حالیکه خوار وشکسته است، می داند[۴۷].
مولف معجم مقاییس اللغه، بر این عقیده است که خسا دلالت بر دوری می­ کند.[۴۸]
مولف در تفسیر اطیب البیان بیان داشته است که “خاسئا” به معنای دوری وبه مقصد نرسیدن واز فکر دور بودن است.[۴۹]
علامه در ذیل تفسیر آیه بیان می دارد که، هر چند می­توانی در نظام هستی نظر بیفکن و این نظر کردن خسته و ناتوان است، از اینکه تفاوتی بیابد، چرا که این نظام واحد ومتصل الا جزاء است.[۵۰]

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 10:45:00 ب.ظ ]




این ضرایب نسبت به بنزن محاسبه شده است. یعنی ضریب بنزن به طور دلخواه ۰۰/۱ تعیین شده و برای بنزیل الکل ۷۱/۱، بنز آلدهید ۷۲/۰ و بنزوئیک اسید ۳۳/۱ محاسبه شده است. تحت همین شرایط استفاده از آشکار ساز، مخلوط واکنش آنالیز شده و درصد وزنی بنزیل الکل با اعمال ضریب تصحیح F به صورت زیر محاسبه شده است.

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

۱۰۰×
Fb/ مساحت Fa+b/ مساحتa
/Fb مساحتb
% Ab =
پاسخ FID مستقل از دما، گاز حامل و سرعت جریان آن است. این امر آن را بهترین آشکار ساز برای تجزیه کمی می سازد. در این روش مساحت پیک به حساسیت نسبی تقسیم شده و سپس نرمال گردیده تا درصد وزنی به دست آید. مقاله دیتز یک مرجع عالی برای ضرایب پاسخ مربوط به آشکار ساز یونش شعله ای و آشکار ساز رسانایی گرمایی است.
۳-۶- اکسیداسیون بنزیل الکل تحت کاتالیزور هایVPO و Co/VPO
واکنش اکسیداسیون بنزیل الکل در حضور اکسید کننده ترشیو بوتیل هیدروپراکساید در حلال استونیتریل و با حضور کاتالیزور های فوق بررسی و درصد تبدیل بنزیل الکل در هر مورد اندازه گیری شده است.
۳-۶-۱- بررسی اثر نوع الکل در اکسایش ها توسط کاتالیزور (۳%) Co/VPO (I)
در این قسمت مناسبترین کاتالیزور مشخص شده در قسمت قبل یعنی Co/VPO (I) (3%) تهیه شده از روش تلقیح در واکنش اکسیداسیون چند الکل نوع اول، نوع دوم، بنزیلی (مانند ۱- هگزانول، سیکلو هگزانول، و بنزیل الکل) با اکسید کننده TBHP به کار برده شد. در هر مورد درصد تبدیل و درصد گزینش پذیری واکنش بدست آمد.
این واکنش ها در حضور ۱/۰ گرم از کاتالیزور Co/VPO (I) (3%) و ۵/۷ میلی لیتر حلال استونیتریل، ۱۵ میلی مول الکل (ماده اولیه) و ۱۵ میلی مول اکسید کننده طی مدت زمان ۸ ساعت در دمای ۹۰ تحت شرایط رفلاکس انجام شده است.
۳-۶-۲- بررسی اثر نوع حلال در اکسایش بنزیل الکل توسط کاتالیزور (۳%) Co/VPO (I)
در این بخش اکسیداسیون بنزیل الکل در حضور TBHP و کاتالیزور Co/VPO (I) (3%)تهیه شده از روش تلقیح در حلال های مختلف استونیتریل، تولوئن، اتانول و کلروفرم تکرار شد. تمامی این شرایط برای این گروه از آزمایش ها یکسان بوده و تنها حلال تغییر کرده است.
۳-۶-۳- بررسی اثر مقدار کاتالیزور Co/VPO (I) (3%) در اکسایش بنزیل الکل
برای بررسی اثر مقدار کاتالیزور بر روی درصد تبدیل واکنش، کاتالیزور Co/VPO (I) (3%) تهیه شده از روش تلقیح با مقادیر متفاوت ۰۵/۰، ۱/۰، ۲/۰، ۳/۰، ۴/۰ گرم به کار برده شد. اکسیداسیون بنزیل الکل در حضور TBHP و استونیتریل (حلال مناسب) در مجاورت کاتالیزور مورد نظر بررسی شد و در هر مورد درصد تبدیل و درصد گزینش پذیری به دست آمد.
۳-۶-۴- بررسی اثر تغییر نسبت اکسید کننده به ماده ی اولیه در اکسایش بنزیل الکل در حضور کاتالیزور (۳%) Co/VPO (I)
برای بررسی اثر نسبت اکسید کننده به الکل بر روی درصد تبدیل واکنش، کاتالیزور بهینه یعنی Co/VPO (I) (3%) تهیه شده از روش تلقیح برای نسبت های (۱:۱، ۲:۱ و ۳:۱) TBHP به بنزیل الکل به کار برده شد.
۳-۶-۵- بررسی اثر خیساندن و اثر قابلیت کاربرد مجدد کاتالیزور (۳%) Co/VPO (I)
در آزمایش خیساندن، اکسایش بنزیل الکل در حضور کاتالیزور Co/VPO (I) (3%) تهیه شده از روش تلقیح و اکسید کننده TBHP و حلال استونیتریل به مدت ۴ ساعت انجام گرفت. سپس واکنش را متوقف نموده و پس از سرد شدن مخلوط واکنش و جدا کردن کاتالیزور با صافی محلول واکنش آنالیز شد و درصد تبدیل بنزیل الکل به دست آمد. سپس واکنش (بدون کاتالیزور غیر همگن) به مدت ۴ ساعت دیگر ادامه یافت و دوباره محلول واکنش مورد آنالیز قرار گرفت و درصد تبدیل محاسبه شد.
در آزمایش قابلیت کاربرد مجدد کاتالیزور، اکسیداسیون بنزیل الکل در حضور کاتالیزور Co/VPO (I) (3%) و اکسید کننده TBHP و حلال استونیتریل به مدت ۸ ساعت انجام گرفت. سپس مخلوط واکنش را صاف کرده و کاتالیزور بازیافت شده پس از شستشو با حلال خشک شد. کاتالیزور به دست آمده به طور مجدد در واکنش دیگری با همان شرایط مورد استفاده قرار گرفت. این عمل ۳ مرتبه تکرار و در هر بار درصد تبدیل محاسبه شد.
۳-۶-۶- بررسی اثر دما در اکسایش بنزیل الکل در حضور کاتالیزور Co/VPO (I) (3%)
در این آزمایش اکسیداسیون بنزیل الکل در حضور کاتالیزور Co/VPO (I) (3%) تهیه شده از روش تلقیح و اکسید کننده TBHP و حلال استونیتریل انجام گرفت. این واکنش با بهره گرفتن از ۱/۰ گرم کاتالیزور، ۵/۷ میلی لیتر حلال استونیتریل و ۱۵ میلی مول اکسید کننده (TBHP)، ۱۵ میلی مول بنزیل الکل در یک بالن دو دهانه ته گرد طی مدت زمان ۸ ساعت در دمای ۹۰ ، ۶۰ و ۳۰ انجام گرفت.
فصل چهارم
نتایج و بحث
۴-۱- تعیین کاراکتر و خصوصیات ساختاری کاتالیزورها
۴-۱-۱- مطالعه پراش اشعه X (XRD)
٭

Position [o2Theta]
Counts

VOHPO4.0.5H2O
٭(VO)2P2O7
VOPO4
٭
٭
٭
٭
شکل۴-۱- طیف XRD ترکیب (VO)2P2O7 و VOHPO4-0.5H2O
در شکل (۴-۱) طیف XRD برای پیش کاتالیست همی هیدرات(VOHPO4-0.5H2O) و ترکیب کلسینه شده ی (VO)2P2O7 نشان داده شده است. در طیف VPOبعد از کلسینه شدن پیک های پر شدتی در نواحی ۱۷/۳۰ – ۸۳/۲۶ -۹۸/۲۳ = Ө۲ دیده می شود که مربوط به فاز وانادیل پیرو فسفات (VO)2P2O7 می باشند. در همین الگوی طیفی نشان داده شده پیک هایی با شدت کمتر در نواحی ۴۷/۲۸ – ۸۷/۲۷ – ۵/۲۱ = Ө۲ ظاهر شده اند که مربوط به فاز VOPO4 می باشند]۵۶[.
از مقایسه ی شکل (۴-۱) با شکل های (۴-۲)، (۴-۳) و (۴-۴) ملاحظه می شود که پیک های ظاهر شده در نواحی ۲۶/۱۹ -۱۷= Ө۲ مربوط به تشکیل فاز های مختلف عنصر کبالت می باشد، همچنین می توان به این نکته پی برد که با افزایش درصد کبالت شدت این پیک ها نیز افزایش پیدا کرده است.
شکل های (۴-۵)، (۴-۶)، (۴-۷) با الگوی طیفی نشان داده شده در شکل(۴-۱) مطابقت دارند. پس می توان به حضور فاز های (VO)2P2O7و VOPO ۴ در این طیف ها پی برد. پیک های اضافی ظاهر شده مربوط به تشکیل فازهای مختلف کبالت می باشند.
در شکل های (۴-۵) و (۴-۷) پیک های با ۲۶/۱۹ -۱۷= Ө۲ که مربوط به تشکیل فاز های عنصر کبالت بوده، حذف شده اند.اما این پیک های همانند در شکل (۴-۶) که الگوی طیفی کاتالیزور Co/VPO (II) (3%) را نشان می دهد، حضور دارند. پس چون الگوی طیفی مشاهده شده متفاوت است، ساختار کاتالیزور ها نیز متفاوت است.
با مقایسه ی شکل های (۴-۳) و (۴-۶) متوجه می شویم که علاوه بر فاز های (VO)2P2O7 VOPO4، پیک هایی تقریبا مشابه در نواحی ۲۰> Ө۲ ظاهر شده اند که مربوط به تشکیل فاز های عنصر کبالت می باشند. این الگو های طیفی تقریبا یکسان نشان می دهند که ساختار کاتالیزورهای Co/VPO (I) (3%) و Co/VPO (II) (3%) مشابه هستند. کاتالیزور Co/VPO (I) (3%) چون دارای درصد تبدیل بالاتری می باشد و گزینش پذیری بیشتری نسبت به بنز آلدهید دارد به عنوان کاتالیزور بهینه معرفی شده است.

شکل ۴-۲- طیف XRD ترکیب (۱%) Co / VPO ( I )

شکل ۴-۳- طیف XRDترکیب (۳%) Co / VPO ( I )

شکل ۴-۴- طیف XRD ترکیب (۶%) Co / VPO ( I )

شکل ۴-۵- طیف XRD ترکیب (۱%) Co / VPO (II )

شکل ۴-۶- طیف XRD ترکیب (۳%) Co / VPO (II )

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 10:45:00 ب.ظ ]




  • توسعه شناخت درباره مشکلات سازمان
  • تفسیر اطلاعات به صورت مکرر
  • تهیه استراتژی تغییر مناسب

مدل شناخت سازمان توسط افراد متفاوتی مانند ویزبوردز[۸۰])۱۹۷۶)، نادلر و تاشمن[۸۱](۱۹۷۷)، تایچی[۸۲] (۱۹۸۳)، بورک و لایتوین[۸۳] ( ۱۹۹۲) ارئه شده است. مدل شناخت سازمان ویزبوردز ( ۱۹۷۶) ابعاد مختلفی را در نظر گرفته است که شامل هدف، ساختار، روابط، پاداش، رهبری و مکانیزم های سودمند می‌باشد. مدل ویزبوردز در مقایسه با بقیه مدل‌ها از عدم پیچیدگی نسبی برخوردار است، فهمیدن و تصور کردن آن برای کارکنان آسان است، منعکس کننده فعالیت‌های ضروری و متغییر های کلیدی در سازمان است و ابزار موفقیت آمیزی در همکاری و مساعدت کارکنان در برنامه تغییر است. برای بعد هدف، دو ابزار بسیار مهم شفافیت هدف( تا چه حد اعضای سازمان درباره مأموریت و هدف به صورت شفاف آگاهی دارند) و تطبیق هدف( آیا افراد هدف سازمان را حمایت می‌کنند) در نظر گرفته شده است. برای بعد ساختار، سؤال اولیه که به وجود می‌آید این است که آیا بین هدف و ساختار داخلی تناسب مناسبی که هدف را حمایت کند وجود دارد؟. بعد ارتباطات، ارتباط بین افراد و بخش‌هایی که وظایف متفاوت انجام می‌دهند و ارتباط بین مردم، نیازها و تقاضاهای شغلی آن‌ها را بررسی می‌کند. بعد پاداش، میزان سطح رضایت کارکنان را از طریق پاداش‌هایی که( بسته جبران، سیستم‌های انگیزه) توسط سازمان پیشنهاد می‌شود را اندازه می‌گیرد. بعد مکانیزم های سودمند، به تمام فرایندهایی که در سازمان برای بقا تلاش می‌کنند مربوط می‌شود که شامل برنامه ریزی، کنترل، بودجه ریزی و سایر سیستم‌های اطلاعاتی که اهداف سازمان در آن پرداخته شده است، می‌باشد. رهبری به عنوان هسته مدل، برای موفقیت ضروری است و برای نگهداری و حمایت از سایر اجزا در مدل مورد استفاده قرار می‌گیرد ( کرافورد و لاک[۸۴]، ۲۰۰۰).

( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

اثر بخشی سازمان:
اثر بخشی سازمان می‌تواند به عنوان چگونگی دستیابی به اهداف مناسب و خوب تعریف شود. و این دیدگاه بر پایه ایده‌های تئوری هدف و این فرض که سازمان هامنطقی و مبتنی بر هدف هستند، قرار دارد. به عنوان نمونه تئوری تنظیمات هدف از نظریه توافق بر روی اهداف و فعالیت‌های کارکنان و رهبران کارکنان به منظور دستیابی به اثربخشی و عملکرد بهتر حمایت می‌کند. یک تئوری مهم اثربخشی سازمان سیستم‌های تئوری است که بر پایه اندازه گیری داده‌ها، فرآیندها و برون دادها که تئوری تسهیم ارزش و تئوری نظریه سهام هر دو به طور واضح بر اثربخشی سازمان اثر می‌گذارند( همان).
هدف
ساختار
پاداش
مکانیزم های سودمند
ارتباطات
رهبری
محیط داخلی
محیط خارجی
شکل ۲-۳. شناخت سازمانی ویزبوردز( ۱۹۷۶). منبع( همان).
۲-۱-۳. رفتار کارآفرینانه
از آن جا که نیروی بالقوه کارآفرینان می‌تواند به جامعه کمک شایانی نماید، محققان سعی کرده‌اند تا شخصیت، مهارت‌ها و نگرش‌های کارآفرینان را همانند شرایط پرورش دهنده کارآفرین، مورد تجزیه و تحلیل قرار دهند. تحقیقات مختلفی در خصوص بررسی ارتباط صفات و ویژگی‌های شخصیتی با کارآفرینی صورت پذیرفته است، که در طی آن صاحبنطران کوشیده‌اند تا نیمرخ روان شناختی کارآفرینان را شناسایی کنند( ملکیان، ۱۳۸۹).
کلارک(۲۰۰۴) بیان می‌دارد، افرادی که ویژگی‌های کارآفرینانه آن‌ها برانگیخته شود، اقدام به رفتار کارآفرینانه از جمله راه اندازی یک کسب و کار، ایجاد یک حرفه برای خود و دیگران و در نهایت ثبت اختراع برای خود می‌کنند. ویژگی‌های شخصی افراد و محیطی که در آن قرار دارند بر ویژگی‌های کارآفرینی افراد تاثیرگذار بوده و وجود این نوع ویژگی‌ها بر بروز رفتارهای کارآفرینانه تأثیر گذار است .
کارآفرینی سازمانی فرایندی است که کارآفرین تحت حمایت یک سازمان، فعالیت‌های کارآفرینانه خود را به ثمر می‌رساند. کارافرینی سازمانی فرایندی است که سازمان طی می‌کند تا همه کارکنان بتوانند در نقش کارآفرین، انجام وظیفه کنند و تمام فعالیت‌های کارآفرینانه فردی و گروهی به طور مستمر، سریع و راحت تر در سازمان مرکزی یا شرکت تحت پوشش خود مختار به ثمر برسد( مدهوشی، ۱۳۸۶).
کارآفرینان سازمانی اشخاصی هستند که در درون سازمان‌های بزرگ، اعمال و رفتار کارآفرینانه دارند و در همه سطوح سلسله مراتب سازمانی یافت می‌شوند. به عبارت دیگر کارکنانی که در درون سازمان‌های بزرگ، پیچیده و تثبیت روحیه کارآفرینی داشته باشند، کارآفرینان سازمانی نامیده می‌شوند. عنصر کلیدی کارافرینی سازمانی، نوآوری است. مطابق این نظریه، هر انسان مدیر یا غیر مدیری درون سازمان از استعداد خلاقیت برخوردار است. خلاقیت با ساختن و یافتن فکرهای جدید و نوآوری با کاربرد آن‌ها سروکار دارد. نوآوری می‌تواند در شکل‌های متفاوت ظاهر شود مانند: نوآوری در فرایندها و روش‌ها، نوآوری در محصولات یا خدمات و نوآوری در نحوه انجام امور درون سازمان‌ها(عابدی، ۱۳۸۱).
کارآفرینی مستقل فرایندی است که کارآفرین از ایده اولیه تا ارائه محصول خود به جامعه، کلیه فعالیت‌های کارافرینانه را با ایجاد یک بنگاه اقتصادی جدید، به طور مستقل طی می‌کند. در کارآفرینی مستقل، شرکت و سازمان( کسب و کار) جدیدی تأسیس می‌شود تا کالا و خدمت جدیدی به جامعه عرضه گردد. کارآفرین مستقل کسی است که فرصت‌ها را کشف می‌کند و تقاضاها را پیش بینی می‌کند و خطر ناشی از نوسانات آن رابه عهده می‌گیرد. در فرایند تولید، عامل سازماندهی و مسئول تصمیمات می‌باشد. کسی است که با معرفی محصولات و خدمات جدید، ایجاد شرکت‌های جدید یا بهره برداری از مواد اولیه جدید، وضع اقتصادی موجود را به هم می‌ریزد و سبب رشد و توسعه اقتصادی می‌شود. کسی است که خود اشتغالی و دیگر اشتغالی ایجاد می‌کند، محصولات یا خدمات جدید به وجود می‌آورد، خلاقیت و نوآوری کاربردی دارد، ارزش افزوده ایجاد می‌کند، با خطر پذیری، فعالیت‌های تولیدی و اقتصادی انجام می‌دهد، نیازها را شناسایی و آن‌ها را برآورده می‌سازد، فرصت‌ها را به دست آوردها تبدیل می‌کند، منابع و امکانات را به سوی اهداف هدایت می‌کند، برای تقاضاهای بالقوه محصول می‌آفریند (پیش بینی در عرضه و تقاضا)، ایده‌های خلاق را به ثروت تبدیل می‌کند. فردی است که مسئول جمع آوری منابع لازمبرای شروع کسب و کار است و یا کسی است که منابع لازم برای شروع و یا رشد کسب و کاری را بسیج می کند و تمرکز او بر نوآوری و توسعه فرایند، محصول یا خدمات جدید می‌باشد. او می‌خواهد کارها را به شیوه خود انجام دهد و به این معتقد است که می‌تواند با برنامه ریزی در راستای ایده خلاقانه خود به پیشرفت دست یابد( ملکیان،۱۳۸۹).
داگلاس لوبر[۸۵] از صاحبنظران کارآفرینی بر این باور است که سه دسته عوامل باعث توسعه کارآفرینی سازمانی می‌شوند که عبارت‌اند از:

  • عوامل درون سازمانی[۸۶]
  • محیط بیرونی[۸۷]
  • ویژگی‌های فردی[۸۸]

هورنزبی بر این باور است که عوامل درونی سازمانی که مدیریت بر روی آن‌ها کنترل دارد و به رفتار کارآفرینانه کمک می‌کنند عبارت‌اند از: حمایت مدیریت، آزادی عمل و استقلال کاری، پاداش، تقویت، دسترسی زمانی و مرزهای سازمانی. حمایت مدیریت به ایجاد شرایط حمایتی کارافرینانه اشاره دارد؛ ارزش‌ها و نقش‌هایی که امکانات مالی را فراهم می‌کند و از ایده‌های کارکنان استقبال می‌نمایند. استقلال کاری و ابتکار عمل نیز بدان معنی است که کارکنان در حوزه کاری خود، توانایی تصمیم گیری داشته باشند. یک ساختار پاداشی مناسب، افراد را برای ادامه فعالیت‌های کارآفرینانه ترغیب می‌کند. دسترسی زمانی به معنی داشتن زمان کافی برای کار بر روی پروژه‌های کارآفرینانه مورد نیاز است. نهایتاً، مرزهای سازمانی اشاره به شرایط سازمانی دارد که کارکنان را برای انجام وظایف کاری خود فراتر از شرح وظایف محدودی که برای آن‌ها تعریف شده، ترغیب می کند. کار آفرینی همچنین از طریق محیط بیرونی ارتقا می‌یابد.” کاوین و اسلوین” بر این باورند که محیط کارآفرینانه عبارت است از ترکیب عوامل کلان اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و همچنین دسترسی به کمک و حمایت. “جنیاوالی و فوگل” نیز چارچوبی از عوامل محیطی را که بر کارآفرینی اثر گذارند، در قالب پنج مورد بیان می‌کنند: خط مشی و رویه‌های حکومت( دولت)، شرایط اقتصادی- اجتماعی، مهارت‌های کسب و کار و کارآفرینی، کمک‌های مالی و غیر مالی. ویژگی‌های فردی نیز می‌تواند تأثیر مهمی در ارتقاء کارآفرینی سازمانی داشته باشد این ویژگی‌ها می‌تواند شامل: نیاز به استقلال، مرکز کنترلی، میل به اعمال ریسک، تسلط و برتری، انرژی زیاد، پشتکار و انگیزه دستیابی به هدف باشد( رمضان و مقیمی، ۱۳۹۰).
” توماس بگلی” و ” دیوید بوید”[۸۹] در اواسط دهه ۱۹۸۰ میلادی، ادبیات مربوط به ویژگی‌های روانی کارآفرینی را مورد بررسی قرار دادند، آن‌ها نهایتاً پنج بعد را تشخیص دادند که عبارت‌اند از(همان):

  • نیاز دستیابی به موفقیت:طبق نظر ” مک کللند”[۹۰] در کارآفرینان نیاز به کسب موفقیت شدید است.
  • مرکز کنترل:عقیده به این که افراد، بدبخت یا خوشبخت نیستند و هر کسی کنترل امور زندگی خود را در دست دارد. مدیران کارآفرین دوست دارند که فکر کنند، خودشان کنترل کارهایشان را در دست دارند.
  • ریسک پذیری:به نظر می‌رسد، کارآفرینانی که دارای ریسک پذیری متوسطی هستند، از دارایی‌هایشان درآمد بیشتری به دست می‌آورند تا افرادی که اصلاً ریسک پذیر نیستند؛ و یا اینکه ریسک پذیریشان از حد متعارف خارج است.
  • تحمل ابهام:تا حدی تمام مدیران به پذیرش ابهام نیازمندند، چرا که بسیاری از تصمیمات باید با اطلاعات ناقص یا مبهم گرفته شود. ولی کارآفرینان با ابهام بیشتری روبه رو هستند، چرا که آن‌ها کارهایی را برای اولین بار انجام می‌دهند و در کسب و کار خود ریسک پذیر هستند.
  • رفتار نوع A:به معنای انگیزه انجام کارها در زمان کمتری است. بنیانگذاران و مدیران شرکت‌های کوچک به داشتن رفتار نوعA تمایل بیشتری دارند تا دیگر مدیران.

آنچه مسلم است، این است که کارآفرین به سخت کوشی، اعتماد به نفس، بهینه سازی و جرأت و جسارت در آغاز و ادامه یک فعالیت اقتصادی نیاز دارد.
مدل‌های کارآفرینی سازمانی
صاحب نظران مختلف چارچوب‌های علمی و کاربردی متعددی را برای ایجاد سازمان کارآفرینانه ارائه داده‌اند که در ادامه برخی از مدل‌ها مورد بررسی قرار می‌گیرند:
الف) مدل کارآفرینی اکهلس و نک[۹۱]
این مدل می‌کوشد تا به طور مفهومی تأثیر رفتارهای کارآفرینانه فردی و ساختار سازمانی کارآفرینانه سازمان‌ها را مورد بررسی قرار دهد. به عبارت دیگر این مدل، توانایی سازمان برای بقاء در یک محیط سرشار از نوآوری را نشان می‌دهد.
رفتار کارآفرینانه افراد:

  • کشف فرصت‌ها
  • تسهیل فرصت‌ها
  • انگیزه تعقیب فرصت‌ها

ساختار سازمانی کارآفرینانه

  • ساختار ارگانیک
  • ارزش‌های مشترک فرهنگی کارآفرینانه

موفقیت کارافرینانه سازمان

  • گسترش و تعمیم نوآوری
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 10:45:00 ب.ظ ]
 
مداحی های محرم